«باران تشنه»؛ خاطرات آزاده جانباز «احمد شیدا»
- کتاب «باران تشنه» خاطرات آزاده جانباز، احمد شیدا توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.
کتاب «باران تشنه» از تشنگی خانوادهها میگوید در قحط فرزندانی دور افتاده از وطن. از قاب عکسهای خالی، از انتظار خواهرانی که برادر ندیدهاند، اما انتظارش را هر روز در چشمان خیس پدر و مادر، در کمرهای تاشدهشان و در لابلای موهای تازه سفیدشدهشان میبینند و حس میکنند.
مریم شیدا یکی از این خواهران است که درد سالها دوری خانواده از برادرش را، به دست کلمات سپرده و کتابی نگاشته که قهرمان داستانش احمد، برادر اوست.
دربخشهایی از این کتاب میخوانیم:
وقتی نمیتونی یه سینه خیز ساده بری چطور میخوای بری جبهه دم توپ و تانک...
حرفش رگ غیرتم را جوش آورد. دوست نداشتم کسی به خاطر آنچه هستم شماتتم کند. من میخواستم بهترین باشم. قدرتی توی بدنم انداختم و ارادهام را جزم کردم تا بروم. رفتم هر چند خارها حسابی گوشت تنم را میسوزاند.
عرق از سر و رویم میریخت که برگشتم. حالا نوبت غلت خوردن بود. اولین غلت را که زدم و تمام بدنم با خارها نوازش شدند، یکآن از اینکه به آنجا آمدم پشیمان شدم.
انتهای پیام/