آنچه در روز ششم محرم بر «امام حسین(ع)» گذشت/ لشکر عمربن سعد قبیله بنی اسد را از کربلا دور کرد
یدالله بهتاش کارشناس علوم قرآنی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگی پیرامون حوادث روز ششم ماه مبارک رمضان در کربلا گفت: در روز ششم ماه محرم «حبیب بن مظاهر» نام یکی از یاران با وفای امام حسین (ع) بود، وی هنگامی که تعداد سپاهیان دشمن را در مقابل سپاه سیدالشهدا (ع) دید به خدمت امام حسین (ع) آمد و از ایشان درخواست کرد تا به نزد قبیلهای به نام قبیله بنی اسد که در نزدیکی کاروان کربلا حضور داشتند برود و آنان را برای مقابله با لشکر عبیدالله به همراه با کاروان کربلا دعوت کند.
وی در همین رابطه ادامه داد: حبیب بن مظاهر شبانه کاروان را ترک کرد و بهسوی قوم بنی اسد راهی شد و هنگامیکه به آنها رسید با سخنرانی مفصل جایگاه سیدالشهدا (ع) را به آنان یادآوری کرد و آنان را برای پیوستن به لشکر امام حسین (ع) فراخواند، مردان بنی اسد پس از مدتی پذیرفتند و برای مقابله با عبیدالله بهسوی لشکر سیدالشهدا (ع) راهی شدند، اما در میان آنان یک نفر خبر پیوستن مردان بنی اسد که تنها ۹۰ نفر بودند را به عمر بن سعد داد و وی سریعاً لشکری ۵۰۰ نفری را برای جلوگیری از پیوستن بنی اسد بهسوی آنان ارسال کرد.
بهتاش در مورد درگیری بنی اسد با لشکرعمربن سعد ابراز کرد: لشکرعمربن سعد با افراد قبیله بنی اسد در بین راه درگیر شدند و این دیگری بینتیجه سبب شد تا مردان قبیله بنی اسد عقبنشینی کنند و از مهلکه بگریزند آنها پیش قبیله خود بازگشتند و شبانه از ترس حمله عمر بن سعد از منطقه خارج شدند.
وی افزود: حبیب ابن مظاهر پس از این رویداد ماجرا را به امام حسین (ع) خبر داد، بدین ترتیب قبله بنی اسد نتوانستند به امام حسین (ع) بپیوندد. آنها یک روز پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان برای به خاک سپردن بدنهای مطهر اهلبیت (ع) به همراه زنان خود به محله حادثه آمدند.
بهتاش به نحو جذب شدن برخی از لشکریان امام حسین (ع) اشاره و ابراز کرد: افرادی مانند «زهیر بن قیر عثمانی» بودند که همراه با همسرش از زیارت خانه خدا در مکه باز میگشتند، امام حسین (ع) پیکی را بهسوی وی فرستاد و از وی درخواست کرد تا برای صحبت با ایشان بهسوی کاروان کربلا رهسپار شود.
وی افزود: «زهیر بن قیر عثمانی» هنگامیکه این پیام را دریافت کرد بسیار متعجب شد، در ابتدا قصد پذیرفتن این دیدار را نداشت، اما هنگامی که همسرش به وی یادآور شد که پسر رسول خدا (ص) از تو درخواستی دارد درست نیست تا این خواسته را اجابت نکنی، تصمیمش را تغییر داد و کاروان خود را ترک کرد و به دیدار امام حسین (ع) رفت، بررسیها نشان میدهد گفتگوهای امام حسین (ع) تأثیر فراوانی را بر زهیر گذاشت وی سراسیمه به کاروان برگشت و به همسرش گفت که دیگر در قید وی نباشد، زیرا بهزودی به شهادت میرسد و پس از انجام برخی امور بهسوی سیدالشهدا (ع) روانه شد.
بهتاش خاطرنشان کرد: همسرش بعد از شهادت زهیر از غلامشان خواست تا برود و زهیر را در کفن قرار دهد غلام رفت و با کفن بازگشت همسر زهیر دلیل انجام ندادن دستور را پرسید و غلام در پاسخ به وی گفت: هنگامیکه به صحرای کربلا رسیدم تن سالار شهدا و یارانشان بدون کفن بود و خجالت کشیدم تا بدن زهیر را در کفن بپوشانم.