۶ کتاب اقتصادی از انتشارات دنیای اقتصاد
خبرگزاری میزان: «اخلاق تولید پول»، «اقتصاد چگونه کار میکند»، «اقتصاد فقیر»، «بانک تهیدستان»، «اندیشه آزادی» و «پیش رفتن با جمع» تعدادی از کتابهای انتشارات دنیای اقتصاد است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش ،اقتصاد و نظام اقتصادی در برگیرنده تولید، توزیع یا تجارت و مصرف کالاها و خدمات در آن منطقه یا کشور است. یک اقتصاد مجموع کلارزش معاملات میان فعالان اقتصادی نظیر افراد، گروهها، سازمانها و حتی ملتهاست. یک اقتصاد برآیند کلیه فرایندهایی است که فرهنگ، ارزشها، آموزش، تکامل تکنولوژیکی، تاریخ، سازمان اجتماعی، ساختار سیاسی و سیستمهای قانونی و همینطور جغرافیا و مواهب طبیعی را دربر میگیرد. این عوامل زمینه، محتوا و شرایطی را که یک اقتصاد در آن عمل میکند را تعیین مینمایند.
برخی فرهنگها اقتصادهای مولدتری را به وجود میآورند و لذا ارزش یا GDP بیشتری را تولید میکنند. اینکه چگونه آن کشورها و فرهنگها این تواناییها را بدست آوردهاند لزوم بررسی و مطالعه اقتصادی را بیشتر میکند.
کتابهای زیر مجموعهای از 6 کتاب اخیر انتشارات دنیای اقتصاد با موضوع و محورهای اقتصادی است که در ادامه آنها را مشاهده میکنید:
1- پیش رفتن با جمع (تجربه اقتصاد تودهای در آمریکای لاتین) / آلبرت هیرشمن/ ترجمه محمدرضا فرهادی پور/ قطع رقعی/232 صفحه/ چاپ دوم/ قیمت 8000 تومان
امروزه در امریکای لاتین مردم با ابتکارات شخصی دست بهکار توسعه اجتماعی شدهاند. انگیزة اصلی این ابتکارات شخصی، برخلاف اروپای غربی یا امریکای شمالی قبل از ظهور دولت رفاه، «وجدان آموزش دیده و ثروتمند» نیست، بلکه ترکیبی از کار و بار اجتماعی در سطوح محلی و ملی است که توسط طیف متنوعی از ایدئولوژیها به میدان آمده و با وجدان بعضی از کشورهای ثروتمند در سطح بینالمللی درهم آمیخته است. البته این پیکربندی برای بسیاری، مشکلات و کجفهمیها و ناکاراییهایی ایجاد خواهد کرد. اما همین امر اجازه انجام حرکات توسعه مردمی را در امریکای لاتین با حداقل پدرخواندگی داده است که شاید این امر به دلیل فاصله میان کمککنندگان و ذینفعان نهایی و هوش ابتکاری آنها باشد، اما بیتردید دلیل آن، ماهیت تمرکززداییشده و تکثرگرایانة دولت نیست.
هیرشمن در توضیح فصول کتاب میگوید: کتاب را با مشاهداتی مانند انواع مشخص توالیهای توسعه (فصل اول و دوم) شروع خواهم کرد که در زمره مفاهیم پیشین موردعلاقه من هستند. پسازآن، با تصویری تلفیقی از «توسعه مردمی» که به آرامی نمایان میشود، موضوعاتی کلی را بیان میکنم که کمتر تحت تأثیر کارهای پیشین من قرار دارند و حق مطلب را در مورد موضوعات مورد نظر ما ادا میکنند (فصل سوم تا پنجم). فصل ششم سازمانهای «واسطه» را موردبحث قرار میدهد که در سرتاسر امریکای لاتین برای کمک به بهتر کردن شرایط مردم کمدرآمد توسعه یافتهاند، و در فصل پایانی، در مورد پیامدهای اجتماعی و سیاسی شبکه متراکم آثار توسعه مردمی بحث میکنم.
2- اندیشه آزادی (تجربه ایران معاصر از منظر اقتصاد سیاسی) / محمد طبیبیان، موسی غنی نژاد، حسین عباسی /قطع رقعی/272 صفحه/چاپ چهارم ( چاپ دوم ناشر)/ قیمت:14000 تومان
گرچه بیش از یک قرن از طرح اندیشههای تجددطلبی و نوگرایی در ایران میگذرد ولی هنوز بحث بر سر مفاهیم اساسی تمدن جدید همچون قانون، آزادی، حقوق فردی، توسعه و رفاه فکر سیاستمداران و متفکران جامعه را به خود مشغول داشته است. هنوز به این پرسشِ پایهای پاسخی در خور داده نشدهاست که چرا ایران به رغم تلاشهای بسیار نتوانسته است وارد جرگه کشورهای توسعه یافته شود؟ هدف اصلی کتاب «اندیشه آزادی» بررسی اجمالی برخی وجوه تجددخواهی ایرانیان و ارائه بسیار خلاصهای از خردورزی مدرن در اقتصاد و سیاست است تا شاید بتوان با زدودن ابهامها و آشفتگیهای فکری در خصوص عقبماندگی جامعه ما، راه را برای چارهجویی های معقول و مؤثر باز کرد. مخاطبان اصلی این کتاب جوانان مشتاقی هستند که میخواهند با درک عمیقتر مسائل جامعه خود و تکیه بر شناخت بهتر اندیشهها و سازوکارهای دنیای امروز، ایران آینده را با عقل و تدبیر بسازند.
هدف اصلی این کتاب اشاره اجمالی به برخی وجوه تجددخواهی ایرانیان و ارائه بسیار خلاصهای از خردورزی مدرن در اقتصاد و سیاست است تا شاید بتوان با زدودن ابهامها و آشفتگیهای فکری در خصوص عقبماندگی جامعه ما ، راه را برای چارهجویی های معقول و مؤثر باز کرد. مخاطبان اصلی ما جوانان مشتاقی هستند که میخواهند با درک عمیقتر مسائل جامعه خود و تکیهبر شناخت بهتر اندیشهها و سازوکارهای دنیای امروز، ایران آینده را با عقل و تدبیر بسازند.
مباحث این کتاب طی گفتگو با عزیزانی شکل گرفت که مشوق نویسندگان برای تدوین آن به صورت منسجم در قالب یک کتاب بودند. لازم است از این عزیزان و دیگر صاحبنظرانی که پس از چاپ اول کتاب نکات و انتقاداتی را مطرح کردند و موجبات ارتقای کیفیت را، در حد بضاعت نویسندگان البته، فراهم آوردند صمیمانه سپاسگزاری کنیم. این کتاب در شکل اولیه خود در سال 1380 انتشار یافت. چاپ دوم با ویرایش جدید و اضافات و اصلاحات در سال 1388 منتشر شد. چاپ سوم اینک با ویرایش موشکافانه دوست عزیزمان آقای محمود صدری و با اضافات روشنگرانه ایشان به برخی یادداشتها در اختیار خوانندگان قرار میگیرد. از زحمات بیدریغ ایشان در تنقیح متن سپاسگزاریم، اما طبق قاعده رایج ، مسئولیت همه مطالب کتاب و ایرادهای باقیمانده بر عهده نویسندگان است.
3- بانک تهیدستان ( وامهای کوچک، ابزار مبارزه جهانی با فقر) / محمد یونس/گروه مترجمان/قطع رقعی/ 232 صفحه/ چاپ دوم/ قیمت 15000 تومان
موفقیت چشمگیر گرامین بانک در بنگلادش، موجب شده است که این بنیاد خیریه، شعبههایی در بیش از 50 کشور دنیا بر پا کند. همچنین در حال حاضر صدها موسسه خیریه در سرتاسر جهان، برای مدیریت آن بخش از فعالیتهای خیریه خود که به پرداخت وامهای خوداشتغالی مربوط میشود، از الگوی گرامین بانک استفاده میکنند. دکتر غلامعلی فرجادی استاد اقتصاد توسعه در مقدمه چاپ فارسی این کتاب نوشته است: به نظر میرسد که ایجاد یک نهاد مالی مشابه گرامین بانک در ایران، درصورتیکه از سوی بخش غیردولتی تأسیس شده و درعینحال ایجاد برخی اصلاحات در راستای سازگاری بیشتر با ویژگیهای بومی ایران را در نظر بگیرد، میتواند اثرات مثبت ارزشمندی را در کاهش فقر بر جای گذارد.
در مقدمه کتاب یونس مینویسد که در سال 1974، بنگلادش دچار یک قحطی سراسری شد. دانشگاهی که من بهعنوان مدیر دانشکده اقتصاد در آنجا مشغول خدمت و تدریس بودم، در جنوب شرقی کشور و در فاصلهای بسیار دور از مرکز قحطی واقعشده بود. از این رو در اوایل، اخبار روزنامهها در مورد گرسنگی و مرگ و میر در روستاهای دورافتادهٔ شمال کشور، توجه ما را چندان به خود جلب نمیکرد. اما ناگهان در ایستگاههای راهآهن و اتوبوس پایتخت بنگلادش، یعنی شهر «داکا»، مردمی اسکلت-گونه ظاهر شدند. چیزی نگذشت که این جمعیت اندک، تبدیل به انبوهی از مردم شد. مردم گرسنه، همه-جا دیده میشدند. آنها اغلب اوقات بهگونهای بیحرکت نشسته بودند که اگر کسی به آنها مینگریست، نمیتوانست از زنده یا مرده بودنشان مطمئن باشد. همه آنها، مردان، زنان، و کودکان، به شکل هم درآمده بودند. افراد پیر همچون کودکان، و کودکان همچون افراد پیر به نظر میآمدند.
با توجه به آنکه در آن زمان برنج در بنگلادش نسبتاً ارزان بود، دولت اقدام به احداث آشپزخانههای فراوانی برای پخت حریره برنج و توزیع رایگان آن در میان قحطیزدگان نمود. اما همه آشپزخانهها به سرعت دچار کمبود برنج شدند. خبرنگاران روزنامهها تلاش میکردند تا در مورد شدت قحطی به ملت هشدار دهند. سازمانهای تحقیقاتی نیز شروع به جمعآوری آمار در مورد مبدأ و علل مهاجرت ناگهانی روستاییان به شهرها کردند. در این میان، نهادهای مذهبی نیز گروههایی را جهت جمعآوری اجساد از سطح خیابانها و سوزاندن آنها با آداب مناسب بسیج کردند. اما خیلی زود، تعداد اجساد به قدری زیاد شد که حتی جمعآوری صِرف اجساد از سطح خیابانها، فراتر از توان و تجهیزات این گروهها گردید.
مردم گرسنه، هیچ شعاری در اعتراض به وضعیت خود سر نمیدادند. آنها حتی از ما، یعنی مردم سیر شهری، تقاضای هیچ کمکی نداشتند. آنها فقط با سکوت تمام بر روی پلههای ورودی خانههای ما می-خوابیدند و انتظار مرگ را میکشیدند.
برای مردن، راههای فراوانی پیش روی انسانها قرار دارد. اما مرگ از گرسنگی، یکی از وحشتناکترین آنهاست: مرگی که آهستهآهسته رخ میدهد و فاصله میان زندگی و مرگ، ثانیه به ثانیه، کمتر و کمتر می-شود تا جایی که مرگ و زندگی بهقدری به یکدیگر نزدیک میشوند که بهسختی میتوان تفاوتی میان آندو تشخیص داد. مرگ از گرسنگی، همچون خواب، بهقدری ساکن و بدون مقاومت اتفاق میافتد که حتی نمیتوان وقوع آن را حس کرد. و همه اینها فقط به خاطر نبودن لقمهای نان برای خوردن است. در این دنیای پرنعمت، نوزادی کوچک، بدون اینکه اسرار این دنیا را درک کرده باشد، به حال خود رها می-شود تا آنقدر گریه کند که درنهایت، از شدت گرسنگی به خوابی عمیق فرورود و روز بعد، او ممکن است دیگر توان لازم برای ادامه حیات را نداشته باشد.
قبل از آنکه این وقایع را از نزدیک مشاهده کنم، هیجان بسیار زیادی در آموزش تئوریهای اقتصادی به دانشجویان، در خود احساس میکردم؛ تئوریهایی مشهور و برجسته که گفتهشده بود میتوانند همه مسائل و مشکلات اجتماعی را به شکل هوشمندانهای علاج و درمان کنند. اما در سال 1974 و پس از مشاهده شرایط وحشتناک قحطی در بنگلادش، فکر کردن به ادامه فعالیت آکادمیک باعث میشد سراسر وجودم سرشار از اضطراب شود. مرتب از خود میپرسیدم که این تئوریهای پیچیده اقتصادی چه فایدهای خواهند داشت وقتیکه مردم بسیاری در ورودی و کنارههای راهروی دانشگاه محل تدریس من، در حال مرگ بودند؛ آن هم مرگی وحشتناک بر اثر گرسنگی.
درسهای من بیشتر شبیه فیلمهای آمریکایی بودند؛ فیلمهایی که در آنها همیشه شخصیتهای خوب پیروز میشوند. اما هنگامیکه از کلاس و فضای نسبتاً مرفه حاکم در محیطهای آکادمیک بیرون زدم، تازه آن زمان بود که با واقعیتهای موجود در خیابانهای شهر روبرو شدم؛ جایی که برخلاف فیلمهای آمریکایی، شخصیتهای خوب بیرحمانه از بین میرفتند و شکست میخوردند و جایی که زندگی روزمره، هر روز بیش از دیروز رو به وخامت میگذاشت و فقیران هر روز فقیرتر میشدند.
در تئوریهای اقتصادی کلاس من، هیچچیزی شبیه به زندگی پیرامونمان وجود نداشت. من چگونه می-توانستم به دانشجویانم بگویم داستانهای واقعی پیرامون زندگی خود را به نام «اقتصاد» باور کنند؟ می-خواستم تا از زندگی دانشگاهی و آکادمیک خود رها شوم. نیاز داشتم تا از این تئوریها و کتابهای درسی فرار کرده و «اقتصادِ» زندگی یک فقیر را در واقعیت و از نزدیک کشف کنم.
شاید خوششانس بودم که روستایی به نام «جبراً» در نزدیکی دانشگاهم قرار داشت. در سال 1958، «فیلد مارشال ایوب خان» که بعدها رییسجمهور پاکستان گردید، در یک کودتای نظامی قدرت را بهدست گرفت. ایوب خان، به خاطر ترس از دانشجویان شورشی دستور داد تا همه دانشگاههای جدیدالتأسیس در فواصلی دور از مراکز شهری احداث شوند. از این رو ترس وی از آشوبهای سیاسی باعث شد تا دانشگاه «چیتاگانگ» ، محل تدریس من، در ناحیه تپهایِ بخش روستایی چیتاگانگ و نزدیک روستای جبراً احداث شود.
نزدیکی روستای فقیر جبراً به من، این روستا را به نمونهای کامل برای سیر مطالعاتی جدیدم تبدیل کرد. تصمیم گرفته بودم تا دوباره و از نو، تبدیل به یک دانشجو شوم ولی این بار مردم جبراً اساتید من باشند. با خود عهد بستم تا آنجا که امکان دارد در مورد دهکده به یادگیری بپردازم. در آن سالها، نظام آموزشی رایج در دانشگاهها فاصلهای بسیار عمیق میان دانشجویان و واقعیات زندگی در بنگلادش ایجاد کرده بود. از اینرو میخواستم بهجای تدریس کتابهای معمول، چگونگی درک و فهم زندگی یک فقیر بنگلادشی را به دانشجویان خود یاد دهم.
واقعیت آن است که وقتی همچون یک پرنده، به زمین از بالا نگاه میکنید و میپندارید که در کف دستانتان قرار دارد، تکبر شما را فرا خواهد گرفت و دیگر درک نخواهید کرد که بسیاری از چیزها از فاصله دور، مبهم و در هالهای از مه دیده خواهند شد. اما در عوض، من سعی کردم همچون یک کرم، زمین را از نزدیکترین فاصله ممکن ببینم. امیدوار بودم اگر فقر را از نزدیک مطالعه کنم، درک عمیقتری از آن بهدست آورم.
سفرهای متعدد من به روستاهای اطراف دانشگاه چیتاگانگ، مرا به یافتهها و مکشوفاتی رساند که برای تأسیس «بانک گرامین»، ضروری و حیاتی بودند. فقرا، اقتصادی کاملاً نوین به من آموختند. این بار فرصت یافتم که از دیدگاه خودِ آنان به مطالعه بر روی مسائل و مشکلاتی که با آن مواجه میشدند بپردازم. برای حل این مسائل و مشکلات، راههای بسیاری را امتحان کردم. برخی از آنها موفقیتآمیز بود و برخی دیگر شکست خورد. اما در این میان، راهی که به خوبی نتیجه داد، ارائه «وامهای کوچک» به مردم جهت «خوداشتغالی» بود. این وامها نقطه شروعی برای صنایع خانگی و فعالیتهای دیگری بود که میتوانست بر پایه مهارتهای فردیِ وامگیرندگان شکل گیرد.
هرگز تصور آن را هم نمیکردم که برنامه «پرداخت وامهای کوچک» که از آن تحت عنوان «وام خرد» نیز نام برده میشد، به پایه و بنیانی برای یک حرکت ملی در جهت ایجاد و گسترش «بانکهای ویژه فقرا» تبدیل شود؛ حرکتی که به بیش از دو و نیم میلیون فقیر خدمترسانی کند و در بیش از صد کشور و در پنج قاره جهان پذیرفته گردد.
من تنها در تلاش بودم تا عذاب وجدان خود را تسکین دهم و اشتیاق خود به مفید بودن را، حتی برای تعداد کمی از انسانهای گرسنه، پاسخ داده باشم. اما در کمال ناباوری، این تلاش تنها با تعداد کمی از فقرا متوقف نشد. کسانی که از بانک قرض گرفتند و از فقر نجات یافتند، هرگز اجازه توقف آن را ندادند. پس از مدتی من نیز بر آن شدم تا اجازه توقف آن را ندهم.
4- اقتصاد فقیر (بازاندیشی بنیادین در شیوه مبارزه با فقر جهانی) /آبهیجیت بنرجی و استر دوفلو/جعفر خیر خواهان و مهدی فیضی/قطع وزیری/400 صفحه/قیمت 22000 تومان
عنوان اصلی کتاب، ایهامی ضمنی دارد؛ از سویی، شاید به کنایه، به ضعف رشته اقتصاد در برخوردی کارا با مسأله توسعهنیافتگی بهطور کلی و فقر بهطور ویژه اشاره دارد و از سوی دیگر از رویکردی تازه در اقتصاد توسعه سخن میگوید که به بازاندیشی بنیادین در فهم اقتصاد فقرا و ماهیت پدیده فقر منجر میشود. از این رو مخاطبین این کتاب نهتنها دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی بلکه همچنین همه افرادی هستند که دغدغه بهبود وضع فقرا را دارند. این کتاب یکی از منابع اصلی مباحث توسعه و برنامههای فقرزدایی در جهان بهشمار میرود.
کتاب حاضر حاصل سالها پژوهش میدانی برای بررسی جزئیات زندگی بسیار پیچیده فقرا و مسائل درهمتنیده با آن مانند سطح پایین بهداشت و تحصیلات در مناطق فقیرنشین کشورهای در حال توسعه است. نویسندگان کتاب، آبهیجیت بنِرجی هندی و اِستر دوفلو فرانسوی، بیش از پانزده سال از عمر خویش را صرف بررسی زندگی فقرا در روستاهای هند، مراکش، کنیا، اندونزی و بسیاری دیگر از کشورهای درحال توسعه کردهاند. بنرجی، استاد اقتصاد در مؤسسه فناوری ماساچوست (ام.آی.تی) و از مؤسسان آزمایشگاه اقدام برای مبارزه با فقر عبداللطیف جمیل است که پیش از این در دانشگاههای هاروارد و پرینستون نیز تدریس کرده است. او به همراه استر دوفلو، دین کارلن، مایکل کرمر، جان لیست و سنهیل مولناتان از پیشگامان توسعه آزمونهای میدانی شناخته میشود که روشی مهم در ارزیابی سیاستهای توسعه به شمار میرود و روحی تازه به تلاشها برای فقرزدائی دمیده است.
پیشفرض ضمنی استدلال سینگر این است که انسانهای نیازمند کمک، شناخته شده هستند و تنها کمبود در کمک به آنها است. آمارتیا سن، برنده نوبل اقتصاد، این پیشفرض را میشکافد و تعریف تازهای از مفهوم فقر ارائه میدهد. او برای برآورد میزان فقر، به جای درآمد بر قابلیتهای فردی تأکید میکند؛ چیزی که آن را فقر بهمثابه نابرابری مینامد. به نظر او برآورد مجموعه قابلیتها باید نه بر پایه دستاوردهای واقعی بهزیستی بلکه طبق مجموعه فرصتهای واقعی در امکان دستیابی به آزادی صورت گیرد. این گونه است که توسعه به مثابه آزادی معنا مییابد. اگر آمارتیا سن با طرح مفهوم قابلیت کارکرد نشان داد که فقر، ناشی از نابرابری در دسترسی به فرصتها است که اجازه رشد تواناییهای کارکردی را به افراد نمیدهد، بنرجی و دوفلو از این فراتر میروند و نشان میدهند که چرا فقرا گاه از فرصتهای برابر نیز استفاده نمیکنند (چرا فرزندان فقرا گاه حتی با وجود دسترسی به مدارس رایگان، تحصیل نمیکنند) و برای افزایش استفاده از فرصتها چه میتوان کرد (چگونه میتوان نرخ مدرسهروی این فرزندان را افزایش داد).
اگرچه این کتاب در حوزه کسبوکار از سوی نشریه فایننشیال تایمز و شرکت گلدمن ساکس برنده عنوان بهترین کتاب سال در 2011 شد، به دلیل پرداختن به پرسشهای بهظاهر ساده زندگی روزمره (مثلاً مطالعه اثر شیوه توزیع پشهبند بر کاهش مالاریا بهجای بررسی سیاستهای ارزی) گاه مورد انتقاد کسانی قرار گرفته است که این مسائل جزئی و ساده را در شأن علم اقتصاد نمیدانند و نویسندگان کتاب را به پایین آوردن بلندهمتی رشته اقتصاد و بهویژه نادیده گرفتن تصویر اصلی بزرگتر متهم میکنند. تصویر بزرگتر نشان میدهد که دههها تلاش جدی برای بهبود زندگی فقرا در کشورهای در حال توسعه نتایج متفاوت و گاه متناقضی به دنبال داشته است. اگرچه برخی کشورها مانند چین پیشرفتهای چشمگیری در کاهش فقر داشتهاند، بسیاری دیگر نیز در این مسیر ناموفق بودهاند. کاهش میزان فقر میتواند شاخصی خوب برای توسعه پایدار باشد، اما رشد اقتصادی ضرورتاً به کمتر شدن نابرابری درآمدی منجر نمیشود.
تا پیش از این کتاب، بحث در مورد کمک جهانی به فقرا عموماً در دو قطب قرار داشت. در سمت چپ طیف، جِفری ساکس، مدیر مؤسسه زمین در دانشگاه کلمبیا قرار دارد که اصلیترین عامل فقیر ماندن فقرا را «دام فقر» میداند. به نظر او اگر کمکهای جهانی بتواند آنها را از دام فقر بیرون بکشد، خود میتوانند مسائلشان را حل کنند. در سمت راست طیف، ویلیام ایسترلی، استاد اقتصاد و مدیر مرکز پژوهشهای توسعه دانشگاه نیویورک استدلال میکند که مسأله اصلی نه دام فقر بلکه خودِ کمک است که فرهنگ وابستگی ایجاد میکند، فقرا را فقیر نگه میدارد و آنها را از تنها مسیر واقعی به موفقیت، که بازار آزاد است، باز میدارد. چنانکه بنرجی و دوفلو دریافتهاند هر دو دیدگاه بیشتر به حدس و گمان متکی هستند تا شواهد دقیق علمی. بسیاری از هدایای خیرخواهانه، کمکهای کلان جهانی و تلاشهای بیشمار با نیّت خیر برای از بین بردن فقر شکست خوردهاند، همانطور که راهحلهای بازارمحور، مانند کاهش محدودیتهای تجارت خارجی، نیز تأثیر محدودی داشتهاند.
سازکار بازار، مانند هر سازکار تکاملی دیگری، در مسیر خود آنهایی را که ضعیفتر تشخیص میدهد در وضعیت رفاهی بد و شانس بقای کمتر رها میکند. بنابراین پرسش اساسی این است که چه سیاستهایی را میتوان پیشنهاد کرد تا با کمترین میزان انحراف از مسیر تخصیص بهینه منابع، وضع این عقبماندگان را بهطور قابل قبولی بهبود بخشد. اقتصاد توسعه پر از پرسشهای مهم درباره دلالتهای این دست سیاستها در گذشته و اثرات آنها در آینده است که تاکنون عموماً پاسخهایی قانعکننده نیافتهاند، اما شاید بتوان همه اینها را در این پرسش کلیدی خلاصه نمود که چرا برخی کشورها ثروتمند و برخی فقیر هستند؟ پرسشی با نتایج بسیار گسترده برای رفاه انسانها که تنها با پاسخ دادن به آن است که میتوان تصمیم گرفت چگونه فقر را به بهترین شکل در کشورهای در حال توسعه کاهش داد. با این وجود کمتر مقولهای در حوزه سیاست عمومی چنین بحثانگیز بوده است. نظریات مختلف وزنهای متفاوتی به نقش سیاست، جغرافیا، فرهنگ، تاریخ و مداخلات بینالمللی میدهند.
کتاب پایههای کامیابی با این مشاهده مهم شروع میشود که تقریباً همه تحلیلهای اقتصادی وجود دولتی کارآمد را از پیش فرض کردهاند، با اینکه این وضع رضایتبخش تنها در تعداد کمی از کشورها در دورههایی کوتاه وجود داشته است. سپس پرسشی مهم را مطرح میکند: اساساً دولتی کارامد در وهله اول چگونه بهوجود میآید؟ این پرسش از این رو که پیششرط رشد اقتصادی و رهایی از فقر است، در مرکز فهم توسعه اقتصادی قرار دارد و با این وجود تاکنون اقتصاددانان کمتر به آن پرداختهاند. بزلی و پرسون این پرسش را به سه پرسش جزئیتر شکستهاند: چه نیروهایی ظرفیتهای دولتساز را شکل میدهند و چرا آنها از کشوری به کشور دیگر تغییر میکنند؟ چه عواملی خشونت سیاسی ایجاد میکنند؟ و چهچیزی خوشهبندی نهادهای دولتی، خشونت و درآمد را تبیین میکند؟ پاسخها نیز به همین ترتیب سهگانه است: نبود سرکوب و خشونت سیاسی داخلی، وجود نظام مالیات ساده و اجرایی و نظام قضائی که قراردادها را اجرا و بهرهکشی خصوصی و عمومی را محدود میکند.
پیام کتاب این است که یک راهحل طلایی کلاننگر برای مبارزه با فقر وجود ندارد و نخستین قدم به منظور اصلاح روشهای پیشین، فهم دوباره ماهیت فقر است. بنابراین بنرجی و دوفلو بدون کلاناندیشی در مورد سیاستهای مبارزه با فقر، بهشکل خرد به راهحلهای ممکن آن فکر کردند و نشان دادند وقتیکه سیاستهای بهدقت طراحیشده، زمینه فرهنگی-اجتماعی خاص زندگی جامعه هدف خود را لحاظ کند، حتی تغییراتی کوچک در سازکار ارائه کمک جهانی میتواند بهطور چشمگیری کارایی آن را متحول سازد. به این ترتیب استدلالها و سیاستهای پیشنهادی آنها نه تنها با مجموعه دادهها و شواهد تجربی بلکه با داستانها و روایتهای زندگی فقرا همراه شده است. این دیدگاه پایین به بالا اعتبار خاصی به کتاب میبخشد. خوانندگان کتاب بهخوبی درمییابند برای اینکه دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کنیم، نیازمند شواهد قوی فراتر از نیّات خیر هستیم.
موفقیت این کتاب در جلب توجه به دو مسأله اساسی سیاستهای کمک به فقرا است: نخست با اینکه بودجههای کمک جهانی به کشورهای فقیر به دهها میلیارد دلار سرمیزند، همچنان برای تحلیل نتایج و ارزیابی کارایی آنها کار بسیار کمی صورت گرفته است. حتی زمانی هم که این سیاستها بررسی شده است، اغلب با روشهای تورشداری همراه بوده است و بهاین ترتیب همچنان سویه علیّت نمیتواند چندان روشن باشد. دوم اینکه عموماً تاکنون به آنچه فقرا میگویند و انجام میدهند، توجه کافی نشده است. رفتاری که ممکن است غیرعقلانی به نظر برسد، چهبسا تنها به دلیل ناتوانی ناظر بیرونی در فهم دقیق و کامل فرایند تصمیمگیری در شرایط فقر باشد. بنابراین از یک طرف، دادههای خرد باید هسته تحلیل در سیاستگذاری توسعه باشند و از طرف دیگر، نباید تنها به آنها بسنده کرد. باید به فراسوی اعداد نگریست و دغدغههای روزمره فقرا را نیز از میان گپوگفت با آنها دریافت. این کتاب نشان میدهد دلیل شکست بسیاری از سیاستهای مبارزه با فقر در سالهای گذشته، فهم نادرست مسأله بر پایه شواهد سست و نامعتبر بوده است.
5-اقتصاد چگونه کار میکند (نگاه تازه به اقتصاد کلان با تاکید بر دوگانه هایک/کینز) / راجر فارمر/ محمدرضا فرهادی پور/ /قطع رقعی/201 صفحه/ چاپ سوم/ قیمت:12000 تومان
راجر فارمر در مقدمه، کتابش را اینگونه توضیح میدهد: اقتصاد کلان با اشتغال و تورم و نرخهای بهره سروکار دارد. اشتغال و تورم و نرخهای بهره چگونه با هم مرتبط میشوند و تحت تأثیر سیاستهای پولی و مالی دولت قرار میگیرند؟ کتاب «اقتصاد چگونه کار میکند» توضیحی شمرده و موشکافانه در خصوص اقتصاد کلان با هدف کمک به خواننده عادی فراهم میکند که تخصصی در حوزه اقتصاد ندارد. من تفاوت میان دو رویکرد مهم اقتصاد کلان یعنی کلاسیک و کینزی را توضیح و نشان میدهم آنها چگونه بحث سیاستگذاری را که به دنبال بحران مالی جهانی اخیر داغ شد تحت تأثیر قرار دادند. منظورم همان بحرانی است که در 2007 با سقوط نورترن راک در انگلیس شروع و با سقوط لمن برادرز در ایالات متحده در پاییز 2008 به فاجعهای جهانی تبدیل شد.
اما این همه ماجرای کتاب نیست. این کتاب چیزی بیش از توضیح ایدههای رایج فراهم میکند. این کتاب برخی ایدههای جدید را معرفی میکند و توضیح میدهد که چگونه به فراسوی اقتصاد کلاسیک و کینزی قدم میگذارد. من رویکردی تازه برای ممانعت از پیدایش بحرانهای مالی آتی ارائه و راهحلهای سیاستگذاری عملی را بر اساس بنیادی کاملاً علمی پیشنهاد میکنم. جزئیات فنی و ریاضی این بحث را در جای دیگری توضیح دادهام. این کتاب برای شماست -خواننده عادی- که میخواهید از همهچیز سر در بیاورید.
چرا اختلافات زیادی میان روزنامهنگاران و سیاستمداران و اقتصاددانان دانشگاهی درباره علل رکودها وجود دارد؟ چه چیزی در 2008 در مسیر اشتباه حرکت کرد و چگونه میتوانیم آن را تصحیح کنیم؟ کینز که بود و چرا ایدههایش امروزه اهمیت دارد؟ نقش سیستم فدرال رزرو و بانک مرکزی انگلیس و بانک مرکزی اروپا در اقتصاد چیست و آنها چگونه زندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ آیا برای دولتهای سراسر جهان قابلتوجیه است که صدها میلیارد از دلارها و پوندها و یوروهای مالیاتدهندگانی را هزینه کنند که مالک آنها نیستند؟ در این کتاب، من به تمامی این پرسشها با ارائه مثالهایی پاسخ میدهم. به منظور درک بهتر بحران مالی 2008، این کتاب کمک میکند تا بفهمیم هواخواهان اصلی دو رویکرد کلاسیک و کینزی اقتصاد کلان در خصوص بحران مالی چگونه میاندیشند و بینشهای خود را چگونه مطرح میکنند. تاریخ قرن بیستم تاریخ مشاجره عقاید اقتصاددانان کلاسیک و کینزی است که این مشاجره تا به امروز نیز ادامه یافته است. بهطور کلی میتوان گفت دو حادثه دگرگون ساز اتفاق افتاده که هر یک از آنها منجر به انقلابی در اندیشه اقتصادی شده است: یکی رکود بزرگ دهه 1930 و دیگر رکود تورمی دهه 1970.
قبل از 1930، اغلب اقتصاددانان کلاسیک بودند. در فاصله 1930 تا 1970، اندیشه کینزی برکشید و از 1970 تا به امروز، اندیشه کلاسیک با مجموعه جدیدی از ایدهها تحت عنوان «انقلاب انتظارات عقلایی» بر سر زبانها بوده است. با بحران مالی 2008، ما وارد سومین نقطه عطفی شدهایم که نیازمند رویکردی جدید است. در این کتاب با ترکیب بهترین ایدههای انقلاب انتظارات عقلایی و مهمترین بینشهای کینزی نشان میدهم که باید از این نقطه به کجا عزیمت کنیم.
در واقع این کتاب پیشنهاد سیاستیِ مهمیِ از جانب متفکری برجسته است. فارمر سنتهای هایک و کینز را برای ارائه راهی جدید برای تثبیت اقتصاد و تحکیم اعتماد جامعه در خصوص چشماندازهای آینده بهطور متوازن بهکار میگیرد. سایمون جانسون، استاد کارآفرینی مدرسه مدیریت اسلون امآیتی و اقتصاددان ارشد پیشین صندوق بینالمللی پول در باره این کتاب میگوید: راجر فارمر، ما را به اصول اولیه ارجاع میدهد و استدلالی واضح و موجز را به زبانی ارائه میکند که پیگیری آن آسان است. هیچ سیاستگذاری اشتیاق چندانی برای پذیرش رویکرد فارمر ندارد؛ همین اتفاق در دهه 1930 برای کینز هم افتاد. بیایید امیدوار باشیم که ما نیازی نداریم رکود بزرگ دیگری را تجربه کنیم تا رهبران اقتصادی ما پس از وقوع رکود بهطور جدی اقدام به بازنگری همهچیز کنند.
6-اخلاق تولید پول/ یورگ گوئیدو هولسمن/ سید امیر حسین میر ابوطالبی/ /قطع رقعی/260 صفحه/ قیمت:13000 تومان
تولید کالاها و خدمات را نمیتوان مسئله ای صرفاً تکنولوژیک دانست. در حقیقت تولید همیشه وابسته به چارچوب قانونی و اخلاقی و بازخوردهای موجود نسبت به این چارچوبها بوده است. یک کارخانه و یا یک صنعت، هم میتواند به دنبال فعالیتهایی برود که در حیطهی رعایت پیش فرضهای قانونی و اخلاقی باشد و هم میتواند از عمد و یا غیر عمد با این پیش فرضها مخالفت کرده و به آنها ضربه بزند
بحث دربارهی تولید طبیعی پول و مخالفت با تورم به قرنها قبل یعنی تفکرات اسقف قرن چهاردهم نیکلاس اورسم باز میگردد. قبل از او توماس آکوینس و تعدادی دیگر به جنبه های مختلف چنین مشکلاتی اشاره کرده بودند. اما هیچکدام از آنها به بررسی مسائل از یک نقطه نظر مستحکم و استوار نپرداخته بودند و در ضمن هیچکدام نظراتشان را در قالب یک رساله منتشر نکرده بودند. قبل از اورسم هم پایه های یک دکترین وجود داشت اما این دکتریندر نوشته های آکوینس، به وریدان و دیگران پراکنده بود. دستاورد بزرگ اورسم تجمیع کارهای قبلی انجام شده و اضافه کردن دیدگاههای خودش و در نهایت تبدیل آنها به یک رساله بود (اولین رساله در رابطه با پول). میتوان به صراحت گفت رسالهی اورسم در گذر زمان از امتحانات سختی سربلند بیرون آمده است. ترجمه های این کار ارزشمند به زبان های انگلیسی، آلمانی و فرانسوی همچنان منتشر میشود و اقتصاددانان پول در سراسر جهان این رساله را به خاطر اختصار، وضوح و عمقش ستایش میکنند. تا مدتها بعد، با وجود کارهایی که مکتبهایی مانند سالامانکا روی تولید طبیعی پول انجام دادند اما کار اورسم بی مانند بود.
در این کتاب نویسنده آن ابتدا به سراغ موضوع «تولید طبیعی پول» میرود (بخش اول). سپس به بحث دربارهی راههای ممکن برای اصلاح آن زیر سایهی اندیشه های اخلاقی میپردازد. بعد از آن تورم و رابطهی آن با انحراف از تولید طبیعی پول بررسی میشود (بخش دوم). در ادامه بنا به گفته هولسمن: «در این بخش به تفاوت بین دو نوع تورم تاکید میکنیم. از یک طرف یک نوع تورم خصوصی داریم که خودبهخود در هر جامعهی انسانی به وجود میآید، اما قدرت دولت با آن مقابله میکند. در طرف دیگر با تورم دستوری (دولتی) مواجه هستیم که همانطور که از نامش پیداست در واقع برای حمایت از دولت به کار میرود و بنابراین یک انحراف رسمی از تولید پول به حساب میآید. در بخش آخر (بخش سوم) به کاربرد این تمایزات با بهره گیری از تحلیلی مختصر بر سیستمهای پولی غرب از قرن هفدهم به بعد میپردازیم».
تولید پول را از دو جهت میتوان مسئلهای کاملاً مرتبط با عدالت دانست. از یک طرف نهادهای مدرن تولید پول، به نظم قانونی متداول بستگی داشته و به تبع آن با یکی از درونیترین بخشهای عدالت اجتماعی در ارتباط است. از سوی دیگر نظم قانونی متداول به خودی خود مشکلی اساسی است که باعث تورم مداوم میشود. انحصارات قانونی، قوانین پول رایج، تعلیق قانونی پرداخت اقساط و بدهیها و دیگر قوانین اینچنینی سهواً به ابزاری برای بی عدالتی اجتماعی تبدیل شدهاند. این ابزار موجب ایجاد تورم، بی مسئولیتی و توزیع نامشروع درآمد، آن هم اغلب از سمت فقرا به سوی ثروتمندان است.
برخی فرهنگها اقتصادهای مولدتری را به وجود میآورند و لذا ارزش یا GDP بیشتری را تولید میکنند. اینکه چگونه آن کشورها و فرهنگها این تواناییها را بدست آوردهاند لزوم بررسی و مطالعه اقتصادی را بیشتر میکند.
کتابهای زیر مجموعهای از 6 کتاب اخیر انتشارات دنیای اقتصاد با موضوع و محورهای اقتصادی است که در ادامه آنها را مشاهده میکنید:
1- پیش رفتن با جمع (تجربه اقتصاد تودهای در آمریکای لاتین) / آلبرت هیرشمن/ ترجمه محمدرضا فرهادی پور/ قطع رقعی/232 صفحه/ چاپ دوم/ قیمت 8000 تومان
امروزه در امریکای لاتین مردم با ابتکارات شخصی دست بهکار توسعه اجتماعی شدهاند. انگیزة اصلی این ابتکارات شخصی، برخلاف اروپای غربی یا امریکای شمالی قبل از ظهور دولت رفاه، «وجدان آموزش دیده و ثروتمند» نیست، بلکه ترکیبی از کار و بار اجتماعی در سطوح محلی و ملی است که توسط طیف متنوعی از ایدئولوژیها به میدان آمده و با وجدان بعضی از کشورهای ثروتمند در سطح بینالمللی درهم آمیخته است. البته این پیکربندی برای بسیاری، مشکلات و کجفهمیها و ناکاراییهایی ایجاد خواهد کرد. اما همین امر اجازه انجام حرکات توسعه مردمی را در امریکای لاتین با حداقل پدرخواندگی داده است که شاید این امر به دلیل فاصله میان کمککنندگان و ذینفعان نهایی و هوش ابتکاری آنها باشد، اما بیتردید دلیل آن، ماهیت تمرکززداییشده و تکثرگرایانة دولت نیست.
هیرشمن در توضیح فصول کتاب میگوید: کتاب را با مشاهداتی مانند انواع مشخص توالیهای توسعه (فصل اول و دوم) شروع خواهم کرد که در زمره مفاهیم پیشین موردعلاقه من هستند. پسازآن، با تصویری تلفیقی از «توسعه مردمی» که به آرامی نمایان میشود، موضوعاتی کلی را بیان میکنم که کمتر تحت تأثیر کارهای پیشین من قرار دارند و حق مطلب را در مورد موضوعات مورد نظر ما ادا میکنند (فصل سوم تا پنجم). فصل ششم سازمانهای «واسطه» را موردبحث قرار میدهد که در سرتاسر امریکای لاتین برای کمک به بهتر کردن شرایط مردم کمدرآمد توسعه یافتهاند، و در فصل پایانی، در مورد پیامدهای اجتماعی و سیاسی شبکه متراکم آثار توسعه مردمی بحث میکنم.
2- اندیشه آزادی (تجربه ایران معاصر از منظر اقتصاد سیاسی) / محمد طبیبیان، موسی غنی نژاد، حسین عباسی /قطع رقعی/272 صفحه/چاپ چهارم ( چاپ دوم ناشر)/ قیمت:14000 تومان
گرچه بیش از یک قرن از طرح اندیشههای تجددطلبی و نوگرایی در ایران میگذرد ولی هنوز بحث بر سر مفاهیم اساسی تمدن جدید همچون قانون، آزادی، حقوق فردی، توسعه و رفاه فکر سیاستمداران و متفکران جامعه را به خود مشغول داشته است. هنوز به این پرسشِ پایهای پاسخی در خور داده نشدهاست که چرا ایران به رغم تلاشهای بسیار نتوانسته است وارد جرگه کشورهای توسعه یافته شود؟ هدف اصلی کتاب «اندیشه آزادی» بررسی اجمالی برخی وجوه تجددخواهی ایرانیان و ارائه بسیار خلاصهای از خردورزی مدرن در اقتصاد و سیاست است تا شاید بتوان با زدودن ابهامها و آشفتگیهای فکری در خصوص عقبماندگی جامعه ما، راه را برای چارهجویی های معقول و مؤثر باز کرد. مخاطبان اصلی این کتاب جوانان مشتاقی هستند که میخواهند با درک عمیقتر مسائل جامعه خود و تکیه بر شناخت بهتر اندیشهها و سازوکارهای دنیای امروز، ایران آینده را با عقل و تدبیر بسازند.
هدف اصلی این کتاب اشاره اجمالی به برخی وجوه تجددخواهی ایرانیان و ارائه بسیار خلاصهای از خردورزی مدرن در اقتصاد و سیاست است تا شاید بتوان با زدودن ابهامها و آشفتگیهای فکری در خصوص عقبماندگی جامعه ما ، راه را برای چارهجویی های معقول و مؤثر باز کرد. مخاطبان اصلی ما جوانان مشتاقی هستند که میخواهند با درک عمیقتر مسائل جامعه خود و تکیهبر شناخت بهتر اندیشهها و سازوکارهای دنیای امروز، ایران آینده را با عقل و تدبیر بسازند.
مباحث این کتاب طی گفتگو با عزیزانی شکل گرفت که مشوق نویسندگان برای تدوین آن به صورت منسجم در قالب یک کتاب بودند. لازم است از این عزیزان و دیگر صاحبنظرانی که پس از چاپ اول کتاب نکات و انتقاداتی را مطرح کردند و موجبات ارتقای کیفیت را، در حد بضاعت نویسندگان البته، فراهم آوردند صمیمانه سپاسگزاری کنیم. این کتاب در شکل اولیه خود در سال 1380 انتشار یافت. چاپ دوم با ویرایش جدید و اضافات و اصلاحات در سال 1388 منتشر شد. چاپ سوم اینک با ویرایش موشکافانه دوست عزیزمان آقای محمود صدری و با اضافات روشنگرانه ایشان به برخی یادداشتها در اختیار خوانندگان قرار میگیرد. از زحمات بیدریغ ایشان در تنقیح متن سپاسگزاریم، اما طبق قاعده رایج ، مسئولیت همه مطالب کتاب و ایرادهای باقیمانده بر عهده نویسندگان است.
3- بانک تهیدستان ( وامهای کوچک، ابزار مبارزه جهانی با فقر) / محمد یونس/گروه مترجمان/قطع رقعی/ 232 صفحه/ چاپ دوم/ قیمت 15000 تومان
موفقیت چشمگیر گرامین بانک در بنگلادش، موجب شده است که این بنیاد خیریه، شعبههایی در بیش از 50 کشور دنیا بر پا کند. همچنین در حال حاضر صدها موسسه خیریه در سرتاسر جهان، برای مدیریت آن بخش از فعالیتهای خیریه خود که به پرداخت وامهای خوداشتغالی مربوط میشود، از الگوی گرامین بانک استفاده میکنند. دکتر غلامعلی فرجادی استاد اقتصاد توسعه در مقدمه چاپ فارسی این کتاب نوشته است: به نظر میرسد که ایجاد یک نهاد مالی مشابه گرامین بانک در ایران، درصورتیکه از سوی بخش غیردولتی تأسیس شده و درعینحال ایجاد برخی اصلاحات در راستای سازگاری بیشتر با ویژگیهای بومی ایران را در نظر بگیرد، میتواند اثرات مثبت ارزشمندی را در کاهش فقر بر جای گذارد.
در مقدمه کتاب یونس مینویسد که در سال 1974، بنگلادش دچار یک قحطی سراسری شد. دانشگاهی که من بهعنوان مدیر دانشکده اقتصاد در آنجا مشغول خدمت و تدریس بودم، در جنوب شرقی کشور و در فاصلهای بسیار دور از مرکز قحطی واقعشده بود. از این رو در اوایل، اخبار روزنامهها در مورد گرسنگی و مرگ و میر در روستاهای دورافتادهٔ شمال کشور، توجه ما را چندان به خود جلب نمیکرد. اما ناگهان در ایستگاههای راهآهن و اتوبوس پایتخت بنگلادش، یعنی شهر «داکا»، مردمی اسکلت-گونه ظاهر شدند. چیزی نگذشت که این جمعیت اندک، تبدیل به انبوهی از مردم شد. مردم گرسنه، همه-جا دیده میشدند. آنها اغلب اوقات بهگونهای بیحرکت نشسته بودند که اگر کسی به آنها مینگریست، نمیتوانست از زنده یا مرده بودنشان مطمئن باشد. همه آنها، مردان، زنان، و کودکان، به شکل هم درآمده بودند. افراد پیر همچون کودکان، و کودکان همچون افراد پیر به نظر میآمدند.
با توجه به آنکه در آن زمان برنج در بنگلادش نسبتاً ارزان بود، دولت اقدام به احداث آشپزخانههای فراوانی برای پخت حریره برنج و توزیع رایگان آن در میان قحطیزدگان نمود. اما همه آشپزخانهها به سرعت دچار کمبود برنج شدند. خبرنگاران روزنامهها تلاش میکردند تا در مورد شدت قحطی به ملت هشدار دهند. سازمانهای تحقیقاتی نیز شروع به جمعآوری آمار در مورد مبدأ و علل مهاجرت ناگهانی روستاییان به شهرها کردند. در این میان، نهادهای مذهبی نیز گروههایی را جهت جمعآوری اجساد از سطح خیابانها و سوزاندن آنها با آداب مناسب بسیج کردند. اما خیلی زود، تعداد اجساد به قدری زیاد شد که حتی جمعآوری صِرف اجساد از سطح خیابانها، فراتر از توان و تجهیزات این گروهها گردید.
