«قرار بی‌قرار» روایتی عشق به معبود یک مدافع حرم

13:30 - 20 آذر 1399
کد خبر: ۶۸۰۷۸۷
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
یک نویسنده کتاب گفت: کتاب «قرار بی‌قرار» روایتی مستند از زندگی شهید مصطفی صدرزاده است. وی با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکرفاطمیون بود. او آبان ماه سال ۱۳۹۴ و در روز تاسوعا حین عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.

فاطمه سادات افقه در گفت‌وگو با پیرامون مضمون کتاب «قرار بی‌قرار» گفت: کتاب «قرار بی‌قرار» روایتی مستند از زندگی شهید مصطفی صدرزاده است. وی با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکرفاطمیون بود. او آبان ماه سال ۱۳۹۴ و در روز تاسوعا حین عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.

وی به بیان علل نگارش کتاب «قرار بی‌قرار» پرداخت و افزود: از آنجایی که شهید مصطفی صدرزاده پسر عمه من بود پس از شهادت وی با درخواست اطرافیان اقدام به نگارش کتابی پیرامون این شهید بزرگوار کردم، البته با وجود ارتباط فامیلی من با شهید صدرزاده، در دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی نسبت به یکدیگر تفاوت داشتیم ، اما این تفاوت‌ها تنها در بخش‌های خاصی بوده است و هنگامی که اطرافیان و همکلاسی هایم در مورد شهید از من سوال کردند از من خواستند تا در مورد این شهید کتابی بنویسم  که قبول کردم، البته به گفته برخی شهید مرا برای نوشتن کتابش انتخاب کرده بود.

افقه پیرامون نحوه نگارش کتاب «قرار بی‌قرار» افزود: کتاب «قرار بی‌قرار» در حقیقت به سبک «مستند- خاطره» نوشته شده است، اما بعد از این که این شهید بزرگوار به سوریه رفت اطلاعات چندانی از وی نداشتیم لذا به جستجو و بررسی پیرامون رویداد‌هایی که در سوریه برای وی رخ داده پرداختم و توانستم به متن‌ها و حتی تصاویر ضبط شده بسیاری دست یابم. از سوی دیگر دسترسی من به خانواده این شهید بسیار آسان‌تر از دیگران بود لذا اقدام به نگارش کتاب پیرامون وی کردم.

وی پیرامون فصل‌های کتاب «قرار بی‌قرار» ابراز کرد: کتاب «قرار بی‌قرار» در سه فصل خاطره نوشته شده که هر فصل به روایت یک نفر است همین امر سبب می‌شود که کتاب از جذابیت خاصی برخوردار باشد.

نویسنده کتاب «قرار بی‌قرار»، ویژگی‌های شهید صدرزاده را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: شهید مصطفی صدرزاده یک شخصیت خود ساخته بود این مهم را در بخش‌های متعدد کتاب به خوبی می‌توان دید. من کتاب را از دوران کودکی وی به نگارش درآوردم و در آن از شیطنت‌ها تا سرکشی‌ها و حضورش در حوزه بازیگری نوشتم. او پس از اینکه مدتی در حوزه بازیگری فعالیت کرده متوجه شد که این همان حوزه‌ای نیست که او را راضی کند لذا به حوزه علمیه پا گذاشت و مدتی در آنجا به تحصیل و پس از آن به دانشگاه رفت و در آنجا نیز به کسب علم و تجربه پرداخت. اما سرانجام او در جبهه‌های مقابله با داعش به مدافعان حرم پیوست و به مقابله با دشمن سرکش و دفاع از حرم حضرت «زینب کبری (س)» پرداخت پس از مدتی به شهادت رسید.

افته بیان کرد: شهید مصطفی صدر زاده به فاطمیون که از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم سوریه هستند پیوست. همراه شدن مصطفی با فاطمیون روایت عجیبی دارد که همسرش این موضوع را اینگونه نقل می‌کند: «مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجه‌ها داشت. او به مشهد می‌رود، ریش هایش را کوتاه می‌کند و به مسئول اعزام می‌گوید که یک افغانستانی است، مصطفی بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود و دست آخر به آرزویش که دیدار محبوب بود نائل آمد و «عند ربهم یرزقون» شد».

وی به بخش‌های دیگری از کتاب «قرار بی‌قرار» اشاره کرد و افزود: نوشتن کتاب «قرار بی‌قرار» حدود یک سال طول کشید. در ابتدای هر فصل با رخداد‌های جالب و خاطره انگیزش میخندیدم و در انتهای آن نیز با رویداد‌های غم انگیز گریه میکردم. هنگام نگارش این کتاب متوجه شدم شهید مصطفی صدرزاده را در سوریه هرگز نشناخته بودم و این بعد از شخصیت وی را ندیده بودم.

این نویسنده کتاب پیرامون کتاب «قرار بی‌قرار» ابراز کرد: کتاب «قرار بی‌قرار» به روایت‌های متعدد از همرزمان شهید مصطفی صدرزاده پرداخته است.گفته‌های بوعلی عطایی یکی از همرزمانش که تمام فیلم‌ها،ویدیو‌ها،تصاویر و صدا‌های ضبط شده از این شهید بزرگوار را برایم ارسال کرده بود را به صورت جز به جز مورد بررسی قرار دادم و آنان را پیاده کردم تا بتوانم حق مطلب را ادا کنم و کتابی ارزنده و مستند از این شهید تهیه کنم.

افقه یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب «قرار بی‌قرار» را مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد: تمام آثار ارسال شده در مورد شهید، نظیر فیلم ها و صوت‌ها که برایم فرستاده بودند را پیاده کردم، اما بخش تصاویر و صدا‌هایی که در مورد آخرین لحظات زندگی شهید بود را نتوانستم خودم پیاده کنم، زیرا شنیدن و یا نگاه کردن به آن‌ها برایم بسیار سخت و دشوار بود به همین خاطر از یکی از دوستانم کمک گرفتم و صوت‌ها و فیلم‌های آخرین لحظه شهادت را به او واگذار کردم. او تمام این بخش را برایم پیاده کرد و سپس من به بررسی و تدوین آخرین لحظات زندگی شهید پرداختم. بهترین و شاید مهمترین بخش، لحظه تیر خوردن این شهید بزرگوار بود که فیلمبرداری هم شده است. لحظه‌ای که او گلوله خورده و آخرین نفس‌ها را می‌کشد یکی از همرزمانش سر او را در آغوش گرفته و برایش روضه حضرت «علی اصغر (ع)» را می‌خواند. بیان این لحظه در کتاب به شخصه برایم زیباترین و در عین حال سخت‌ترین بخش کتاب بود.

وی پیرامون نام گذاری کتاب «قرار بی‌قرار» افزود:تمام بخش‌های کتاب برای من جذابیت ویژه‌ای داشتند به همین خاطر نتوانستم نامی برای آن انتخاب کنم بدین ترتیب نام گذاری کتاب «قرار بی‌قرار» با کمک انتشارات شکل گرفت و از آنجا که در کتاب فراز و فرود‌های فراوان زندگی شهید مصطفی صدرزاده را توصیف کرده بودم، کتاب را با عنوان «قرار بی‌قرار» نامگذاری کردند.

افقه به پیام کتاب «قرار بی‌قرار» اشاره و خاطرنشان کرد: دراین کتاب سبک زندگی یک شهید بزرگوار بیان شده است .هر کسی از زندگی این شهید برداشتی دارد، اما به نظر من همه افراد شبیه هم هستند و تنها انتخاب راه و روش و سبک زندگی است که آن ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. شهید مصطفی صدرزاده فردی بود که دائما به دنبال خودسازی بود. او روح بیقرار خود را در حوزه‌های گوناگون مورد بررسی قرار داد و همین امر باعث شد روح او صیقل داده شود و بار امانتی که خداوند بر دوشش قرار داده بود را به سر منزل مقصود برساند. شهید صدرزاده نمونه عینی فردی است که توانست راه درست سعادت در زندگی را انتخاب کند و در نهایت خداوند روح این شهید بزرگوار را از وی خرید.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *