چند نكته مهم پيرامون بزرگترین الگو و مربی حضرت «فاطمه زهرا (س)»
- انسانها برای رسیدن به کمال و قرب الهی، نیازمند انتخاب الگوهای شایسته و کاملی هستند که آنها را در گزینش راه درست یاری دهند؛ قرآن کریم به صراحت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) آن حضرت را به عنوان بهترین الگوهای بشریت معرفی میکند. حضرت فاطمه زهرا (س) یکی از این الگوهای برتر است که میتواند از نظر فردی و اجتماعی، در همه زمانها و مکانها، الگوی بشریت به ویژه زنان جهان باشد. جضرت زهرا (س) برای رسیدن به این مقام والا خود نیز از الگوهای برتر پیروی کردند و آنها را اسوه خود قرار دادند.
خبرنگار گروه فرهنگی همزمان با ایام شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)، در این زمینه با مریم حاج عبدالباقی، کارشناس دینی و عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد تهران به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید:
میزان: اگر مایل باشید بحث را با بیان اهمیت انتخاب الگوهای شایسته در زندگی آغاز کنیم؛ چرا انسان باید افراد برتر را اسوه و الگوی خود قرار دهد؟
حاج عبدالباقی: انسان طبعاً در جستجوی الگوهای کامل و جامع است و همواره میخواهد فرد ایدهآلی را سرمشق زندگی خود قرار دهد و از عمل و رفتار او پیروی کند، زیرا مسلما الگو میتواند زوایا و چشم انداز کار را به ما نشان دهد. ما در الگو دو نوع نگاه داریم؛ نگاه اول تقلیدی است و دیگری آموزش یعنی یادگیری است.
من فکر نمیکنم الگو نیازی به تقلید داشته باشد. وقتی یک سرمشق را به ما نشان میدهند نخست بی عیب بودن آن را میبینیم، چون مغز ما قدرت هماهنگی دارد. افرادی که از عقل و خردشان استفاده نمیکنند، شخصیتهای ناقص، کاریکاتوری و یک بعدی را الگوی خود قرار میدهند؛ مثلا فردی در یک جنبه برجسته است، ولی در ابعاد دیگر مثل ابعاد اخلاقی نامناسب است که مسلما چنین فردی نمیتواند الگوی مناسبی باشد و فرد الگو گیرنده لطمه میبیند.
پس درست است که داشتن الگو خیلی مهم است و ما باید الگو را بپذیریم و باورش کنیم، اما باید به درک و فهمی برسیم تا هماهنگی و سنخیت اجزای این الگو را درک کنیم وگرنه موفق نخواهیم بود. رسیدن به این فهم نیز جز با استفاده از رهنمودهای قرآن و معصومین میسر نخواهد بود.
میزان: حضرت زهرا (س) به عنوان بزرگترین الگو و اسوه زنان عالم معرفی میشوند؛ اما مبحثی که کمتر به آن پرداخته شده الگوهای خود آن حضرت است. ایشان چه الگوهایی داشتند و چطور به این مقام والا رسیدند؟
حاج عبدالباقی: پاسخ به این سوال یک بعد روحانی و ملکوتی و یک بعد بشری و مادی دارد. جنبه روحانی و ملکوتی به خداوند و خواست او بستگی دارد و اینکه خدا مانند مربی انسانها را با آیات محکم خود به راه درست راهنمایی میکند. اما جنبه مادی را باید از چند بعد وراثتی، تربیتی و محبتی بررسی کنیم. از نظر وراثتی و تربیتی، الگوهای حضرت زهرا (س) پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) هستند.
پدرشان حضرت رسول (ص) که اشرف مخلوقات هستند و مادرشان هم اولین بانوی مسلمان در جهان و اولین حامی جدی پیامبر بودند. پس حضرت زهرا (س)، بعد تربیتی و وراثتی را به بهترین وجهی دارا هستند. در بعد محبتی هم پیامبر (ص)، حضرت خدیجه (س) و حضرت علی (ع) تاثیرگذار بودند. چون محبت نیز میتواند به شدت الگو به ما بدهد که وقتی انسان کسی را دوست دارد ناخودآگاه شبیه او میشود.
وقتی از عایشه که نوعی از حس رقابت هم با حضرت خدیجه (س) و هم با خانواده امیرالمومنین (ع) دارد و میخواهد محبوب پیامبر باشد میشنویم که میگوید: من راستگوتر از فاطمه (س) ندیدم یا فاطمه (س) از همه ابعاد شبیهترین فرد به پدرش بود، نشان از الگوهای شایسته حضرت زهرا (س) دارد که همان طور که اشاره شد بخشی از آن وراثت، بخشی از آن محبت و بخشی هم تربیتی است.
ما یک اصطلاحی داریم که در مورد حضرت زینب (س) هم به کار میرود به نام عالمه غیر متعلمه؛ یعنی فردی که با قوه عاقلهاش چیزهای ناگفته و نادیده را خوب میبیند و تحلیل میکند. حضرت زهرا (س) به خوبی این صفت را دارا بودند. در روایت داریم که پیامبر (ص) به یکی از همسرانش میگوید: فاطمه دختری است که در کودکی مادرش را از دست داده و هر چیزی را که لازم است به او آموزش بده. او نقل میکند که من لازم نشد چیزی را به فاطمه آموزش دهم، زیرا هر زمان آمدم چیزی را به او بیاموزم دیدم میداند و به بهترین نحو به آن عمل میکند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم نقش مشاوره و بهرهگیری از رهنمودهای مشاوران شایسته در زندگی است، زیرا انسان با مشورت میتواند عقل خود را کاملتر کند. حالا ببینید مشاوران حضرت زهرا (س) چه کسانی هستند؛ حضرت پیامبر (ص) و حضرت علی (ع). البته این به این معنا نیست که حضرت زهرا از الگوهای دیگری نمیتوانستند استفاده کنند. مثلا همسران پیامبر هم بودند و ممکن بود آنها رهنمودهای متفاوتی از رهنمودهای پیامبر (ص) ارائه دهند و این تشخیص فاطمه است که با چه کسی مشورت کند و به نظرات چه کسی ترتیب اثر بدهد.
در ابتدای صحبتهایتان به نقش خداوند و تاثیر آیات قرآن در گزینش راه درست اشاره کردید. حضرت زهرا (س) چطور کلام الهی را الگوی خود قرار دادند؟
حاج عبدالباقی: سؤال خوبی است؛ خدا در آیه ۲۸۲ سوره بقره میفرماید: «واتقوا الله و یعلمکم الله..» یعنی خدا را در نظر داشته باشید و خدا به شما یاد میدهد. یعنی همان طور که خدا در آیه ۲۹ سوره انفال میگوید: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»: اگر تقوا داشته باشید خدا به شما فرقان میدهد؛ در این آیه هم میگوید وقتی تقوا داشته باشیم خدا معلم ما میشود. وقتی خدا معلم ما میشود، در و دیوار معلم ما میشوند و پیام خدا و هر آنچه را که برای ارتقای شخصیتی ما لازم است به ما میرسانند و ما میتوانیم در هر چیز کوچک پیام خدا را ببینیم.
در نتیجه هم درک ما بالا میرود و هم خدا ما را در مسیر درست قرار میدهد. آیه و روایت هم در این زمینه زیاد داریم. در حدیث قرب نوافل آمده: اگر شما برای خدا باشید و خودتان را برای او خالص کنید خدا چشمتان میشود که با او میبینید و گوشتان میشود که با او میشنوید.
حضرت زهرا (س) کاملا در زندگی خود آیات قرآن را مدنظر داشتند و در واقع مربی اصلی ایشان خداست.
حضرت میگوید: «من از دنیای شما سه چیز را پسندیدم؛ تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر و انفاق». قرآن به ما یک الگو ارائه میدهد. ما یک قرآن ناطق و یک قرآن صامت داریم. قرآن ناطق همین چهارده معصوم هستند که توانسته اند خودشان را با آیات قرآن منطبق کنند. قرآن در سوره نور میگوید: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ: اى پیامبر بگو: اگر خداوند را دوست مىدارید، پس مرا پیروى کنید، تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار بخشنده و مهربان است. یعنی تبعیت از رسول با تبعیت از خدا همسان دانسته شده و جالب است که حضرت زهرا (س) این موقعیت را دارد که هم تبعیت کامل از پیامبر (ص) بکند، چون دارد با پیامبر زندگی میکند و هم از طریق قرآن این تبعیت را کامل میکند.