گذری در تاریخ
ما قبلا چند بار توافق کرده بودیم، اما آنها هر بار دبه میکردند برای مثال یک بار در سعدآباد بودیم. در زمان مذاکرات سعدآباد، بنده نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بودم. شرایط ما از نظر فناوری هستهای با شرایط امروز بسیار متفاوت بود.
کد خبر: ۴۴۹۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۳
روی تخت در خانه دراز کشیده بودم و به زحمت میتوانستم صحبت کنم؛ اما گفتوگوی تلفنی، حدود ۴۵ دقیقه به طول انجامید. آقای جان کری از روی دلسوزی به من میگفت: Dont Strain Your Self ببین! تو مریضی و صدایت هم به سختی میآید؛ به خودت فشار نیاور، فقط گوش کن ما چه میگوییم.
کد خبر: ۴۴۸۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۰
اما زمانی که از خودرو پیاده شدم تا وارد کلینیک شوم مطلبی به من الهام شد. مثل اینکه کسی به من گفت: برای ورود به کلینیک خیلی با اطمینان قدم برندار ممکن است زنده بیرون نیایی. در همان لحظه شهادتین را به آرامی بر زبان جاری ساختم و سپس وارد کلینیک شدم.
کد خبر: ۴۴۸۴۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۹
تقریبا بهمن ۱۳۹۳ بود که وزیر محترم امور خارجه پس از بازگشت از مونیخ در جلسهای با حضور مقامات عالی رتبه نظام، گزارش دادند که با بنبست جدی در مذاکرات مواجه شدهایم و نمیتوانیم پیش برویم و در این شرایط من هیچ کاری نمیتوانم بکنم.
کد خبر: ۴۴۸۴۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۷
مونیز یک دفعه سکوت کرد و بعد از لحظاتی گفت: جلسه را متوقف کنیم. سپس او در یک صحبت خصوصی دو نفره به بنده گفت: آقای صالحی! من قبول دارم که پیشنهاد ما از نظر اجرایی مشکلات فراوانی دارد. گفتم: پس این پیشنهاد را کنار بگذاریم و سراغ پیشنهاد دیگری برویم.
کد خبر: ۴۴۸۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۸
البته اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم، باید بگویم این بار مسئولیت ریاست بر سازمان انرژی اتمی را با اکراه پذیرفتم؛ زیرا تا آن زمان ۳۶ سال سابقه کار داشتم و دیگر دلم نمیخواست عهدهدار مسئولیت دولتی باشم و ترجیح میدادم خودم را از این فضای پرهیجان سیاسی کمی دور کنم.
کد خبر: ۴۴۷۷۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
من اصلا نمایندگی مجلس را بلد نیستم، من هر زمان که مجلس میروم پیش خودم میگویم که این نمایندگان چه حوصلهای دارند! صبح تا شب روی یک صندلی مینشینند و حرف میزنند و من اصلا این کار را بلد نیستم.
کد خبر: ۴۴۷۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴
بعد از اینکه غربیها متوجه شدند که ما اورانیوم بیست درصد را تولید کردهایم حیرتزده شدند. خودشان به جان همدیگر افتاده بودند و به هم میگفتند شما که گفته بودید اینها بلوف میزنند و حرفهایشان دروغ است.
کد خبر: ۴۴۶۱۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۲
خلاصه دوستان زحمت زیادی کشیدند. بخاطر دارم در یک مورد احتیاج به یک مقاله خاص بود که در دسترس نبود. بالاخره در سفر به یکی از کشورهای خارجی توانستم مقاله موردنظر را بهدست آورم و بعد از برگشت در اختیار دوستان قرار دهم.
کد خبر: ۴۴۶۱۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۹
یک دفعه آمریکاییها با آقای البرادعی تند میشوند و میگویند: یعنی چه؟ شما چرا این نامه را گرفتهاید؟ البرادعی جواب میدهد: من نمیفهمم، ایران اگر به شما اعلام نکند، میگویید چرا اعلام نکرده و اگر اعلام کند عصبانی میشود که چرا اعلام کرده و تو چرا نامه را گرفتهای؟
کد خبر: ۴۴۴۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۶