خشونت علیه زنان در غرب؛ افزایش قربانیان در میانه شکاف عمیق بین ادعا و واقعیت
خشونت علیه زنان و دختران یکی از اشکال نقض حقوق بشر در جهان امروز است.
براساس اعلام سازمان ملل، از هر سه زن و دختر در سراسر جهان، یک نفر در طول زندگی خود خشونت جنسی یا جسمی را تجربه میکند؛ در سال ۲۰۲۳ دستکم ۵۱ هزار و ۱۰۰ زن قربانی قتلهای ناشی از خشونت شدند.
گزارش دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل UNODC نشان میدهد که در سال ۲۰۲۳ در سطح جهان هر ۱۰ دقیقه یک زن قربانی پدیده قتل زنان شد.
روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان چیست؟
۲۵ نوامبر (۵ آذر) ازسوی جامعه جهانی بهعنوان روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان نامیده شده است؛ ۲۵ سال از زمان تعیین این مناسبت ازسوی سازمان ملل میگذرد و بررسیها نشان میدهند که تعیین این مناسبت نتوانسته است پیشرفتی در مسیر مبارزه و مقابله با بحران خشونت علیه زنان و دختران در جهان رقم بزند.
ریشه تعیین چنین روزی به قتل چهار خواهر در جمهوری دومینیکن بازمیگردد؛ گفته میشود که روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان تعیین شد تا تلاشها برای از بین بردن خشونت علیه زنان و دختران تسریع و تسهیل شود.
در عین حال، رویداد ۱۶ روزه اقدام علیه خشونت خانگی از ۲۵ نوامبر همزمان با روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان آغاز میشود و در روز ۱۰ دسامبر (۲۰ آذر)، روز جهانی حقوق بشر پایان مییابد.
مهمترین عوامل موثر بر بحران خشونت علیه زنان و دختران
عوامل متعددی در بروز و تشدید بحران خشونت علیه زنان و دختران در سطح جهان نقش دارند؛ درهم تنیدگی این عوامل سبب شده تا آنها نه فقط عامل ایجاد این بحران، بلکه در مواردی پیامد این بحران هم باشند؛ مهمترین آنها عبارتند از:
- پدیده قتل زنان
- تغییرات آبوهوایی
- بحرانهای بشردوستانه
- بحرانهای بهداشتی
- معلولیت
- بحرانهای اقتصادی
- خشونت جنسی علیه زنان و دختران
- قاچاق انسان و استثمار زنان
- خشونت ناشی از فناوری علیه زنان و دختران
- خشونت علیه زنان؛ چالشی جدی در سراسر جهان
ارزیابیها نشان میدهند که ۷۳۶ میلیون زن، تقریبا از هر سه نفر یک نفر دستکم یک بار در زندگی خود مورد خشونت جسمی یا جنسی واقع شده است؛ این رقم شامل آزار جنسی نمیشود.
زنانی که خشونت را تجربه کردهاند، با نرخی بالاتر از افسردگی، اختلالهای اضطرابی، بیماریهای عفونی رنج میبرند که پیامدهای طولانیمدتی دارد؛ در عین حال، زنانی که از انواع تبعیض رنج میبرند، با خطر بیشتری از خشونت روبرو و در برابر پیامدهای آن آسیبپذیرتر هستند.
هزینههای اقتصادی خشونت علیه زنان و دختران
خشونت علیه زنان هزینههای قابل توجهی برای دولت، قربانیان و بازماندگان و جوامع دارد؛ هزینهها هم مستقیم و غیرمستقیم و هم محسوس و نامشهود هستند.
در سراسر اتحادیه اروپا، هزینه خشونت مبتنی بر جنسیت ۳۶۶ میلیارد یورو در سال تخمین زده شده است.
پیامدهای خشونت علیه زنان و دختران
خشونت علیه زنان و دختران پیامدهای مختلفی دارند که عمدتا درازمدت هستند؛ سلامت روان قربانیان به شکل قابل توجهی تحت تاثیر خشونت تجربهشده قرار میگیرد.
تحقیقات نشان داده است که زنان در آمریکا با سابقه خشونت خانگی بیش از سه برابر زنانی که مورد آزارواذیت قرار نگرفتهاند در معرض ابتلا به بیماری روانی هستند؛ در عین حال، گزارش شده است که هر نوع سوءاستفاده سه تا پنج برابر بیشتر از دیگران برای نشان دادن شواهد افسردگی وجود دارد.
خودکشی و خودزنی در میان زنان و دختران قربانی خشونت با نرخ بالاتری رخ میدهد؛ در عین حال، سلامت جسمانی زنان و دختران نیز به شکل قابل توجهی تحت تاثیر خشونت قرار دارد.
سوءاستفاده جنسی و کشته شدن از دیگر پیامدهای خشونت علیه زنان و دختران هستند.
همهگیری بحران خشونت خانگی در کشورهای غربی
خشونت خانگی پیامدهای زیادی برای قربانیان درپی دارد؛ این پیامدها طیف گستردهای از آسیبهای درازمدت سلامت تا مشکلات و اختلالهای شدید روانپزشکی را شامل میشوند.
بحران خشونت خانگی در کشورهای غربی تبدیل به همهگیری شده است که هنوز راهی برای مقابله یا دست کم کاهش آن وجود ندارد؛ خشونت خانگی به شکل نگرانکننده در کشورهای غربی مدعی حقوق زنان، در حال رشد است و سالانه میلیونها نفر را هدف قرار میدهد؛ براساس آمارهای موجود، موارد ثبتشده خشونت خانگی در سال ۲۰۲۳ رکورد شکست.
با وجود این، کارشناسان میگویند که آمارهای موجود درباره خشونت خانگی فقط نوک کوه یخ را نشان میدهد؛ خشونت خانگی بهعنوان بحران عامدانه نادیدهگرفتهشده در کشورهای غربی دارای پیچیدگیهای زیادی است و ابعاد مختلفی دارد.
این بحران تا حد زیادی به دلیل محل وقوع یعنی درون دیوارهای خانهها، گزارش نمیشود؛ همین امر فرایند رسیدگی به قربانیان را دشوار میکند؛ ضمن اینکه قربانیان بحران خشونت خانگی در کشورهای غربی همواره به بیتوجهی سیستم عدالت کیفری این کشورها به بحران یادشده اعتراض دارند؛ بررسیها نشان میدهند که گذشته از اینکه پلیس در این کشورها به شکایتهای قربانیان خشونت خانگی توجه نمیکند، دادگاهها نیز در موارد بسیار نادری اقدام به محکوم کردن عاملان این خشونت میکنند.
از آنجا که اصلیترین قربانیان بحران خشونت خانگی زنان هستند، کودکان را میتوان قربانیان جانبی این بحران دانست که متحمل پیامدها و عوارض کوتاه مدت و بلندمدتی میشوند؛ در عین حال، خشونت خانگی ارتباطهای آشکار و پنهانی با برخی از جرایم مانند قاچاق انسان، پدیده قتل زنان، خشونتها و تجاوز جنسی و خشونتهای مسلحانه دارد.
یکی از کشورهای مواجه با بحران جدی خشونت خانگی آمریکا است؛ بحران خشونت خانگی سالانه میلیونها آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده و پیامدهای مخربی را بر بازماندگان، خانوادهها و جوامع قربانیان تحمیل میکند.
براساس آمارها:
- از هر سه زن در آمریکا یک نفر قربانی خشونت خانگی است؛ در عین حال، از هر ۲ زن یک زن در مقطعی از زندگی مشترک خود، خشونت خانگی را تجربه کرده است.
- بهطور متوسط هر یک دقیقه ۲۴ نفر در این کشور خشونت خانگی را تجربه میکنند؛ این رقم معادل ۱۲ میلیون قربانی خشونت خانگی در سال است.
- ۲۴ درصد قربانیان خشونت خانگی در نهایت قربانی پدیده قتل زنان میشوند.
بحران خشونت خانگی در اروپا نیز یک بحران جدی است؛ براساس گزارش کمیسیون اروپا، از هر ۳ زن در سراسر اتحادیه اروپا و در سطح جهان، یک نفر دستکم یکبار در طول زندگی خود خشونت فیزیکی یا جنسی را تجربه کرده است؛ قتل زنان در اروپا سالانه بهصورت مستقیم جان ۳ هزار زن و دختر را میگیرد؛ منتقدان تاکید دارند که خشونت علیه زنان و دختران باید بهعنوان یک جنایت نفرتمحور مورد بررسی قرار بگیرد.
این بحران، نتیجه تداوم چالش مرگبار خشونت خانگی در اروپا است که زنان و دختران زیادی را قربانی میکند؛ در همین حال، قربانیان جانبی و کودکان یتیم، از پیامدهای بحران فزاینده قتل زنان در اروپا هستند.
در حالی که، بیشتر مردم خانه خود را مکانی امن میدانند؛ بنابر گزارشها، در کشورهای غربی خانه به یکی از محلهای وقوع خشونت خانگی تبدیل شده است؛ آلمان یکی از کشورهای اروپایی با بیشترین میزان خشونت خانگی بوده و گزارشها حاکی از افزایش این نوع خشونت در این کشور طی سالهای گذشته است.
فرانسه و انگلیس هم در این زمینه با بحران جدی مواجه هستند؛ پایگاه سازمان ملل گزارش داد که براساس آمارها، هر ۳ روز یک زن در انگلیس کشته میشود و از هر ۴ زن یک زن در طول زندگی خود نوعی خشونت خانگی را تجربه میکند.
کارشناسان تاکید دارند که خشونت خانگی و خشونت علیه زنان در اروپا بیشتر نادیده گرفته شده و دادگاهها سابقه ضعیفی در صدور احکام برای مرتکبان جرایم جنسی دارند؛ آنها میگویند که افزایش قابل توجه در ارقام خشونت خانگی در کشورهای اروپایی، میزان تکاندهنده یک واقعیت غمانگیز را نشان میدهد؛ خشونت یک پدیده روزمره بوده و غیرقابل قبول است.
این در حالی است که تلاشها برای مبارزه با این بحران مانند کنوانسیون اروپا علیه خشونت خانگی، نیز پشت سد مخالفت برخی از کشورها به بنبست کشانده میشوند.
- بیشتر بخوانید:
- کشورهای مدعی حقوق بشر و شکست در موضوع زنان
- خشونت خانگی در اروپا؛ واقعیتی که هر روز پررنگتر میشود
خشونت علیه زنان در اروپا؛ بحرانی مهارناپذیر
برخلاف ادعاهای مقامهای غربی بهویژه اروپاییها در زمینه حمایت از حقوق زنان، زنان و دختران در سراسر قاره اروپا بهصورت جدی در معرض خطر خشونت در اشکال مختلف ازجمله خشونت جنسی و تهدید به خشونت قرار دارند.
خشونتهای خانگی و جنسی از جدیترین اشکال خشونت علیه زنان و دختران در اروپا هستند؛ از هر ۱۰ زن در اتحادیه اروپا ۲ زن خشونت جسمی و جنسی را ازسوی شریک زندگی خود تجربه میکند.
گستردگی بحران خشونت علیه زنان و دختران در اروپا به حدی است که کمیسر جدید دادگستری اتحادیه اروپا اعلام کرد که آماده تبدیل کردن خشونت علیه زنان ب عنوان یک جنایت در سطح اتحادیه اروپا است.
خشونت علیه زنان سالانه ۲۹۰ میلیون یورو هزینه اجتماعی در سطح اتحادیه اروپا ایجاد میکند.
اعتراض زنان اروپایی به بحران خشونت
تظاهرکنندگان در رم، پاریس، مارسی و لیل به همه اشکال خشونت علیه زنان شامل جنسی، جسمی، روانی و اقتصادی اعتراض کردند.
براساس گزارشها، در فرانسه بیش از ۴۰۰ سازمان خواستار برگزاری تظاهرات در سراسر این کشور شدند؛ این در حالی است که فرانسه رویداد مهم برگزاری جلسههای دادگاه رسیدگی به پرونده تجاوز دسته جمعی به یک زن را تجربه میکند.
در آمریکا نیز زنان و دختران با شرکت در رویدادهای اعتراضی، نارضایتی خود را از تداوم بحران خشونت علیه زنان و دختران اعلام کردند.
خشونت علیه زنان در آمریکا
خشونت علیه زنان در آمریکا در میانه ادعاهای مقامهای این کشور درباره حمایت از حقوق زنان در کشورهای مختلف، جدی و گسترده پیش میرود و قربانی میگیرد.
یکی از مهمترین شکلهای خشونت علیه زنان و دختران در آمریکا خشونت خانگی است؛ تقریبا یکچهارم زنان آمریکایی در طول زندگی خود خشونت خانگی را تجربه کردهاند.
این نوع خشونت بهعنوان یک موضوع اجتماعی با یادگیری نسلی، قربانیان منزوی، کمکهای بهداشتی سازماندهی نشده و استرسهای خانوادگی ایجاد میشود؛ زنان در موقعیتهای خشونت خانگی، نگرانیهای متوسط تا شدید سلامت روانی و جسمی را تجربه میکنند.
در عین حال، کودکان ناظر این نوع خشونت نیز با پیامدهای منفی مانند رفتارهای درونی و بیرونی مواجه میشوند.
دلایل متعدد همچنین سبب استمرار بحران خشونت علیه زنان و دختران در آمریکا میشوند.
انتهای پیام/