خاطرات صالحی

روی تخت در خانه دراز کشیده بودم و به زحمت می‌توانستم صحبت کنم؛ اما گفت‌وگوی تلفنی، حدود ۴۵ دقیقه به طول انجامید. آقای جان کری از روی دلسوزی به من می‌گفت: Dont Strain Your Self ببین! تو مریضی و صدایت هم به سختی می‌آید؛ به خودت فشار نیاور، فقط گوش کن ما چه می‌گوییم.
کد خبر: ۴۴۸۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۰

اما زمانی که از خودرو پیاده شدم تا وارد کلینیک شوم مطلبی به من الهام شد. مثل اینکه کسی به من گفت: برای ورود به کلینیک خیلی با اطمینان قدم برندار ممکن است زنده بیرون نیایی. در همان لحظه شهادتین را به آرامی بر زبان جاری ساختم و سپس وارد کلینیک شدم.
کد خبر: ۴۴۸۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۹

تقریبا بهمن ۱۳۹۳ بود که وزیر محترم امور خارجه پس از بازگشت از مونیخ در جلسه‌ای با حضور مقامات عالی رتبه نظام، گزارش دادند که با بن‌بست جدی در مذاکرات مواجه شده‌ایم و نمی‌توانیم پیش برویم و در این شرایط من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم.
کد خبر: ۴۴۸۴۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۷

مونیز یک دفعه سکوت کرد و بعد از لحظاتی گفت: جلسه را متوقف کنیم. سپس او در یک صحبت خصوصی دو نفره به بنده گفت: آقای صالحی! من قبول دارم که پیشنهاد ما از نظر اجرایی مشکلات فراوانی دارد. گفتم: پس این پیشنهاد را کنار بگذاریم و سراغ پیشنهاد دیگری برویم.
کد خبر: ۴۴۸۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۸

البته اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم، باید بگویم این بار مسئولیت ریاست بر سازمان انرژی اتمی را با اکراه پذیرفتم؛ زیرا تا آن زمان ۳۶ سال سابقه کار داشتم و دیگر دلم نمی‌خواست عهده‌دار مسئولیت دولتی باشم و ترجیح می‌دادم خودم را از این فضای پرهیجان سیاسی کمی دور کنم.
کد خبر: ۴۴۷۷۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