چشم انداز مبهم سلطنت در انگلیس/تاثیر رسواییهای خانواده سلطنتی بر آینده چارلز/وضعیت جنبش جمهوریخواهی چگونه است؟
خبرگزاری میزان – مراسم سه روزه تاجگذاری چارلز سوم، پادشاه انگلیس واکنشهای گوناگونی را نیز در پی داشته است.
مراسم مذکور شامل مهمانیهای خیابانی، کنسرت ویندسور و یک مراسم نمادین در کلیسای وست مینستر هزینهای دستکم ۱۰۰ میلیون پوندی برای مالیات دهندگان انگلیسی خواهد داشت.
اگرچه این مراسم در قیاس با آخرین مراسم تاجگذاری در این کشور که در سال ۲۹۵۳ برگزار شد، در مدت زمان کوتاهتر و با حضار کمتری برگزار میشود، از جهات مختلفی حساسیت برانگیز شده است.
دو دلیل مهم این امر، بحران جاری هزینههای زندگی در انگلیس و البته روند رو به ضعف سلطنت در انگلیس است که با جدایی ۱۱ نفر از اعضای خانواده سلطنتی خود را بیش از هر زمانی نمایان کرده است.
مراسم تاجگذاری چارلز در حالی برگزار میشود که پس زمینه این مراسم بحران اقتصادی انگلیس با تورم بالای چند دههای است که منجر به برگزاری اعتصابهای فلج کننده شده است.
در عین حال، نه داونینگ استریت و نه کاخ باکینگهام هزینه دقیق این مراسم را اعلام نمیکنند؛ با وجود این، رسانههای انگلیسی رقم ۱۰۰ میلیون پوندی را به عنوان یک گمانه مطرح کردند، رقمی که دو برابر هزینه تاجگذاری پیشین در این کشور است.
گراهام اسمیت، مدیر اجرایی گروه ضد سلطنتی جمهوریخواهان و نویسنده کتاب آینده لغو سلطنت، معتقد است که تخمین ۱۰۰ میلیون پوندی محافظه کارانه است؛ به گفته وی، این مبلغ غیرمنتظره از جیب مالیات دهندگان هزینه میشود، آن هم در شرایطی که اعتصابهای کارکنان در جریان است، مدارس قادر به تامین منابع لازم نیستند، پلیس در حال سرپوش نهادن بر بحرانهای داخلی خود است و مراجعه کنندگان به بانکهای مواد غذایی افزایش یافته اند.
در حالی که حامیان سلطنت انگلیس با اشاره به انجام مراسم تاجگذاری در میانه بحرانهایی مانند رکود اقتصادی پیش از جنگ جهانی دوم تلاش دارند، از بار انتقادها بکاهند، بررسیها نشان میدهند که انگلیسیها اصلا با هزینههای تاجگذاری چارلز سوم ساده انگارانه برخورد نمیکنند.
نظرسنجی اخیر YouGov نشان داد که بیش از نیمی از انگلیسیها معتقدند که تاجگذاری نباید از سوی دولت این کشور تامین شود و برخی حتی این سوال را مطرح کرده اند که چرا خانواده سلطنتی این صورت حساب را پرداخت نمیکند.
این پرسش پس از افشاگری اخیر درباره ثروت شخصی ۱.۸ میلیارد پوندی چارلز پر رنگتر شده است.
مجید تفرشی، تاریخ نگار و پژوهشگر در گفتوگو با میزان به بررسی ابعاد مختلف موضوع تاجگذاری چارلز و چشم انداز آینده نهاد سلطنت در انگلیس پرداخته است.
وضعیت اقتصادی انگلیس با هر معیار و استانداردی بحرانی است
تفرشی درباره انتقادها به هزینه برگزاری مراسم تاجگذاری چارلز، گفت: ما در این جا با دو بحث مواجه هستیم؛ نخست واقعیت اقتصاد انگلیس است، این کشور نه تنها مانند دیگر کشورهای جهان در وضعی بحرانی قرار دارد، بلکه از جهت دورنمای بهبود وضع اقتصادی در جمع ۱۰ کشور بزرگ صنعتی جهان هم در بدترین وضع قرار دارد؛ یعنی وضعیت اقتصادی انگلیس با هر معیار و استانداردی، وضعیت نابسامنی است که نه تنها اکنون بد است بلکه دورنمایی از بهبود هم برای آن دستکم در شش تا ۱۰ سال آینده مشاهده نمیشود، مگر اینکه در نهایت اتفاقی بعید برای آن بیفتد.
وی در ادامه اظهار کرد: نکته دوم، ما با کشوری مواجه هستیم که روزگاری بزرگترین قدرت دنیا بوده و سنت پادشاهی با قدمت هزار ساله دارد؛ این سنت تاکنون بیش از ۷۰ مراسم تاجگذاری را در وست مینستر سبب شده است؛ باید توجه داشت که بعد اقتصادی این مراسم در سال جاری با واقعیتهایی مواجه است؛ واقعیتهایی که سبب اعتراض مردم به برگزاری مراسم پر زرق و برق تاجگذاری چارلز با هزینههای چند صد میلیون پوندی شده است؛ مسئلهای که وجود دارد این است که انگلیس که روزگاری آقای دنیا و بزرگترین کشور جهان بوده، با سابقهای بیش از هزار ساله این مراسم تشریفاتی را برای بیش از ۷۰ پادشاه این کشور را در کلیسای وست مینستر برگزار کرده است، مراسمی که برای چارلز نیز انجام شد و به صورت زنده به نمایش درآمد.
این تاریخ نگار، تصریح کرد: در واقع انگلیس دوست دارد به بهانه و با اجرای چنین مراسم پیچیده و تشریفات پر زرق و برقی خودش را همچنان به عنوان یکی از کشورهای مهم دنیا معرفی کرده و سابقه تاریخی خود را به جهان یادآوری کند؛ دولت انگلیس در دوراهی هزینههای تاجگذاری در میانه وضعیت بحرانی اقتصادی و معرفی خود به عنوان یکی از کشورهای مهم دنیا از طریق برگزاری مراسم مذکور تصمیم گرفته تا این مراسم را با وجود شرایط نامناسب آب و هوایی و لغو یا محدودیت شماری از برنامههای طراحی شده در فضای باز به بهترین وجه و با زرق و برق فراوان در فضای داخلی کلیسا برگزار کند.
حکومت نظامی در لندن به دلیل برگزاری مراسم تاجگذاری چارلز
تفرشی در مورد تمهیدات امنیتی اجرا شده برای برگزاری مراسم تاجگذاری چارلز، اظهار کرد: دستگاه امنیتی، انتظامی و نظامی انگلیس تقریبا از چند روز قبل سراسر شهر لندن و مناطق مرتبط با کاخهای سلطنتی و برگزاری مراسم تاجگذاری به ویژه کاخ باکینگهام، کاخ کنزینگتون و کلیسای وست مینستر و وایت هال را بسته و عملا کشور را در شرایط خیلی پیچیده و مرکز لندن را در حکومت نظامی قرار داد؛ این مسئله سبب بروز اعتراض عدهای به روند در حال انجام شد؛ به هر حال آنچه مشخص است برای دولتمردان انگلیسی این مراسم به معنای یادآوری انگلیس به عنوان یکی از قدرتهای جهان در گذشته به مردم این کشور، روی نقش فعلی جهان است، کشوری که در حال حاضر یک کشور درجه دو است که در مسیر تبدیل شدن به یک کشور درجه سه قرار دارد؛ از این منظر برگزاری مراسم تاجگذاری برای انگلیس بسیار حیثیتی است.
چشم انداز مبهم سلطنت انگلیس
این پژوهشگر تاریخ در مورد چشم اندازه سلطنت در انگلیس، اظهار کرد: باید توجه داشت که در دوران سلطنت الیزابت دوم، ملکه انگلیس، یک تحول و پوست اندازی جدی در نهاد سلطنت انگلیس رخ داد؛ در این دوران که دوران گذار انگلیس از امپراتوری به کشوری معمولی است، افول و از بین رفتن امپراتوری انگلیس رخ داد؛ در این دوره نهاد سلطنت در انگلیس به تدریج جایگاه، اهمیت و فلسفه وجودی خود را از دست داد؛ این امر سلسله اقدامهای قانونی را برای سلطنت انگلیس در پی داشت، به عنوان مثال، خانواده سلطنتی که پیشتر همه انگلیس را ملک خود میدانستند، در بیش از سه دهه گذشته ملزم به پرداخت مالیات شدند، یا سلب مالکیت یا حق خرید و فروش اراضی عمومی مانند کاخها و باغهای در اختیار خانواده سلطنتی طی سالهای اخیر رخ داد و بر اساس قوانین این مکانها صرفا در اختیار خانواده سلطنتی قرار دارد و آنها دیگر حق خرید و فروش، واگذاری و انتقال آنها را ندارند.
وی افزود: در واقع قدرت و اختیارات خانواده سلطنتی انگلیس مرتبا محدود میشود و تصور مبنی بر مالکیت پادشاهی انگلیس بر کل مملکت از بین رفته است و نهادهای قانونی تلاش دارند دستکم در ظاهر یک قانونمندی به اختیارات فراقانونی سلطنت به خصوص در زمینه نهاد دین بدهند؛ در حالی که پیشتر پادشاه یا ملکه انگلیس رئیس کلیسای انگلیکن بود، اما اکنون آنها فقط حق انتصاب سراسقف این کلیسا را دارند؛ در واقع رویدادهای مربوط به پرنسس دایانا، حرکت مردم انگلیس در مسیر بیزاری و نفرت از خانواده سلطنتی را تشدید کرد.
این پژوهشگر در مورد روند رابطه مردم انگلیس با سلطنت این کشور معتقد است: دولت انگلیس در یک دوره ۱۵ ساله از سال ۱۹۹۷ موضوع مذکور را با مدیریت بحران خود هدایت کرد تا نشان دهد که ملکه و چارلز تغییر و در رویکرد خود بازنگری کرده اند؛ این امر به آشتی نسبی مردم با سلطنت انگلیس منجر شد؛ در واقع روند مذکور را میتوان را این گونه خلاصه کرد: از علاقه مندی به سلطنت به نفرت از سلطنت؛ در حال حاضر نسل جوان انگلیس به عنوان منتقدان اصلی خانواده سلطنتی انگلیس نه مصمم به حفظ سلطنت و نه مصمم به براندازی آن هستند و کلا به آن حس بی تفاوتی دارند؛ آنها هنگام صحبت از این موضوع تاکید دارند که سلطنت اهمیتی برای آنها ندارد و این موضوع مسئله تاثیرگذاری بر زندگی آنها نیست؛ آنها میگویند که ترجیح میدهند که موضوع سلطنت را نادیده بگیرند و به آن بی اعتنایی کنند؛ این نگاه بی تفاوت به سلطنت در نسل جوان انگلیس در حال رشد است؛ یعنی آنها نه قصد مقابله عملی با سلطنت را دارند و نه از آن حمایت میکنند.
وضعیت جنبش جمهوریخواهی در انگلیس
تفرشی درباره جنبش جمهوریخواهی انگلیس افزود: واقعیت نه چندان خوشایند این است که اگرچه جنبش جمهوریخواهی در انگلیس یک جنبش رو به رشد است، اما این توصیف رو به رشد نباید ما را گمراه کند؛ اگر در گذشته این جنبش شامل یک درصد جمعیت انگلیس میشد، الان به ۵ درصد رسیده است؛ این بدان معناست که جمهوریخواهی رشدی ۵۰۰ درصدی را تجربه کرده است، البته این رشد روی کاغذ بزرگ است، اما در عمل اتفاق خاصی نیفتاده است و جنبش جمهوریخواهی نمیتواند خطری برای سلطنت انگلیس داشته باشد؛ نمیتوان منکر رشد این جنبش شد و در عین حال نمیتوان انتظار داشت که این جنبش به زودی یا در یک بازه زمانی میان مدت تاثیرگذار باشد یا نهاد سلطنت را به سمت خاصی سوق بدهد؛ دلیل این امر هم بی تفاوتی بخش عمدهای از مردم انگلیس نسبت به سلطنت است که آنها را به عنوان قشر خاکستری معرفی میکند.
تاثیر رسواییهایی خانواده سلطنتی بر آینده آن
تفرشی در بخشی دیگر در مورد دومینوی رسوایی در خانواده سلطنتی، گفت: مهمترین رسوایی که سلطنت انگلیس با آن مواجه شد و دولت انگلیس آن را به نوعی لاپوشانی کرد، مسئله جدایی پرنسس دایانا از چارلز و مرگ او و ازدواج چارلز با کامیلا پارکر بود؛ این موضوع گذشته از آن که از لحاظ اخلاقی درست نبود از جنبه عاطفی هم بر نگرش مردم انگلیس به سلطنت این کشور تاثیر گذاشت؛ این موضوع از جهت دیگری هم اهمیت دارد، زیرا قبلا ازدواج پادشاه با یک زن مطلقه به حذف یک پادشاه انگلیس از سلطنت منجر شده بود؛ در سال ۱۹۳۸، ادوارد هشتم، پادشاه انگلیس پس از تصمیم مبنی بر ازدواج با یک خانم مطلقه آمریکایی با مخالفت کلیسا، دولت و دربار انگلیس مواجه شد و وی سلطنت را برای ازدواج با زن مذکور به برادرش یعنی پدر الیزابت دوم واگذار کرد.
وی ادامه داد: ازدواج چارلز با یک خانم مطلقه با وجود حرف و حدیثهای فراوان درباره رابطه آنها، برخلاف گذشته به اتفاق خاصی در نهاد سلطنت انگلیس منجر نشد؛ این رسوایی اگرچه موضوع کمی نبود، اما در سلطنت انگلیس حل و فصل و پذیرفته شد؛ اما این پایان رسواییهای سلطنت انگلیس نبود و این سریال با رسواییهای اخلاقی خواهر ملکه، دختر ملکه، عروس ملکه و خود پسر ملکه ادامه و رشد یافت؛ آخرین پرده این رسوایی هم مربوط به نوه ملکه، هری بود که با ازدواجش با مگان مرکل، بازیگر آمریکایی رخ داد؛ مگان زن عجیبی است که توانست با تسخیر مدیا و بازاریابی رسانهای سلطنت انگلیس را به چالش کشیده و شرایط را برای بروز رسوایی جدید برای سلطنت انگلیس فراهم کرد؛ او سلطنت انگلیس را به نژادپرستی متهم کرد، ملکه، همسر و پسرش را به بدرفتاری با خودش متهم کرد؛ همه این موارد به کشیده شدن نهاد سلطنت انگلیس از جایگاه خود به تیتر روزنامههای زرد تاثیر داشت؛ این خبر خوبی برای دربار انگلیس نبود.
سلطنت انگلیس با استعمار مرتکب نقض حقوق بشر شد
تفرشی با اشاره به نقش داشتن انگلیس در جنایتهای حقوق بشری از گذشته تاکنون گفت: واقعیت این است که استعمار انگلیس یک استعمار خونسرد و بی رحم بود و تبدیل شدن انگلیس به قدرت برتر دنیا در وجوه سیاسی، اقتصادی و نظامی محصول مستعمرات و نه نتیجه اقدامهای درونی جزیره کوچک انگلیس بود؛ بارزترین نمونه این استعمارگری در تاریخ کلاسیک انگلیس در هند به عنوان نگین جواهرات سلطنتی استعمار انگلیس، رخ داد؛ هند از جهات اقتصادی، سیاسی و نیروهای انسانی زیر چکمه استعمار انگلیس قرار داشت و حتی خود انگلیسیها به آن اذعان دارند، اگرچه ممکن است بر سر آمار این جنایتها چانه بزنند.
این پژوهشگر تاریخ در پایان گفت: نکته مهم این است که این استعمار فقط مسئله ستمگری، ظلم و زور و غارتگری نبوده اگرچه همه اینها بوده و تاریخ حتی کم درباره آن گفته است، اما واقعیت این است که نسلهای متعددی از مردم انگلیس در قشرهای مختلف تلاش کردند تا با حضور و نفوذ در مستعمرهها و برنامه ریزی برای استعمار مکانهای مختلف کشورشان را باصطلاح آقای دنیا کنند.
انتهای پیام/