مردم گرسنه، هیچ شعاری در اعتراض به وضعیت خود سر نمیدادند. آنها حتی از ما، یعنی مردم سیر شهری، تقاضای هیچ کمکی نداشتند. آنها فقط با سکوت تمام بر روی پلههای ورودی خانههای ما می-خوابیدند و انتظار مرگ را میکشیدند.
برای مردن، راههای فراوانی پیش روی انسانها قرار دارد. اما مرگ از گرسنگی، یکی از وحشتناکترین آنهاست: مرگی که آهستهآهسته رخ میدهد و فاصله میان زندگی و مرگ، ثانیه به ثانیه، کمتر و کمتر می-شود تا جایی که مرگ و زندگی بهقدری به یکدیگر نزدیک میشوند که بهسختی میتوان تفاوتی میان آندو تشخیص داد. مرگ از گرسنگی، همچون خواب، بهقدری ساکن و بدون مقاومت اتفاق میافتد که حتی نمیتوان وقوع آن را حس کرد. و همه اینها فقط به خاطر نبودن لقمهای نان برای خوردن است. در این دنیای پرنعمت، نوزادی کوچک، بدون اینکه اسرار این دنیا را درک کرده باشد، به حال خود رها می-شود تا آنقدر گریه کند که درنهایت، از شدت گرسنگی به خوابی عمیق فرورود و روز بعد، او ممکن است دیگر توان لازم برای ادامه حیات را نداشته باشد.
قبل از آنکه این وقایع را از نزدیک مشاهده کنم، هیجان بسیار زیادی در آموزش تئوریهای اقتصادی به دانشجویان، در خود احساس میکردم؛ تئوریهایی مشهور و برجسته که گفتهشده بود میتوانند همه مسائل و مشکلات اجتماعی را به شکل هوشمندانهای علاج و درمان کنند. اما در سال 1974 و پس از مشاهده شرایط وحشتناک قحطی در بنگلادش، فکر کردن به ادامه فعالیت آکادمیک باعث میشد سراسر وجودم سرشار از اضطراب شود. مرتب از خود میپرسیدم که این تئوریهای پیچیده اقتصادی چه فایدهای خواهند داشت وقتیکه مردم بسیاری در ورودی و کنارههای راهروی دانشگاه محل تدریس من، در حال مرگ بودند؛ آن هم مرگی وحشتناک بر اثر گرسنگی.
درسهای من بیشتر شبیه فیلمهای آمریکایی بودند؛ فیلمهایی که در آنها همیشه شخصیتهای خوب پیروز میشوند. اما هنگامیکه از کلاس و فضای نسبتاً مرفه حاکم در محیطهای آکادمیک بیرون زدم، تازه آن زمان بود که با واقعیتهای موجود در خیابانهای شهر روبرو شدم؛ جایی که برخلاف فیلمهای آمریکایی، شخصیتهای خوب بیرحمانه از بین میرفتند و شکست میخوردند و جایی که زندگی روزمره، هر روز بیش از دیروز رو به وخامت میگذاشت و فقیران هر روز فقیرتر میشدند.
در تئوریهای اقتصادی کلاس من، هیچچیزی شبیه به زندگی پیرامونمان وجود نداشت. من چگونه می-توانستم به دانشجویانم بگویم داستانهای واقعی پیرامون زندگی خود را به نام «اقتصاد» باور کنند؟ می-خواستم تا از زندگی دانشگاهی و آکادمیک خود رها شوم. نیاز داشتم تا از این تئوریها و کتابهای درسی فرار کرده و «اقتصادِ» زندگی یک فقیر را در واقعیت و از نزدیک کشف کنم.
شاید خوششانس بودم که روستایی به نام «جبراً» در نزدیکی دانشگاهم قرار داشت. در سال 1958، «فیلد مارشال ایوب خان» که بعدها رییسجمهور پاکستان گردید، در یک کودتای نظامی قدرت را بهدست گرفت. ایوب خان، به خاطر ترس از دانشجویان شورشی دستور داد تا همه دانشگاههای جدیدالتأسیس در فواصلی دور از مراکز شهری احداث شوند. از این رو ترس وی از آشوبهای سیاسی باعث شد تا دانشگاه «چیتاگانگ» ، محل تدریس من، در ناحیه تپهایِ بخش روستایی چیتاگانگ و نزدیک روستای جبراً احداث شود.
نزدیکی روستای فقیر جبراً به من، این روستا را به نمونهای کامل برای سیر مطالعاتی جدیدم تبدیل کرد. تصمیم گرفته بودم تا دوباره و از نو، تبدیل به یک دانشجو شوم ولی این بار مردم جبراً اساتید من باشند. با خود عهد بستم تا آنجا که امکان دارد در مورد دهکده به یادگیری بپردازم. در آن سالها، نظام آموزشی رایج در دانشگاهها فاصلهای بسیار عمیق میان دانشجویان و واقعیات زندگی در بنگلادش ایجاد کرده بود. از اینرو میخواستم بهجای تدریس کتابهای معمول، چگونگی درک و فهم زندگی یک فقیر بنگلادشی را به دانشجویان خود یاد دهم.
واقعیت آن است که وقتی همچون یک پرنده، به زمین از بالا نگاه میکنید و میپندارید که در کف دستانتان قرار دارد، تکبر شما را فرا خواهد گرفت و دیگر درک نخواهید کرد که بسیاری از چیزها از فاصله دور، مبهم و در هالهای از مه دیده خواهند شد. اما در عوض، من سعی کردم همچون یک کرم، زمین را از نزدیکترین فاصله ممکن ببینم. امیدوار بودم اگر فقر را از نزدیک مطالعه کنم، درک عمیقتری از آن بهدست آورم.
سفرهای متعدد من به روستاهای اطراف دانشگاه چیتاگانگ، مرا به یافتهها و مکشوفاتی رساند که برای تأسیس «بانک گرامین»، ضروری و حیاتی بودند. فقرا، اقتصادی کاملاً نوین به من آموختند. این بار فرصت یافتم که از دیدگاه خودِ آنان به مطالعه بر روی مسائل و مشکلاتی که با آن مواجه میشدند بپردازم. برای حل این مسائل و مشکلات، راههای بسیاری را امتحان کردم. برخی از آنها موفقیتآمیز بود و برخی دیگر شکست خورد. اما در این میان، راهی که به خوبی نتیجه داد، ارائه «وامهای کوچک» به مردم جهت «خوداشتغالی» بود. این وامها نقطه شروعی برای صنایع خانگی و فعالیتهای دیگری بود که میتوانست بر پایه مهارتهای فردیِ وامگیرندگان شکل گیرد.
هرگز تصور آن را هم نمیکردم که برنامه «پرداخت وامهای کوچک» که از آن تحت عنوان «وام خرد» نیز نام برده میشد، به پایه و بنیانی برای یک حرکت ملی در جهت ایجاد و گسترش «بانکهای ویژه فقرا» تبدیل شود؛ حرکتی که به بیش از دو و نیم میلیون فقیر خدمترسانی کند و در بیش از صد کشور و در پنج قاره جهان پذیرفته گردد.
من تنها در تلاش بودم تا عذاب وجدان خود را تسکین دهم و اشتیاق خود به مفید بودن را، حتی برای تعداد کمی از انسانهای گرسنه، پاسخ داده باشم. اما در کمال ناباوری، این تلاش تنها با تعداد کمی از فقرا متوقف نشد. کسانی که از بانک قرض گرفتند و از فقر نجات یافتند، هرگز اجازه توقف آن را ندادند. پس از مدتی من نیز بر آن شدم تا اجازه توقف آن را ندهم.
4- اقتصاد فقیر (بازاندیشی بنیادین در شیوه مبارزه با فقر جهانی) /آبهیجیت بنرجی و استر دوفلو/جعفر خیر خواهان و مهدی فیضی/قطع وزیری/400 صفحه/قیمت 22000 تومان
عنوان اصلی کتاب، ایهامی ضمنی دارد؛ از سویی، شاید به کنایه، به ضعف رشته اقتصاد در برخوردی کارا با مسأله توسعهنیافتگی بهطور کلی و فقر بهطور ویژه اشاره دارد و از سوی دیگر از رویکردی تازه در اقتصاد توسعه سخن میگوید که به بازاندیشی بنیادین در فهم اقتصاد فقرا و ماهیت پدیده فقر منجر میشود. از این رو مخاطبین این کتاب نهتنها دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی بلکه همچنین همه افرادی هستند که دغدغه بهبود وضع فقرا را دارند. این کتاب یکی از منابع اصلی مباحث توسعه و برنامههای فقرزدایی در جهان بهشمار میرود.
کتاب حاضر حاصل سالها پژوهش میدانی برای بررسی جزئیات زندگی بسیار پیچیده فقرا و مسائل درهمتنیده با آن مانند سطح پایین بهداشت و تحصیلات در مناطق فقیرنشین کشورهای در حال توسعه است. نویسندگان کتاب، آبهیجیت بنِرجی هندی و اِستر دوفلو فرانسوی، بیش از پانزده سال از عمر خویش را صرف بررسی زندگی فقرا در روستاهای هند، مراکش، کنیا، اندونزی و بسیاری دیگر از کشورهای درحال توسعه کردهاند. بنرجی، استاد اقتصاد در مؤسسه فناوری ماساچوست (ام.آی.تی) و از مؤسسان آزمایشگاه اقدام برای مبارزه با فقر عبداللطیف جمیل است که پیش از این در دانشگاههای هاروارد و پرینستون نیز تدریس کرده است. او به همراه استر دوفلو، دین کارلن، مایکل کرمر، جان لیست و سنهیل مولناتان از پیشگامان توسعه آزمونهای میدانی شناخته میشود که روشی مهم در ارزیابی سیاستهای توسعه به شمار میرود و روحی تازه به تلاشها برای فقرزدائی دمیده است.
پیشفرض ضمنی استدلال سینگر این است که انسانهای نیازمند کمک، شناخته شده هستند و تنها کمبود در کمک به آنها است. آمارتیا سن، برنده نوبل اقتصاد، این پیشفرض را میشکافد و تعریف تازهای از مفهوم فقر ارائه میدهد. او برای برآورد میزان فقر، به جای درآمد بر قابلیتهای فردی تأکید میکند؛ چیزی که آن را فقر بهمثابه نابرابری مینامد. به نظر او برآورد مجموعه قابلیتها باید نه بر پایه دستاوردهای واقعی بهزیستی بلکه طبق مجموعه فرصتهای واقعی در امکان دستیابی به آزادی صورت گیرد. این گونه است که توسعه به مثابه آزادی معنا مییابد. اگر آمارتیا سن با طرح مفهوم قابلیت کارکرد نشان داد که فقر، ناشی از نابرابری در دسترسی به فرصتها است که اجازه رشد تواناییهای کارکردی را به افراد نمیدهد، بنرجی و دوفلو از این فراتر میروند و نشان میدهند که چرا فقرا گاه از فرصتهای برابر نیز استفاده نمیکنند (چرا فرزندان فقرا گاه حتی با وجود دسترسی به مدارس رایگان، تحصیل نمیکنند) و برای افزایش استفاده از فرصتها چه میتوان کرد (چگونه میتوان نرخ مدرسهروی این فرزندان را افزایش داد).
اگرچه این کتاب در حوزه کسبوکار از سوی نشریه فایننشیال تایمز و شرکت گلدمن ساکس برنده عنوان بهترین کتاب سال در 2011 شد، به دلیل پرداختن به پرسشهای بهظاهر ساده زندگی روزمره (مثلاً مطالعه اثر شیوه توزیع پشهبند بر کاهش مالاریا بهجای بررسی سیاستهای ارزی) گاه مورد انتقاد کسانی قرار گرفته است که این مسائل جزئی و ساده را در شأن علم اقتصاد نمیدانند و نویسندگان کتاب را به پایین آوردن بلندهمتی رشته اقتصاد و بهویژه نادیده گرفتن تصویر اصلی بزرگتر متهم میکنند. تصویر بزرگتر نشان میدهد که دههها تلاش جدی برای بهبود زندگی فقرا در کشورهای در حال توسعه نتایج متفاوت و گاه متناقضی به دنبال داشته است. اگرچه برخی کشورها مانند چین پیشرفتهای چشمگیری در کاهش فقر داشتهاند، بسیاری دیگر نیز در این مسیر ناموفق بودهاند. کاهش میزان فقر میتواند شاخصی خوب برای توسعه پایدار باشد، اما رشد اقتصادی ضرورتاً به کمتر شدن نابرابری درآمدی منجر نمیشود.
تا پیش از این کتاب، بحث در مورد کمک جهانی به فقرا عموماً در دو قطب قرار داشت. در سمت چپ طیف، جِفری ساکس، مدیر مؤسسه زمین در دانشگاه کلمبیا قرار دارد که اصلیترین عامل فقیر ماندن فقرا را «دام فقر» میداند. به نظر او اگر کمکهای جهانی بتواند آنها را از دام فقر بیرون بکشد، خود میتوانند مسائلشان را حل کنند. در سمت راست طیف، ویلیام ایسترلی، استاد اقتصاد و مدیر مرکز پژوهشهای توسعه دانشگاه نیویورک استدلال میکند که مسأله اصلی نه دام فقر بلکه خودِ کمک است که فرهنگ وابستگی ایجاد میکند، فقرا را فقیر نگه میدارد و آنها را از تنها مسیر واقعی به موفقیت، که بازار آزاد است، باز میدارد. چنانکه بنرجی و دوفلو دریافتهاند هر دو دیدگاه بیشتر به حدس و گمان متکی هستند تا شواهد دقیق علمی. بسیاری از هدایای خیرخواهانه، کمکهای کلان جهانی و تلاشهای بیشمار با نیّت خیر برای از بین بردن فقر شکست خوردهاند، همانطور که راهحلهای بازارمحور، مانند کاهش محدودیتهای تجارت خارجی، نیز تأثیر محدودی داشتهاند.
سازکار بازار، مانند هر سازکار تکاملی دیگری، در مسیر خود آنهایی را که ضعیفتر تشخیص میدهد در وضعیت رفاهی بد و شانس بقای کمتر رها میکند. بنابراین پرسش اساسی این است که چه سیاستهایی را میتوان پیشنهاد کرد تا با کمترین میزان انحراف از مسیر تخصیص بهینه منابع، وضع این عقبماندگان را بهطور قابل قبولی بهبود بخشد. اقتصاد توسعه پر از پرسشهای مهم درباره دلالتهای این دست سیاستها در گذشته و اثرات آنها در آینده است که تاکنون عموماً پاسخهایی قانعکننده نیافتهاند، اما شاید بتوان همه اینها را در این پرسش کلیدی خلاصه نمود که چرا برخی کشورها ثروتمند و برخی فقیر هستند؟ پرسشی با نتایج بسیار گسترده برای رفاه انسانها که تنها با پاسخ دادن به آن است که میتوان تصمیم گرفت چگونه فقر را به بهترین شکل در کشورهای در حال توسعه کاهش داد. با این وجود کمتر مقولهای در حوزه سیاست عمومی چنین بحثانگیز بوده است. نظریات مختلف وزنهای متفاوتی به نقش سیاست، جغرافیا، فرهنگ، تاریخ و مداخلات بینالمللی میدهند.
کتاب پایههای کامیابی با این مشاهده مهم شروع میشود که تقریباً همه تحلیلهای اقتصادی وجود دولتی کارآمد را از پیش فرض کردهاند، با اینکه این وضع رضایتبخش تنها در تعداد کمی از کشورها در دورههایی کوتاه وجود داشته است. سپس پرسشی مهم را مطرح میکند: اساساً دولتی کارامد در وهله اول چگونه بهوجود میآید؟ این پرسش از این رو که پیششرط رشد اقتصادی و رهایی از فقر است، در مرکز فهم توسعه اقتصادی قرار دارد و با این وجود تاکنون اقتصاددانان کمتر به آن پرداختهاند. بزلی و پرسون این پرسش را به سه پرسش جزئیتر شکستهاند: چه نیروهایی ظرفیتهای دولتساز را شکل میدهند و چرا آنها از کشوری به کشور دیگر تغییر میکنند؟ چه عواملی خشونت سیاسی ایجاد میکنند؟ و چهچیزی خوشهبندی نهادهای دولتی، خشونت و درآمد را تبیین میکند؟ پاسخها نیز به همین ترتیب سهگانه است: نبود سرکوب و خشونت سیاسی داخلی، وجود نظام مالیات ساده و اجرایی و نظام قضائی که قراردادها را اجرا و بهرهکشی خصوصی و عمومی را محدود میکند.
پیام کتاب این است که یک راهحل طلایی کلاننگر برای مبارزه با فقر وجود ندارد و نخستین قدم به منظور اصلاح روشهای پیشین، فهم دوباره ماهیت فقر است. بنابراین بنرجی و دوفلو بدون کلاناندیشی در مورد سیاستهای مبارزه با فقر، بهشکل خرد به راهحلهای ممکن آن فکر کردند و نشان دادند وقتیکه سیاستهای بهدقت طراحیشده، زمینه فرهنگی-اجتماعی خاص زندگی جامعه هدف خود را لحاظ کند، حتی تغییراتی کوچک در سازکار ارائه کمک جهانی میتواند بهطور چشمگیری کارایی آن را متحول سازد. به این ترتیب استدلالها و سیاستهای پیشنهادی آنها نه تنها با مجموعه دادهها و شواهد تجربی بلکه با داستانها و روایتهای زندگی فقرا همراه شده است. این دیدگاه پایین به بالا اعتبار خاصی به کتاب میبخشد. خوانندگان کتاب بهخوبی درمییابند برای اینکه دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کنیم، نیازمند شواهد قوی فراتر از نیّات خیر هستیم.
موفقیت این کتاب در جلب توجه به دو مسأله اساسی سیاستهای کمک به فقرا است: نخست با اینکه بودجههای کمک جهانی به کشورهای فقیر به دهها میلیارد دلار سرمیزند، همچنان برای تحلیل نتایج و ارزیابی کارایی آنها کار بسیار کمی صورت گرفته است. حتی زمانی هم که این سیاستها بررسی شده است، اغلب با روشهای تورشداری همراه بوده است و بهاین ترتیب همچنان سویه علیّت نمیتواند چندان روشن باشد. دوم اینکه عموماً تاکنون به آنچه فقرا میگویند و انجام میدهند، توجه کافی نشده است. رفتاری که ممکن است غیرعقلانی به نظر برسد، چهبسا تنها به دلیل ناتوانی ناظر بیرونی در فهم دقیق و کامل فرایند تصمیمگیری در شرایط فقر باشد. بنابراین از یک طرف، دادههای خرد باید هسته تحلیل در سیاستگذاری توسعه باشند و از طرف دیگر، نباید تنها به آنها بسنده کرد. باید به فراسوی اعداد نگریست و دغدغههای روزمره فقرا را نیز از میان گپوگفت با آنها دریافت. این کتاب نشان میدهد دلیل شکست بسیاری از سیاستهای مبارزه با فقر در سالهای گذشته، فهم نادرست مسأله بر پایه شواهد سست و نامعتبر بوده است.
5-اقتصاد چگونه کار میکند (نگاه تازه به اقتصاد کلان با تاکید بر دوگانه هایک/کینز) / راجر فارمر/ محمدرضا فرهادی پور/ /قطع رقعی/201 صفحه/ چاپ سوم/ قیمت:12000 تومان
راجر فارمر در مقدمه، کتابش را اینگونه توضیح میدهد: اقتصاد کلان با اشتغال و تورم و نرخهای بهره سروکار دارد. اشتغال و تورم و نرخهای بهره چگونه با هم مرتبط میشوند و تحت تأثیر سیاستهای پولی و مالی دولت قرار میگیرند؟ کتاب «اقتصاد چگونه کار میکند» توضیحی شمرده و موشکافانه در خصوص اقتصاد کلان با هدف کمک به خواننده عادی فراهم میکند که تخصصی در حوزه اقتصاد ندارد. من تفاوت میان دو رویکرد مهم اقتصاد کلان یعنی کلاسیک و کینزی را توضیح و نشان میدهم آنها چگونه بحث سیاستگذاری را که به دنبال بحران مالی جهانی اخیر داغ شد تحت تأثیر قرار دادند. منظورم همان بحرانی است که در 2007 با سقوط نورترن راک در انگلیس شروع و با سقوط لمن برادرز در ایالات متحده در پاییز 2008 به فاجعهای جهانی تبدیل شد.
اما این همه ماجرای کتاب نیست. این کتاب چیزی بیش از توضیح ایدههای رایج فراهم میکند. این کتاب برخی ایدههای جدید را معرفی میکند و توضیح میدهد که چگونه به فراسوی اقتصاد کلاسیک و کینزی قدم میگذارد. من رویکردی تازه برای ممانعت از پیدایش بحرانهای مالی آتی ارائه و راهحلهای سیاستگذاری عملی را بر اساس بنیادی کاملاً علمی پیشنهاد میکنم. جزئیات فنی و ریاضی این بحث را در جای دیگری توضیح دادهام. این کتاب برای شماست -خواننده عادی- که میخواهید از همهچیز سر در بیاورید.
چرا اختلافات زیادی میان روزنامهنگاران و سیاستمداران و اقتصاددانان دانشگاهی درباره علل رکودها وجود دارد؟ چه چیزی در 2008 در مسیر اشتباه حرکت کرد و چگونه میتوانیم آن را تصحیح کنیم؟ کینز که بود و چرا ایدههایش امروزه اهمیت دارد؟ نقش سیستم فدرال رزرو و بانک مرکزی انگلیس و بانک مرکزی اروپا در اقتصاد چیست و آنها چگونه زندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ آیا برای دولتهای سراسر جهان قابلتوجیه است که صدها میلیارد از دلارها و پوندها و یوروهای مالیاتدهندگانی را هزینه کنند که مالک آنها نیستند؟ در این کتاب، من به تمامی این پرسشها با ارائه مثالهایی پاسخ میدهم. به منظور درک بهتر بحران مالی 2008، این کتاب کمک میکند تا بفهمیم هواخواهان اصلی دو رویکرد کلاسیک و کینزی اقتصاد کلان در خصوص بحران مالی چگونه میاندیشند و بینشهای خود را چگونه مطرح میکنند. تاریخ قرن بیستم تاریخ مشاجره عقاید اقتصاددانان کلاسیک و کینزی است که این مشاجره تا به امروز نیز ادامه یافته است. بهطور کلی میتوان گفت دو حادثه دگرگون ساز اتفاق افتاده که هر یک از آنها منجر به انقلابی در اندیشه اقتصادی شده است: یکی رکود بزرگ دهه 1930 و دیگر رکود تورمی دهه 1970.
قبل از 1930، اغلب اقتصاددانان کلاسیک بودند. در فاصله 1930 تا 1970، اندیشه کینزی برکشید و از 1970 تا به امروز، اندیشه کلاسیک با مجموعه جدیدی از ایدهها تحت عنوان «انقلاب انتظارات عقلایی» بر سر زبانها بوده است. با بحران مالی 2008، ما وارد سومین نقطه عطفی شدهایم که نیازمند رویکردی جدید است. در این کتاب با ترکیب بهترین ایدههای انقلاب انتظارات عقلایی و مهمترین بینشهای کینزی نشان میدهم که باید از این نقطه به کجا عزیمت کنیم.
در واقع این کتاب پیشنهاد سیاستیِ مهمیِ از جانب متفکری برجسته است. فارمر سنتهای هایک و کینز را برای ارائه راهی جدید برای تثبیت اقتصاد و تحکیم اعتماد جامعه در خصوص چشماندازهای آینده بهطور متوازن بهکار میگیرد. سایمون جانسون، استاد کارآفرینی مدرسه مدیریت اسلون امآیتی و اقتصاددان ارشد پیشین صندوق بینالمللی پول در باره این کتاب میگوید: راجر فارمر، ما را به اصول اولیه ارجاع میدهد و استدلالی واضح و موجز را به زبانی ارائه میکند که پیگیری آن آسان است. هیچ سیاستگذاری اشتیاق چندانی برای پذیرش رویکرد فارمر ندارد؛ همین اتفاق در دهه 1930 برای کینز هم افتاد. بیایید امیدوار باشیم که ما نیازی نداریم رکود بزرگ دیگری را تجربه کنیم تا رهبران اقتصادی ما پس از وقوع رکود بهطور جدی اقدام به بازنگری همهچیز کنند.
6-اخلاق تولید پول/ یورگ گوئیدو هولسمن/ سید امیر حسین میر ابوطالبی/ /قطع رقعی/260 صفحه/ قیمت:13000 تومان
تولید کالاها و خدمات را نمیتوان مسئله ای صرفاً تکنولوژیک دانست. در حقیقت تولید همیشه وابسته به چارچوب قانونی و اخلاقی و بازخوردهای موجود نسبت به این چارچوبها بوده است. یک کارخانه و یا یک صنعت، هم میتواند به دنبال فعالیتهایی برود که در حیطهی رعایت پیش فرضهای قانونی و اخلاقی باشد و هم میتواند از عمد و یا غیر عمد با این پیش فرضها مخالفت کرده و به آنها ضربه بزند
بحث دربارهی تولید طبیعی پول و مخالفت با تورم به قرنها قبل یعنی تفکرات اسقف قرن چهاردهم نیکلاس اورسم باز میگردد. قبل از او توماس آکوینس و تعدادی دیگر به جنبه های مختلف چنین مشکلاتی اشاره کرده بودند. اما هیچکدام از آنها به بررسی مسائل از یک نقطه نظر مستحکم و استوار نپرداخته بودند و در ضمن هیچکدام نظراتشان را در قالب یک رساله منتشر نکرده بودند. قبل از اورسم هم پایه های یک دکترین وجود داشت اما این دکتریندر نوشته های آکوینس، به وریدان و دیگران پراکنده بود. دستاورد بزرگ اورسم تجمیع کارهای قبلی انجام شده و اضافه کردن دیدگاههای خودش و در نهایت تبدیل آنها به یک رساله بود (اولین رساله در رابطه با پول). میتوان به صراحت گفت رسالهی اورسم در گذر زمان از امتحانات سختی سربلند بیرون آمده است. ترجمه های این کار ارزشمند به زبان های انگلیسی، آلمانی و فرانسوی همچنان منتشر میشود و اقتصاددانان پول در سراسر جهان این رساله را به خاطر اختصار، وضوح و عمقش ستایش میکنند. تا مدتها بعد، با وجود کارهایی که مکتبهایی مانند سالامانکا روی تولید طبیعی پول انجام دادند اما کار اورسم بی مانند بود.
در این کتاب نویسنده آن ابتدا به سراغ موضوع «تولید طبیعی پول» میرود (بخش اول). سپس به بحث دربارهی راههای ممکن برای اصلاح آن زیر سایهی اندیشه های اخلاقی میپردازد. بعد از آن تورم و رابطهی آن با انحراف از تولید طبیعی پول بررسی میشود (بخش دوم). در ادامه بنا به گفته هولسمن: «در این بخش به تفاوت بین دو نوع تورم تاکید میکنیم. از یک طرف یک نوع تورم خصوصی داریم که خودبهخود در هر جامعهی انسانی به وجود میآید، اما قدرت دولت با آن مقابله میکند. در طرف دیگر با تورم دستوری (دولتی) مواجه هستیم که همانطور که از نامش پیداست در واقع برای حمایت از دولت به کار میرود و بنابراین یک انحراف رسمی از تولید پول به حساب میآید. در بخش آخر (بخش سوم) به کاربرد این تمایزات با بهره گیری از تحلیلی مختصر بر سیستمهای پولی غرب از قرن هفدهم به بعد میپردازیم».
تولید پول را از دو جهت میتوان مسئلهای کاملاً مرتبط با عدالت دانست. از یک طرف نهادهای مدرن تولید پول، به نظم قانونی متداول بستگی داشته و به تبع آن با یکی از درونیترین بخشهای عدالت اجتماعی در ارتباط است. از سوی دیگر نظم قانونی متداول به خودی خود مشکلی اساسی است که باعث تورم مداوم میشود. انحصارات قانونی، قوانین پول رایج، تعلیق قانونی پرداخت اقساط و بدهیها و دیگر قوانین اینچنینی سهواً به ابزاری برای بی عدالتی اجتماعی تبدیل شدهاند. این ابزار موجب ایجاد تورم، بی مسئولیتی و توزیع نامشروع درآمد، آن هم اغلب از سمت فقرا به سوی ثروتمندان است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *