از یادداشت «ابراهیم حاتمیکیا» تا خاطره «مسعود دهنمکی» برای «سردار همدانی»
خبرگزاری میزان - ابراهیم حاتمی کیا و مسعود ده نمکی دو کارگردان ارزشی کشورمان هر کدام به شکلی ابراز ناراحتی خود را از خبر شهادت سردار همدانی اعلام کردند.
به ، ابراهیم حاتمی کیا و مسعود ده نمکی دو کارگردان ارزشی کشورمان هر کدام به شکلی ابراز ناراحتی خود را از خبر شهادت سردار همدانی اعلام کردند.
مسعود ده نمکی کارگردان سه گانه اخراجی ها بعد خبر شهادت سردار همدانی در صفحه اینستاگرام خود ضمن اعلام خبر شهادت سردار همدانی در خصوص جمله ای که سردار همدانی از اخراجی ها گفته بود نوشت:
سردار همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس دیروز در سوریه به شهادت رسید. سردار همدانی وقتی «اخراجی ها» را دید گفت اگر کسی از تو شاهد خواست که مگر همچین آدمهایی در جنگ بودند؟ بگو پیش من بیاید آدرسشان را بگیرد.
مسعود ده نمکی کارگردان سه گانه اخراجی ها بعد خبر شهادت سردار همدانی در صفحه اینستاگرام خود ضمن اعلام خبر شهادت سردار همدانی در خصوص جمله ای که سردار همدانی از اخراجی ها گفته بود نوشت:
سردار همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس دیروز در سوریه به شهادت رسید. سردار همدانی وقتی «اخراجی ها» را دید گفت اگر کسی از تو شاهد خواست که مگر همچین آدمهایی در جنگ بودند؟ بگو پیش من بیاید آدرسشان را بگیرد.
ابراهیم حاتمیکیا کارگردان برجسته گشور در پی شهادت سردار شهید حسین همدانی طی یادداشتی نوشت:
یا خدا
خبر آمد که سردار حسین همدانی رفت.
لحظهای که خبر به جانم نشست ، بیش از آنکه به سردار فکر کنم از جا ماندگی خودم حالم گرفت.
سردار که باید میرفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز این ، زیبنده سردار بود.
این مائیم که در این هندسه حضور ، حصاری به قد عاداتمان به دور خویش کشیدهایم و سردارِ سربدار این هندسه را بر هم زد و رفت.
سردارِ سربدار حسین همدانی ، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که میرفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده غافلهای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود.
گمانم اکنون سردار سلیمانی غصهدار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شدهاند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی شدگان در قفس عادات کجا. آیا کسی صدای ما را میشنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟
یا خدا
خبر آمد که سردار حسین همدانی رفت.
لحظهای که خبر به جانم نشست ، بیش از آنکه به سردار فکر کنم از جا ماندگی خودم حالم گرفت.
سردار که باید میرفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز این ، زیبنده سردار بود.
این مائیم که در این هندسه حضور ، حصاری به قد عاداتمان به دور خویش کشیدهایم و سردارِ سربدار این هندسه را بر هم زد و رفت.
سردارِ سربدار حسین همدانی ، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که میرفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده غافلهای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود.
گمانم اکنون سردار سلیمانی غصهدار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شدهاند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی شدگان در قفس عادات کجا. آیا کسی صدای ما را میشنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *