روایتی از تلاش یک رزمنده برای رسیدن به مقام شهادت در «رقص دلفینها»
غلامرضا علیزاده نیلی در گفتوگو با پیرامون کتاب «رقص دلفینها» گفت: کتاب «رقص دلفینها» مجموعهای از خاطرات من است که روزهای ابتدای انقلاب اسلامی در نیروی هوایی، جبهههای هشت سال دفاع مقدس و پایان جنگ تحمیلی را روایت میکند خاطراتی که در جای خود جذاب و خواندنی هستند.
وی به بخش اول کتاب «رقص دلفین ها» اشاره و بیان کرد: با شروع درگیریها در کردستان جزو اولین گروه خلبانانی بودیم که با هلیکوپتر همراه با شهید شیرودی به کردستان رفیم و شاهد اتفاقات بسیاری بودیم، بعد از غائله در کردستان جنگ در جنوب اوج گرفت، لذا به اهواز انتقال پیدا کردم و تا پایان جنگ تحمیلی نیز در آنجا بودم، از حدود ۲۰۰۰ ساعت پروازی که داشتم ۱۴۰۰ ساعت آن در عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس رقم خورد. در طی آن سالها هلیکوپترم بارها مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما هر بار به خواست خدا نجات یافتم و از آن شرایط دور شدم.
علیزاده نیلی ابراز کرد: هنگامی که در ارتفاعات ماووت بودم توسط نیروهای بعثی ۳۹ گلوله به هلی کوپترم اصابت کرد، اما خداوند متعال کمک کرد تا به شکل معجزه آسا نجات پیدا کردم، من بارها معجزات خداوند را با چشم هایم دیدهام و بارها نیز گفتهام کسانی که به جبهه رفتهاند خدا را دیده اند و لطف کرم او را بارها لمس کردهاند، در جبهها بیش از هر چیز معجزه خداوند متعال دیده میشد لحظههایی در طول عملیاتها ایجاد میشد که منتظر شهادت بودم، اما رخدادهایی شکل میگرفت که توفیق شهادت از من گرفته میشد.
وی پیرامون یکی از مهمترین بخشهای کتاب «رقص دلفین ها» بیان کرد: خاطرهای در یکی از فصلهای کتاب «رقص دلفینها» در مورد تیربند بودنم بیان کردم در این فصل که به کودکی من گذری دارد بیان کردم وقتی کودکی سه ساله بودم دچار بیماری سختی شدم به حدی که دکترها گفته بودند او مدت زیادی زنده نخواهد ماند، عمهای داشتم که فرزند نداشت او مرا خیلی دوست داشت و از من مراقبت میکرد او نذر کرده بود تا نماز «قسم» برای سلامتی «امام زمان (عج)» را تا آخر عمر بخواند و این کار را تا زمانی که زنده بود انجام داد این موضوع و دیدن برخی معجزات در عملیاتها و سالم و زنده ماندن من این باور و اعتقاد را در من تقویت و حتمی کرد که دعای عمه و نذر او برای «امام «زمان (ع)» مرا در پناه خود قرار داده است من معتقدم رمز «تیربندی» و روئین تن شدن من دعا و نمازی بود که برای سلامتی «امام زمان (ع)» از سوی عمه ام خوانده میشد، با وجود اینکه آرزوی شهادت داشتم و بارها شهادت هم رزمان و دوستان خودم را در طول عملیات و در مقابل چشمانم دیده بودم، اما من سالم ماندم.
نویسنده کتاب «همسایه دیوارها» پیرامون علت نامگذاری کتاب «رقص دلفینها» ابراز کرد: در زمان جنگ هنگامی که کشتیهای ایران قصد وارد شدن به اسکله بندر «امام خمینی (ره)» را داشتند باید از جلوی اسکله البکر عراق رد میشدند، سنگ راهی در آن جا قرار داشت که کمین گاه نیروهای بعثی شده بود آنها برای جلوگیری از ارسال تدارکات و واردات و صادرات به ایران کشتیهای ما را مورد تهاجم قرار داده و منهدم میکردند، برای جلوگیری از این امر ایران شناورها و کشتیها را جمع میکردند و در یک زمان مشخص آنان را از زمین، دریا و هوا تحت پوشش قرار و از این منطقه عبور میدادند در این میان ما موظف بودیم تا پرواز کنیم و جلوی اسکله عراقی گشت بزنیم تا بتوانیم از کشتیها مراقبت کنیم و جلوی هلی کوپترهای دشمن را بگیرم. روی آب پرواز کردن آن هم در ارتفاع پایین ترسناک بود از سوی دیگر این اولین پرواز من در ارتفاع کمتر از ۵ متر از سطح آب بود و نگرانی خاصی برایم ایجاد میکرد در این شرایط شاهد حضور ماهیهای بزرگی در زیر پای هلی کوپترم بودم، کمی دقت کردم متوجه شدم آنها دلفین هستند و نکته جالب اینکه آنها با حرکت رفت و برگشت ما در جلوی اسکله رژیم بعثی عراق ما را همراهی میکردند این رویداد باعث شد تا کتابم «رقص دلفینها» نامگذاری شود.
وی پیرامون پیام کتاب «رقص دلفینها» ابراز کرد: اعتقاد و ایمان به خدا و باور به دعا خصوصا برای «امام زمان (عج)» در کتاب «رقص دلفینها» مطرح شده است از سوی دیگر پایبندی و اعتقاد به انقلاب و آرمانهای آن موضوعی بود که در کتابم مطرح شده است. این مهم برای نسل جوان بسیار ارزشمند است که بدانند ایمان به خدا و اعتقاد قلبی در طی هشت سال دفاع مقدس تا چه حد بر افراد تاثیر گذار بود، هنگامی که در مقابل دشمن قرار میگرفتیم هیچ ترسی از آنان به دل راه نمیدادیم و این خود رمز موفقیتهای فراوان بود که در طول دفاع مقدس بارها شاهد آن بودم.
علیزاده نیلی پیرامون جذابترین بخش کتاب «رقص دلفینها» بیان کرد: حضور من در عملیاتهای متعدد و دیدن شهادت همرزمان و دوستانم در طی آن سالها باعث شده بود سخت علاقمند به شهادت شوم. در یکی از شبهای جمعه پس از خواندن نماز و دعای کمیل از خداوند در خواست کردم که مرا به فیض شهادت نائل کند همان شب در خواب دیدم که در معراج شهدا قرار دارم و پیکر شهدا را میبندم، سه عکس روی دیوار بود که چشم من به آنها افتاد یکی از عکسها مرا نگاه میکرد و به من لبخند میزد من به او در مورد آرزوی شهادتم گفتم او به من گفت نگران نباش تو در دهه فجر شهید خواهی شد این خواب باعث شد من مطمئن شوم که به شهادت میرسم.
وی در همین راستا ادامه داد: برای شهادت لحظه شماری میکردم تا اعلام عملیات شد، هنگامی که هلی کوپترهایمان را طبق دستور برداشتم و به شهر اهواز رفتم در بدو ورود به دفتر فرماندهی وارد شدم در لحظات ابتدای ورودم به دیوار عکس سه شهید را دیدیم که همان عکسهای بودند که در خواب دیده بودم، پس یقین پیدا کردم خواب من به حقیقت خواهد پیوست و به شهادت نزدیک شده ام در آنجا با خانواده به صورت تلفنی صحبت کردم و وصیتم را گفتم و بعد منتظر دستور حرکت بودم که ظاهرا عملیات لو رفته بود و تعداد زیادی از نیرویهای زمینی به شهادت رسیده بودند، من این از اتفاق بسیار ناراحت بودم در عین حال از اینکه چرا خواب من به واقعیت تبدیل نشده در تعجب قرار داشتم هیچ کس و هیچ چیز پاسخ سوالات مرا نمیتوانست بدهد، چون من خوابم را تا آن لحظه برای کسی نگفته بودم بعد از نماز مغرب روحانی سخنرانی کرد او پیرامون یکی از جنگهای «پیامبر اکرم (ص)» برای مبارزه با کفر و سخنانی که بین ایشان و «امیرالمومنین (ع)» رد و بدل شده بود سخن گفت، در اینجا من جواب خود را گرفتم. ایراد کار من در هنگام دعا بیان یک کلمه بود من از خدا در خواست کرده بودم که فیض شهادت را به من عطا کند در حالی که آرزوی من شهادت و رسیدن به بهشت بود بنابراین دریافتم که فیض شهادت یعنی ثواب شهادت و نه خود شهادت، اما به هر حال خداوند آنچه به زبان آورده بودم را برایم مهیا کرد.
علیزاده نیلی پیرامون استقبال نوجوانان از کتاب «رقص دلفینها» خاطرنشان کرد: کتاب «رقص دلفینها» بارها به چاپ رسید و هر بار شاهد علاقه مخاطبان بودم که این کتاب را خوانده و با من در موردش گفتوگو میکردند البته باید بگویم جذابیتهای نبرد هوایی همواره برای نوجوانان و جوانان جذاب است و بیان حقایق آن و معجزات خداوند در طول سالیان حضورم در عملیاتهای متعدد کشش خاصی را ایجاد میکند و بر تعداد مخاطبین میافزاید.