ادای دین به مطبوعات با «گیله پیرمرد» /گزارشی نامشخص از وضعیتی نامشخص
دانشجو که بودم، گاهی برای گپ و گفت با دوستان و دورهمی به کافه همجوار دانشگاه میرفتیم، مشتریان این کافه را غالبا همکلاسیها و همدانشگاهیها ویا فعالین هنرنمایش تشکیل میدادند. جوان بودیم و با هزاران امید و آرزو. کافه دیگر پاتوق شده بود، همه را میشناختیم، علاوه بر نوازنده آکاردئونی که هرازگاهی شب هنگام کیف مان را کوک میکرد، پیرمردی قدبلند، اما خمیده، با چهرهای که بر آن هر شیار از تجربه سالها حکایت میکند و همواره خوشتیپ با چند روزنامه در دست، درست به ساعت ۵ عصر به کافه میآمد، مدت زمانی در میز مقابل در ورودی، روزنامه میخواند و پس از نوشیدن چای، میرفت.
بد عُنُق بود و کم حرف، گاهی از سر تمسخر اورا خطاب قرار میدادیم با آنچنان وقاری رفتار میکرد که سخت، شرمنده میشدیم.
زمان گذشت دیگر عطای هنر را به لقایش بخشیده بودم که بازی او در چند سریال سروش صحت، به اصطلاح لانسهاش کرد.
او اردشیر کاظمی است که پرتره این هنرمند کهنهکار را در فیلم مستندی با عنوان 《گیله پیرمرد》به کارگردانی علی رستگار و تهیه کنندگی میلاد باقری به نمایش درآمده است.
فیلم گیله (گیلِ) پیرمرد که عنوانِ آن به معنی پیرمرد اهل گیلان است، با محوریت شخصیت بامزه، جذاب، صریحالهجه و درعین حال در برخی مواقع ناخشنود و گلایهمند اردشیر کاظمی روایت میشود و گروه سازنده مستند در سفری چند روزه به بندرانزلی (زادگاه این بازیگر) و رشت او را همراهی میکند.
به بهانه اکران و نمایش خارج از مسابقه این مستند پرتره در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به سراغ علی رستگار رفتیم تا از زبان کارگردان این فیلم، گپ و گفتی داشته باشیم.
این کارگردان مستند و روزنامهنگار درباره ایده اولیه این فیلم در گفتگو با میزان، بیان کرد: شاید مهمترین دلیلی که مرا برآن داشت تا گیله پیرمرد را بسازم، رفاقت دیرینهام با اردشیر کاظمی است با وجود اختلاف سنی که داریم با او رفاقت دارم و علاقهمند شخصیت منحصر به فرد او هستم.
وی افزود: این رفاقت با رفت و آمدم به منزل مهدی هاشمی شکل گرفت، چون این دو هنرمند در همسایگی یکدیگر زندگی میکنند.
ارشیر کاظمی یه انسان خوره مطالعه و روزنامه است روزی بالغ بر ۴_۵ نشریه مطالعه میکند و دستکم ۴۰۰ صفحه مطالعه میکند و همین امر شاید باعث شده مغز او به مثابه یک جوان بسیار باهوش کار کند.
کارگردان مستند گیله پیرمرد تاکید کرد: اردشیر کاظمی در زندگی عادی کاراکتری بسیار جذاب دارد؛ بنابراین رفاقت، جذابیت شخصیت او و نیز علاقهاش به مطبوعات سبب شد تا این فیلم را کارگردانی کنم.
رستگار در بخش دیگری از اظهاراتش به شیوه روایت و فرم فیلم مستند گیله پیرمرد، اشاره کرد و گفت: با توجه به کهولت سن اردشیر کاظمی عملا ما با محدویتهایی مواجه بودیم، هر جایی نمیتوانستیم او را ببریم و مواردی از این دست که برای ما چالش برانگیز بود و محدودیت ایجاد میکرد، لذا تصمیم بر آن شد تا اردشیر کاظمی را در موقعیتهای متفاوتی قرارداده تاواکنش او را نسبت به خلق آن موقعیت شاهد باشیم و ثبت و ضبط کنیم.
وی در ادامه افزود: بنابر این شما در مستند پرتره گیله پیرمرد با فیلم مستندی مواجه خواهید شد که به اکشنها و ری اکشنهای کاراکتر اصلی میپردازد. حال آنکه تصور کنید چه میزان این واکنشها جذاب خواهد بود. به طور مثال؛ کافی است در موعد مقرر روزنامه به او نرسد تا شما شاهد طغیان او با اسلحه عصا باشید.
این روزنامهنگار و مستندساز گفت: شاید علاقه مفرط من به شخصیت اردشیر کاظمی نشئات گرفته از مطبوعات باشد. او به میزانی علاقمند نشریات است که من ابتدا نام اثر را 《جنون جریدهای》در ذهن میپروراندم یک فلش بک به لخت قبلی صحبتهایم میزنم، اینکه اگر میشد اردشیر را به کتابخانه ببرم، به چاپخانههای روزنامهها و … این آن تصویر اصلی ذهنیم بود که متاسفانه میسر نبود.
کارگردان فیلم مستند گیله پیرمرد در خاتمه اظهارات خود بیان کرد: شاید از طریق علاقه اردشیر کاظمی قصد داشتم به خواستگاه اصلی خودم که مطبوعات است ادای دین کنم. اردشیر کاظمی آخرین نسل شیفتگان روزنامه و مطبوعات است که امروز به کلی از سکه افتادهاند.
انتهای پیام/