روایت ۲ خانواده در ارتباط با یک دیگر دچار مشکل میشوند/وقتی جوانان به سراغ متون متفاوت میروند
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «آوازه خوان طاس» به قلم اوژن یونسکو و به کارگردانی ارشیا رضوی این شبها در تماشاخانه سپند یا همان پالیز سابق روی صحنه رفته و با استقبال نسبتاً خوبی روبرو شده است.
عرفان رضوی، مهرانه موسوی، شکیبا آدینه، روژان نیکوزاد، شهاب اشرفی، مجتبی موسوی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند، آوازه خوان طاس نمایشنامه ای درباره دو خانواده است که در زندگی کنار یکدیگر به مشکل برخورد می کنند.
بیشتر بخوانید:
نقد نمایش «آشویتس زنان» را اینجا بخوانید.
نمایشنامه «آواز خوان طاس» که اوژن یونسکو آن را به نگارش در آورده است یکی از آثار مهم در جهان نمایش به شمار میآید که درونمایه آن به تنهایی آدمی و غربت او در جهان معاصر اشاره دارد. به طوری که هر انسان را مسئول و مسبب اعمال خود تلقی میکند و تا اندازهای سرگشتگی و از دست دادن اصالت بشری را مورد خطاب قرار میدهد. خطابهای که در آن اندیشه و باور رو به فرسایش رفته و جهانی همراه با آشفتگی از باورها را نمایان میسازد.
جهان نمایش «آواز خوان طاس» دیدگاه خود به سویی هدایت میکند که در آن دغدغه فهم جهان و البته زبان ارتباط جزو مسائل مهم به شمار میآیند. شخصیتها در جهان اثر باید در ازای درک محیط و پیش رفتن در قاعده و قانونی مشخص خود را در روایتی قرار بدهند که جزئیات آن با بینظمی تعمدی در کنار یکدیگر منظم شدهاند تا از این طریق خواستگاه هر یک از آنها بنابر داشتههای معلوم به سرانجام برسند.
در واقع جهان اثر باتوجه به موقعیتهای نمایشی شرایطی را فراهم میکنند تا دلیل ارتباط بین هر شخصیت با دیگری منجر به کنش یا واکنشی شود که در آن نقد جوامع انسانی و بازتاب باورها و یا عدم آن به وضوح مشخص شود؛ لذا تاثیرات جهان پیرامون در ازای کنش و واکنشها خاصیت اثرگذاری را فراهم میآورد تا زاویه دید شخصیتها ملاک و آینهای برای برونریزی آنها به شمار آید. حال در این میان اهمیت عنصر تکرار بیش از پیش نمایان خواهد شد که هر حرف، عمل و عکسالعملی نشان دهنده آن است که شخصیتها نمونه ما به ازایی از افراد جامعه هستند که به روندی فرسایشی دچار شدهاند با این دانسته که راه گریزی از آن نیست.
نمادگرایی یکی از عنوانهای مهم جهان این نمایش است که هر شخصیت با اتکا به آن ماهیت پوچ انسان را به نمایش میگذارد. شخصیتها با بهره گرفتن از لحن کمدی اثر تلاش دارند تا عنصر موقعیت را در ازای رفتارهای خود درک کرده و با قرار گرفتن در آن خود را به فردی بدون قانون آداب و معاشرت، بینظم و کوشا برای رسیدن به خواسته و باورهای شخصی قلمداد کند. شعارگرایی و تشویق انسان به حرف بدون عمل از دیگر مواردی است که در جهان اثر کاربردی مختص به خود دارد که سبب میشود دادههای اثر فاقد چارچوب و اسلوب مناسبی برای تاکیدها و برونریزیها شود. شاید دلیل این نگاه و باور از سوی شخصیتها به پوچگرایی درونی انسان و فروپاشی زبان ارتباط پیدا کند. به طوری که شخصیتها در زمان ارتباط با یکدیگر دچار قانون آداب معاشرت نیستند و هر آنچه که به زبان میآید را بازگو میکنند تا همچنان ثمره آن کلام و سخن بینتیجه و مبهم باقی بماند.
در واقع شخصیتهای این نمایش هر کدام به نوعی راوی این اثر هستند که شرایط درونی و پیرامون خود را با لحنی مشخص که فاقد اخلاقمداری است عیان میسازند تا از این طریق بتوانند به کنش و واکنشهای شخصیتهای مقابل خود بازتاب داشته باشند. البته نمادگرایی در این اثر به جزئیات صحنه نمایش نیز، چون طراحی صحنه سرایت کرده است که در درک شخصیتها از محیط یاری میرساند. ابزاری شدن شخصیتها برای یکدیگر در روایت این نمایش یکی دیگر از عدم داشتن باورهای درونی به جهان پیرامون و انسانها اشاره میپردازد به گونهای که شخصیتها در زمانی که روبروی یکدیگر ایستاده و شروع به حرف زدن میکنند کاملا احساس غریبگی نسبت به دیگری داشته با این دانسته که آنها همسر فرد روبروی خود هستند؛ لذا در این رابطه شناخته شده و مشخص پوچی زندگی مدرن مورد اشاره قرار میگیرد.
زاویه نقد جهان این اثر بیشتر از آنکه به رفتار و منش جوامع بشری باشد، متوجه کارکرد باورهای درونی آنها است که از زبان گفتاری تا فروپاشی هویت را مورد خطاب قرار میدهد. به یقین برونریزی شخصیتها و بازی آنها در صحنه نمایش تحت تاثیر جهان متن و دیدگاه شخص «اوژن یونسکو» است، البته با این تفاوت که این گروه نمایشی با دیدگاهی دانشجویی و تجربهگرا این اثر پیش روی مخاطب قرار دادهاند. حال از جایی باید به این رویکرد احترام گذاشت و از سوی دیگر این تصمیم را تا اندازهای باید موکول به بعد از کسب تجربه با آثار تولیدی ساخت که گروههای نمایشی جوان آگاه باشند مطرح کردن عنوانهای ساختاری نظام انسانی و برخورد با نمایشنامههای قابل توجه باید با ادراک بیشتری صورت بگیرد.