کتاب «مربع های قرمز» روی پله بیست و ششم نشست

14:23 - 26 آبان 1399
کد خبر: ۶۷۵۰۰۵
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
چاپ بیست و ششم کتاب مربع‌های قرمر؛ خاطرات حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس همزمان با هفته کتابخوانی توسط انتشارات شهیدکاظمی به کتاب فروشی‌ها رسید.
- کتاب «مربع های قرمز» خاطرات حاج حسین یکتا روایتی است از بازیگوشی‌های کودکانه سربازان «امام خمینی (ره)» تا روز‌های امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه.
 
«مربع‌های قرمز» ناگفته‌هایی است از جنگ و سبک زندگی جهادی حاکم بر روز‌های جنگ، سبک بندگی کردن آن‌ها که صفحه به صفحه رشد کردند و پایشان به آسمان باز شد. ناگفته‌های نوجوانانی که از بازی و شیطنت در خیابان چهارمردان قم و نشستن پای درس اخلاق آیت‌الله‌احمدی‌میانجی از پشت خاکریز‌های جبهه سر در آوردند. کتابی سرشار از رفاقت‌های آسمانی. کتابی پر از ترش و شیرین‌های جنگ. لبریز از نقطه رهایی و انقطاع و پر از مربع‌های قرمز و سراسر آرزوی شهادت.
 
گفتنی است که تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب همزمان با چهل سالگی دفاع مقدس در هفته اول مهرماه رونمایی شد و تاکنون مورد استقبال خیلی از جوانان و اهالی کتاب قرار گرفته است. در مراسم نهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که در آستانه‌ی چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران برگزار گردید، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «مربع‌های قرمز» منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب -که روایتی ازخاطرات شفاهی حاج حسین یکتا در دوران دفاع مقدس و به قلم سرکار خانم زینب عرفانیان است- به شرح زیر است:
 
بسمه‌تعالی
بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانه‌گرمی‌های آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافت‌های برخاسته از ذوق و قریحه‌ی لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسنده‌ی خوش قلم و چیره دست کتاب باشد و میتواند هم دُرافشانی‌های راوی باشد. نقطه‌ی برجسته‌ی کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع می‌شناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهراً چند روز پیش رونمائی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بود و تماماً مطالعه شد.
 
برشی از کتاب: 
 
یادم نیست روز عید غدیر بود یا چندروز بعد که آقامهدی به مقر آمد. حضورش برایمان حکم عیدی را در آن عید داشت. نفس از کسی درنمی‌آمد. روی زمین خنک به خط نشسته بودیم. آقامهدی می‌گفت و بغض به گلویمان چنگ می‌انداخت. دورمان را کوه‌های بلند گرفته بود. باد خودش را از روی آب سد بین صف‌های بچه‌ها جا می‌کرد و مورمورمان می‌شد.
 
عملیات پاسگاه زید لغو شده بود. آقامهدی سرش را زیر انداخته بود و برایمان توضیح داد. چه‌قدر تشنه‌ی آتش بودیم. بااین خبر بچه‌ها را به خاک دوختند. کوه‌های دورمان تبدیل به غصه شد و روی دلمان نشست. حال آقامهدی هم بهتر از ما نبود:
 
-راه شهادت هنوز باز است. این عملیات نشد عملیات بعدی سعی می‌کرد دلداری‌مان دهد. دیدم که چندنفر بین صف‌ها اشکشان را با سرشانه‌شان پاک کردند. فکرش را هم نمی‌کردیم عملیات لغو شود. آقامهدی هنوز امید داشت. خواست که لشکر را خالی نکنیم.
 
این‌که نیرو‌های گردان جمع باشند برای لشکر یک امتیاز است آن هم نیرو‌های آموزش‌دیده و آماده عملیاتی مثل ما.
اگر می‌رفتیم به این راحتی نمی‌شد جمعمان کنند.
 
آقامهدی از بچه‌ها خواست که اگر مرخصی رفتند زود برگردند. ماهم از خداخواسته. کجا را بهتر از این خاک پیدا می‌کردیم؟ همه‌چیز دنیا پشت این کوه‌ها مانده بود؛ زرق و برقش لذت و سختی‌اش و اهالی‌اش. این‌جا ما بودیم و آسمان و راه‌های صعود به آن.
 
سخنرانی زین‌الدین که تمام شد بچه‌ها دورش ریختند. فرمانده را روی کولشان گذاشتند. در شلوغی بین بچه‌ها گیر کرده بود. دوست داشتیم آقامهدی خیالش از خالی‌نماندن لشکر راحت باشد.
 
هرکس دستش می‌رسید سر و روی آقامهدی را می‌بوسید. رویم نشد جلو بروم. از دور آقامهدی و جمعیتی که دورش حلقه شده بود را نگاه می‌کردم. چه‌قدر محبت بین آن شلوغی موج می‌زد...
 
چاپ دوازدهم کتاب مربع‌های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا در ١٤ فصل و در ۵۴۳ صفحه با قیمت پشت جلد ۵۵۰۰۰ تومان به قلم زینب عرفانیان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.
 
علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با تخفیف دریافت نمایید.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *