آسیب دیده محیط های کارگری هستم/چاپ ششم "تالار پذیرایی پایتخت" در راه است
خبرگزاری میزان: نویسنده کتاب "تالار پذیرایی پایتخت" گفت: من خودم به شخصه آسیب دیده محیطهای کارگری و از کار افتاده و مستمریبگیر هستم. حتی دو کتابم را نیز در بیمارستان ویرایش کردم. به همین دلیل نیاز میدیدم که کارگران را با حقوقشان آشنا کنم.
محمد علی گودینی نویسنده کتاب "تالار پذيرايی پايتخت" در گفت و گو با خبرنگار ادبیات در خصوص فعالیتش در حوزه ادبیات و حوزه ادبیات کارگری گفت: من خودم به شخصه آسیب دیده محیطهای کارگری و از کار افتاده و مستمریبگیر هستم. حتی دو کتابم را نیز در بیمارستان ویرایش کردم. به همین دلیل نیاز میدیدم که کارگران را با حقوقشان آشنا کنم.
وی درباره کتاب "زنی با کفش های مردانه" که پس از مدت ها امسال به چاپ رسیده است، گفت: من در سال 1380 شروع به نوشتن این کتاب کردم. همانطور که گفتم خودم محیطهای کاگری را تجربه کرده و از سر گذراندهام. در آن زمان به دلیل بحران کاغذ در صنعت چاپ و نشر باعث شد تا انتشار این کتاب به تعویق افتد و تلاش من برای جلوگیری از این تعویق به نتیجهای نرسید. فقط در سال 1382 گوشههایی از این رمان را در یکی از نشریات آن زمان منتشر کردم و در این مدت که کتاب چاپ نشد اتفاقاً آن را بازنویسی کردم و بهتر از قبل از آب درآمد. مضمون این کتاب نقش کارگران در انقلاب و در دوران دفاع مقدس و سرنوشت تأسفبار آنها بعد از جنگ و ملغی کردن قانون کار است.
محمد علی گودینی در خصوص کتاب "تالار پذیرایی پایتخت" گفت: "تالار پذیرایی پایتخت" سال گذشته به چاپ پنجم رسید و چاپ ششم این کتاب در دست انتشار است. این کتاب در نخستین دوره داستان دفاع مقدس تقدیر شد و در کتاب سال انقلاب هم مورد قدردانی قرار گرفت. در دومین دوره جایزه جلال هم جایزهای را از آن خود کرد و در این کتاب به وضعیت خانوادههای روستایی بعد از انقلاب سفید و مهاجرت آنان به تهران و شهرهای دیگر پرداخته است و تضادهای فرهنگی و اجتماعی روستائیان و اهالی شهرها را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ام و همچنین به نحوه ورود آنان به واقعه 15 خرداد سال 1342 اشاره کرده ام.
نویسنده کتاب "روز سی و چهارم" در خصوص ادبیات کارگری گفت: چندی پیش در یکی از سایتها خوانده بودم که ادبیات کارگری ما دیگر جایگاهی بین مردم ندارد. در حالی که من که کارگر از کار افتادهای هستم که به دلیل آلودگی محیط کار مستمری بگیر تأمین اجتماعی شدهام، سه رمان و چهار مجموعه داستان کارگری منتشر کردهام. کسانی که میگویند ادبیات کارگری جایگاهی ندارد پس چرا سراغ کارهای من نیامدهاند؟ اگر بخواهیم درست و سنجیده قضاوت کنیم باید بگوییم که دستکم صاحبان کارخانههای کوچک و بزرگ باید از این رمانها و مجموعه داستانها حمایت میکردند. نه وزارت کار از این کتابها حمایت کرد و نه نهاد دیگری. در حالی که از میان 30 عنوان کتاب من هفت جلدش کارگری است و جوایز مختلفی را نیز به خودش اختصاص داده است.
وی در ادامه افزود: حتی در خانه کارگر که خودم نیز عضو آنجا هستم حمایتی از آن نشد. من سالها عضو خانه کارگر بودم و جالب است بدانید جزو نخستین کسانی بودم که نشریه "کار و کارگر" را در آنجا راه انداختم. برای این نشریه من حتی گزارش هم تهیه میکردم و به عنوان خبرنگار فعالیت داشتم و جدول کلمات متقاطع با موضوع کارگری مینوشتم. ولی هیچ یک از جوامع کارگری ما که معتقدند عرق کارگر مانند خون رزمنده است به این کتابها التفاتی نداشته و ندارند و سراغی از من نگرفتند. من هم نیازی به سراغ گرفتن دیگران ندارم اما ادعاهایی که در زمینه حمایت از این آثار میکنند من را اذیت میکند. بیشتر کارهای من نیز مربوط به زمانی است که در بستر بیماری بودم. من نزدیک به 25 یا 26 بار به بیمارستان رفتم و برخی اوقات آثارم را در بیمارستان پاکنویس میکردم. در واقع اگر از کتابهای من حمایت کنند از همه ادبیات کارگری حمایت شده است.
انتهای یام/
وی درباره کتاب "زنی با کفش های مردانه" که پس از مدت ها امسال به چاپ رسیده است، گفت: من در سال 1380 شروع به نوشتن این کتاب کردم. همانطور که گفتم خودم محیطهای کاگری را تجربه کرده و از سر گذراندهام. در آن زمان به دلیل بحران کاغذ در صنعت چاپ و نشر باعث شد تا انتشار این کتاب به تعویق افتد و تلاش من برای جلوگیری از این تعویق به نتیجهای نرسید. فقط در سال 1382 گوشههایی از این رمان را در یکی از نشریات آن زمان منتشر کردم و در این مدت که کتاب چاپ نشد اتفاقاً آن را بازنویسی کردم و بهتر از قبل از آب درآمد. مضمون این کتاب نقش کارگران در انقلاب و در دوران دفاع مقدس و سرنوشت تأسفبار آنها بعد از جنگ و ملغی کردن قانون کار است.
محمد علی گودینی در خصوص کتاب "تالار پذیرایی پایتخت" گفت: "تالار پذیرایی پایتخت" سال گذشته به چاپ پنجم رسید و چاپ ششم این کتاب در دست انتشار است. این کتاب در نخستین دوره داستان دفاع مقدس تقدیر شد و در کتاب سال انقلاب هم مورد قدردانی قرار گرفت. در دومین دوره جایزه جلال هم جایزهای را از آن خود کرد و در این کتاب به وضعیت خانوادههای روستایی بعد از انقلاب سفید و مهاجرت آنان به تهران و شهرهای دیگر پرداخته است و تضادهای فرهنگی و اجتماعی روستائیان و اهالی شهرها را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ام و همچنین به نحوه ورود آنان به واقعه 15 خرداد سال 1342 اشاره کرده ام.
نویسنده کتاب "روز سی و چهارم" در خصوص ادبیات کارگری گفت: چندی پیش در یکی از سایتها خوانده بودم که ادبیات کارگری ما دیگر جایگاهی بین مردم ندارد. در حالی که من که کارگر از کار افتادهای هستم که به دلیل آلودگی محیط کار مستمری بگیر تأمین اجتماعی شدهام، سه رمان و چهار مجموعه داستان کارگری منتشر کردهام. کسانی که میگویند ادبیات کارگری جایگاهی ندارد پس چرا سراغ کارهای من نیامدهاند؟ اگر بخواهیم درست و سنجیده قضاوت کنیم باید بگوییم که دستکم صاحبان کارخانههای کوچک و بزرگ باید از این رمانها و مجموعه داستانها حمایت میکردند. نه وزارت کار از این کتابها حمایت کرد و نه نهاد دیگری. در حالی که از میان 30 عنوان کتاب من هفت جلدش کارگری است و جوایز مختلفی را نیز به خودش اختصاص داده است.
وی در ادامه افزود: حتی در خانه کارگر که خودم نیز عضو آنجا هستم حمایتی از آن نشد. من سالها عضو خانه کارگر بودم و جالب است بدانید جزو نخستین کسانی بودم که نشریه "کار و کارگر" را در آنجا راه انداختم. برای این نشریه من حتی گزارش هم تهیه میکردم و به عنوان خبرنگار فعالیت داشتم و جدول کلمات متقاطع با موضوع کارگری مینوشتم. ولی هیچ یک از جوامع کارگری ما که معتقدند عرق کارگر مانند خون رزمنده است به این کتابها التفاتی نداشته و ندارند و سراغی از من نگرفتند. من هم نیازی به سراغ گرفتن دیگران ندارم اما ادعاهایی که در زمینه حمایت از این آثار میکنند من را اذیت میکند. بیشتر کارهای من نیز مربوط به زمانی است که در بستر بیماری بودم. من نزدیک به 25 یا 26 بار به بیمارستان رفتم و برخی اوقات آثارم را در بیمارستان پاکنویس میکردم. در واقع اگر از کتابهای من حمایت کنند از همه ادبیات کارگری حمایت شده است.
انتهای یام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *