استعمارگری غرب؛ عامل اصلی خشونت علیه زنان در سراسر جهان
خبرگزاری میزان – آمار و ارقام درباره خشونت علیه زنان در سراسر جهان تکان دهنده است و همین امر ضرورت شناسایی دلایل این بحران جهت مقابله با آن را ضروری میکند.
به گزارش «کانورسیشن»، از هر سه زن در سراسر جهان، یک زن در مقطعی از زندگی خود خشونت خانگی را تجربه میکند؛ این رقم تکان دهنده است و تکاندهندهتر این واقعیت است که در 23 کشور این رقم دو زن از هر سه زن است.
بررسی دادههای سازمان بهداشت جهانی، بانک جهانی، سازمان ملل و منابع دانشگاهی نشان میدهد که در کشورهای سابقا مستعمره نرخ خشونت علیه زنان 50 برابر است.
دانشمندان دهههاست که درباره پیامدهای ناشی از سیستم و ساختارهای ایجاد شده توسط استعمار از فقر گسترده گرفته تا تبعیض نژادی و خشونت علیه زنان سخن میگویند و تاکید دارند که استعمار ریشه اصلی تشدید خشونت علیه زنان است.
آنها بر این باورند که سیستمها و ساختارهای استعماری از بین نرفته اند و مداومت تاریخی دارند.
بسیاری از نظامهای حکومتی استعماری مبتنی بر نژادیسازی جمعیت محلی به معنای دستهبندی و به حاشیه راندن گروههایی از مردم بر اساس نژاد یا قومیت بودند.
به عنوان مثال میتوان از تقسیم بندی بین هندوها و مسلمانان در هند پیش از تجزیه و سلسله مراتب نژادی در آپارتاید آفریقای جنوبی یاد کرد؛ این تقسیمات خوراک بسیاری از درگیریهای مسلحانه معاصر جهان را فراهم کرده است.
- بیشتر بخوانید:
- روند افزایشی خشونت علیه زنان در آلبانی طی سال ۲۰۲۲
- روند فزاینده آمارهای آزار و خشونت جنسی علیه زنان در اروپا
نسل کشی رواندا در سال 1994 نمونه ای از این موارد است؛ بیش از 800 هزار نفر عمدتا توتسی توسط افراط گرایان حاکم کشته شدند؛ این دو گروه در اصل توسط دولت استعماری بلژیک از طریق ایجاد اشکال سلسله مراتبی و انحصاری شهروندی نژادی ایجاد شدند.
بسیاری از نظامهای حکومتی استعماری نیز مقررات و چارچوبهای قانونی را وضع کردند که به ویژه برای زنان آسیب زا بود.
با وجود این واقعیت که در نیجریه پیش از استعمار هم مردان و هم زنان در مناصب ریاست بودند، مقامات استعماری انگلیس از مذاکره با روسای زن خودداری کردند؛ آنها همچنین یک سیستم مالکیت زمین را ایجاد کردند که صراحتا زنان را مستثنی میکرد.
میراث این سیاستها این است که زنان هنوز در نیجریه کمتر از مردان صاحب زمین هستند؛ مطالعه اخیر بر روی دادههای ملی نشان داده است که زنانی که مالک زمین نیستند، نسبت به زنانی که مالک زمین هستند، بیشتر قربانی خشونت خانگی میشوند.
دلیل این امر آنست که مالکیت زمین به زنان درآمد و قدرت در یک رابطه و همچنین در مواقعی که به جایی برای رفتن نیاز دارند، گزینههایی را در اختیار قرار میدهد؛ زنانی که دارای قدرت و گزینههای جایگزین هستند، کمتر خشونت را تحمل میکنند.
شاید مردم امروز جهان شخصا استعمار را تجربه نکرده باشند اما حتما آسیبهای تاریخی جوامع خود را تجربه کرده و میکنند؛ رویدادهایی که توسط کل یک جامعه یا گروه قومی به اشتراک گذاشته میشود، میتواند منجر به آسیبهایی شود که از طریق نسل ها منتقل میشود.
تروما اغلب به عنوان وضعیتی تعریف میشود که از یک رویداد در گذشته ناشی میشود؛ مانند کودک آزاری یا قرار گرفتن در معرض یک بلای طبیعی.
آسیبهای تاریخی متفاوت هستند؛ هنگامی که فردی که این رویداد را تجربه کرده است، بهبود مییابد یا از دنیا میرود، آسیب مذکور پایان نمییابد؛ در واقع، تحقیقات نشان میدهد که اغلب با تبعیض و ظلمی که نسلهای بعدی تجربه کردهاند، ترکیب میشود.
بازنمایی قهرمان کهن الگوی استعماری به عنوان سفیدپوست، افراد سیاه پوست را در جوامع پسااستعماری با تمایل به این که شخص دیگری باشند، رها میکند؛ بنابراین، احساس عزت نفس، عاملیت و قدرت تصمیمگیری از این افراد سلب شده میشود.
یک متخصص حقوق زنان فعال در رابطه با جوامع ملل نخست در کانادا نیز بر تاثیر استعمار بر خشونت علیه زنان تاکید دارد.
وی میگوید: تجارب آسیبزای نسلهای پیشین میتواند بر فروپاشی شبکههای اجتماعی و وابستگیهای خانوادگی در جوامع تاثیر بگذارد؛ سیاست مدارس شبانه روزی کانادا باعث شد که کودکان ملل نخست در طول قرن بیستم به اجبار از خانوادههای خود جدا شوند و تحقیقات نشان میدهد که تاثیر بلندمدت این سیاست بر جوامع ملل نخست شامل نرخ بالاتر خشونت خانگی، جدایی عاطفی و خودکشی است.
هرچند تاریخ استعمار عامل مهمی در تداوم بحران خشونت علیه زنان است اما عوامل مهم دیگر مانند هنجارهای اجتماعی که زنان را مستحق خشونت در موقعیتهای خاص میداند، نیز در این بحران نقش دارند.
با وجود این، تحقیقات نشان میدهد که استعمار این عوامل را به صورت قابل توجهی بدتر میکند.
انتهای پیام/