سعید تشکری در این کارگاه ضمن اشاره به تاریخچه و چگونگی ورود شخصیت‌پردازی به ادبیات، درباره وضعیت شخصیت‌پردازی در ادبیات ایران توضیح داد و گفت: ایران صاحب ادبیات بزرگ و کهنی است که می‌توانیم به شخصیت‌هایی مانند مولانا، فردوسی، نظامی گنجوی، سعدی و... اشاره کنیم اما آثار آن‌ها شخصیت ندارد، بلکه حکایت هستند. شخصیت باید یک پتانسیل شر داشته باشد که در ستیز با خیر قرار می‌گیرد یا یک پتانسیل خیر داشته باشد که در ستیز با شر باشد.

نویسنده کتاب «مفتون و فیروزه» ادامه داد: حضرت یونس(ع) و حضرت نوح(ع) از بین سایر پیامبران الگوی‌های داستان‌نویسی ما هستند چرا که در داستان‌های این پیامبران عنصر شر وجود دارد؛ کنعان در داستان حضرت یونس(ع) و خود حضرت یونس(ع) عناصر داستان‌پردازی هستند.

وی افزود: داستان «سمعک عیار» را نمی‌توانیم مانند یک رمانس اروپایی قرن ۱۶ مانند االکساندر دوما  یا ویلیام شکسپیر ببینیم چرا که در آن‌ها شخصیت زنده است؛ اما در آثار ایرانی شخصیت‌ها کهنسال هستند.

اسطوره‌ها و ادبیات کهن با گذشت زمان پیر می‌شوند

تشکری با اشاره به مشکل اسطوره‌ها گفت: اسطوره‌ها و ادبیات کهن با گذشت زمان پیر می‌شوند، اما هملت به هیچ عنوان پیر نشده است و کماکان زنده است. همچنین دون کیشوت همچنان زنده و پویا و به عنوان مدلی برای داستان امروز قابل استفاده و بهره‌برداری است؛ در حقیقت اندیشه خیر از ستیز با شر معنا پیدا می‌کند. طبق این تعریف شخصیت‌های جاودانه در ادبیات کهن مانند رستم، سهراب و... درگذر زمان پیر می‌شوند؛ این مشکل مختص کل ادبیات کلاسیک است.

این نویسنده و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه زمانی شخصیت در رمان ایجاد می‌شود که نگاه به خودمان باشد، گفت: نویسندگان امروز، این نگاه را ندارند، بلکه یک نگاه مرکب دارند و از همه مکاتب استفاده می‌کنند.

 

شخصیت‌سازی ساختمان فکری یک شخصیت است

تشکری عنوان کرد: شخصیت‌سازی ساختمان فکری یک شخصیت است و برای اینکه بتوانیم شخصیت خلق کنیم باید شخصیت‌نگاری و شخصیت‌شناسی را یاد بگیریم و برای خلق شخصیت به دانش، شناسنامه، ذهن خلاق و آگاه نیاز داریم؛ از طریق زندگی‌ با شخصیت می‌توانیم آن شخصیت را خلق کنیم. به عنوان نمونه در کتاب «جای خالی سلوچ» محمود دولت آبادی و کتاب «آهو خانم» علی محمد افغانی می توانیم شخصیت‌های مختلفی را ببینیم.

تشکری افزود: شخصیت باید برای به دنیا آمدن دلبستگی‌هایی داشته باشد، چرا که شخصیت قابل توصیف نیست بلکه قابل اجراست و با یک اتفاق وارد و از میانه آغاز می‌شود، اما شخصیت‌های داستانی ما منقطع هستند.

نویسنده رمان «آرتیست» اظهار کرد: در ذهن ما به عنوان یک نویسنده باید کتابخانه‌ای از شخصیت‌های مختلف باشد که در آنجا زندگی می‌کنند و زندگی‌نوشت آن‌ها در ذهن ما امانت باشد.

وی گفت: جهان ادبیات ما به یک الگو نیاز دارد تا نسبت به آن شکل و اندازه بگیریم، اما ما بیشتر در درون خودمان فکر کرده‌ایم و نتوانسته‌ایم با جهان بیرون ارتباط برقرار کنیم. بسیاری از رمان‌ها فقدان شخصیت دارند و بیشتر توصیفی هستند. قهرمان‌ها خود را زیاد توصیف می‌کنند و  عمل‌گرایی از قهرمان‌ها گرفته شده و در نتیجه رمان‌های ما در یک موقعیت متوسط در جامعه باقی مانده‌اند.

تشکری اظهار کرد: شخصیت‌پردازی در ادبیات ایران با ادبیات دنیا فاصله زیادی دارد چون شخصیت‎ها پتانسیل عمل ندارند و نویسندگان ما به سمت جنبش‌های مطرح در ادبیات دنیا نرفته‌اند و زود مرعوب انسان‌هایی می‌شویم که از آن‌ها الگو گرفته‌ایم؛ در دوره‌ای این الگوها تمام می‌شوند و به سراغ دیگران می‌رویم. این موضوعات ادبیات لحظه‌ای است و ادبیات داستانی نیست. در دوره‌ای سبک نوشتن یک نویسنده الگو می‌شود و همه مانند او می‌نویسند.

وی در پایان گفت: نویسندگان ما زمینه‌های فکری قهرمان داستان را قبل از نوشتن پردازش نمی‌کنند. باید مرز قهرمان داستان را از خودمان جدا کنیم و اجازه دهیم قهرمان‌ها خودشان زندگی کنند.

شایان ذکر است؛ چهاردهمین دوره داستان نویسی «آل جلال» در آستانه برگزاری سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال‌آل احمد، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود. این رویداد آموزشی که از پنج‌شنبه سیزدهم تا جمعه ۲۲ آذرماه در قالب ۱۳ کارگاه مجازی برنامه‌ریزی شده و تاکنون پذیرای ۸۷۰ ادب‌جو و علاقمند داستان از اقصی نقاط کشور بوده است.