همچون بنفشه طبری ترد و تازه بود/چون میوه‌های نورس ناچیده خام بود

7:00 - 29 شهريور 1398
کد خبر: ۵۵۰۷۶۹
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
کتاب «آغاز روشنایی آینه» شامل ترکیب بند عاشورایی در پانزده بند و همچنین چند مقاله از نویسندگانی، چون بهاء‌الدین خرمشاهی، محمد یزدان‌پرست، مرتضی امیری اسفندقه، حمیدرضا شکارسری و سید صدرالدین قوام شهیدی راجع به سروده‌های گرمارودی است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، «نگاهی به شعر آیینی جدید گرمارودی» از بهاءالدین خرمشاهی، «حریر و حماسه» از محمد یزدان پرست، «زنگ اول در کلاس از گلوی غمگن فرات» از مرتضی امیری اسفندقه، «در غیاب من» از حمیدرضا شکارسری و «نقدی کوتاه بر بند اول در گلوی غمگن فرات» از سید صدرالدین قوام شهیدی عنوان‌های مقالات این کتاب هستند.

گرمارودی در پیشگفتار کتاب با اشاره بر ضرورت روحیه حماسی اشعار عاشورایی عنوان می‌کند که وی سعی کرده تا این مهم را دراشعارش لحاظ کند و نوشته‌است: «بزرگترین لطمه‌ای که بر شعر مراثی و سوگ سروده‌های آل‌الله در طی قرون وارد آمده‌است از سوی عده‌ای بوده که بی‌آنکه خود از روحیه حماسی برخوردار باشند درباره آل الله سروده‌اند. محتشم اگر روحیه حماسی ندارد -که ندارد ـ در سرودن سوگنامه با زبان و بیانی چنان فخیم به سوک نشسته است که قصور او را از تصویر وجوه حماسی قیام کربلا جبران می‌کند.»

همچون بنفشه طبری ترد و تازه بود/چون میوه‌های نورس ناچیده خام بود
در بند هفتم این ترکیب‌بند درباره حضرت قاسم‌بن حسن (ع) می‌خوانیم:

آن چهره برفروخته، ماه تمام بود

نورسته بود لیک چو گل سرخ‌فام بود

همچون بنفشه طبری ترد و تازه بود،

چون میوه‌های نورس ناچیده خام بود

قدش کمی زقامت شمشیر بیشتر

گویی چو ذوالفقار علی در نیام بود...

در این اثر، اما می‌توان بخش‌هایی دیگر را هم مطالعه کرد که به نوعی بیانگر نوع نگاه شاعر به شعر آیینی است. در همین راستا نوشتار موسوی گرمارودی بر چگونگی شعر عاشورایی در گذر زمان و در دوران‌های مختلف و اشاره به شاعرانی که در موضوع عاشورا سروده‌هایی داشته‌اند، با محوریت نگاه به شعر عاشورایی «باز این چه شورش است» محتشم کاشانی و نگاهی به شعر زنده یاد سید حسن حسینی با نام «شاعری در تصرف شعر» و همچنین شعر‌های آیینی زنده یاد قیصر امین پور دارد.

از ویژگی‌های این اثر، استقلال هر بند و عنوان خاص داشتن هر کدام از آن‌هاست که آدمی با تصویرسازی‌های هنرمندانه‌ای مواجه می‌شود و بعد قدرت شاعرانه سراینده فرهیخته در آمیختن اساس و بازگویی واقعی و تاریخی حادثه نمایان می‌شود. چون موج روی دست پدر پیچ و تاب داشت روز نازکی، تنی به صفای حباب داشت از بس که در زلالی خود محو گشته بود گویی خیال بود و تنی از سراب داشت بسیاری از ابیات این منظومه از حوزه شعر پا به دنیای نقاشی و نگارگری می‌گذارد.

در بخشی دیگر از این کتاب خواهید خواند:

به گونه ماه

نامت زبان زد آسمان‌ها بود

و پیمان برادری‌ات

با جبل نور.

چون آیه‌های جهاد

محکم.

تو آن راز رشیدی

که روزی فرات

بر لبت آورد

و ساعتی بعد

در باران متواتر پولاد

بُریده بُریده افشا شدی

و باد

تو را با مشام خیمه‌گاه

در میان نهاد

و انتظار در بهت کودکانه حرم

طولانی شد

تو آن راز رشیدی

که روزی فرات

بر لبت آورد

و در کنار درک تو

کوه از کمر شکست



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *