احمد بن حنبل خنده، صدا، امکان رؤیت و فرود از آسمان را به خداوند نسبت میدهد!
به گزارش گروه فرهنگی خبرنگار میزان، حجت الاسلام والمسلمین مهدی عبداللهی عضو هیئت علمی مؤسس پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در مورد نص گرایی و اثرات آن گفت: نصگرایی از قرن نخست اسلام مطرح بوده است، و اهل حدیث پیشگامان و بارزترین چهرههای نصمحوری در سنت اسلامی و در میان اهل سنت هستند. برای نمونه، هنگامی که مقصود از «استوای خداوند بر عرش» را از مالک بن انس (۹۳-۱۷۹ ق) پرسیدند، پاسخی داد که شهرت فراوانی یافت. وی برای پرهیز از هبوط به وادی جسمانگاری حق تعالی یگانه راهچاره را در سکوت درباره برخی صفات الهی و پذیرش دیدگاه تعطیل در معرفت خداوند دید. پاسخ وی این بود که معنای استوا روشن، اما چگونگی آن ناشناخته است، ایمان به آن ضروری و پرسش درباره آن بدعت است: «الإستواءُ معلومٌ، و الکیفیةُ مجهولةٌ، و الإیمانُ به واجبٌ، و السُّؤالُ عنه بدعۀٌ.»
وی افزود: احمد بنحنبل (۱۶۴-۲۴۱ ق) را باید مهمترین نماینده این تفکر دانست. به همین جهت اصحاب حدیث به وی منتسب شده، از ایشان با عنوان «حنابله» یاد میشود. تأکید افراطی احمد بن حنبل بر ظواهر روایی بدون دقت در اسناد آن و عرضه آن به کتاب الهی و پرهیز از بهکارگیری میزان عقل در فهم معانی و ارزیابی صحت و سقم روایات، موجب درافتادن در وادی تجسیم و تشبیه و اظهارنظرهای خلاف عقل سلیم شده است که از جمله آنها اثبات دست، چشم، انگشت و صورت به معنای مادی و متعارف آن برای خداوند متعال شده است، تنها بدان دلیل که ظاهر پارهای روایات، هر چند از جهت سندی ضعیف، بر آن دلالت دارد.
این محقق در ادامه سخنانش گفت: وی در رسالهای که عقاید مورد پذیرش خود را بیان کرده، درباره صفات الهی این گونه گفته است: «خداوند متعال... هر شب ـ بدان گونه که خود میخواهد و با وجود آن که لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر ـ. به آسمان دنیا فرود میآید، و دلهای بندگان بین دو انگشت از انگشتان پروردگار قرار دارد ... و خداوند آدم علیه السلام را به دست خود آفرید و آسمانها و زمین در روز قیامت، در کف او جای میگیرند و گروهی را با دست خود از آتش خارج میسازد و بهشتیان به صورتش مینگرند و او را میبینند ...». (ر. ک به: أبوالحسین محمد بنأبییعلی الفرّاء الحنبلی، طبقات الحنابلۀ، ج. ۱، ص. ۶۲)
عبداللهی تصریح کرد: وی در این جملهها برخی از صفات خبریه را که همگی در آیات قرآن و روایات آمده، ذکر کرده است و گویا پافشاری او بر ظواهر این صفات، به منظور مخالفت با کسانی است که ظاهر این تعبیرها را مقصود ندانسته، دست به تأویل آنها میزنند، اما وی در عین تحفظ بر معنای ظاهری این صفات، برای آن که در دام تشبیهگرایی گرفتار نیاید، با استناد به آیه شریف «لیس کمثله شیء» و بیان جمله «بدان گونه که خود میخواهد»، با ادعای ناشناختنی بودن معنای حقیقی این صفات در دام تعطیل گرفتار میشود.
این مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: به گفته یکی از نویسندگان معاصر وی به روایات پایبند بوده، از آنها فراتر نمیرفت و آنها را تأویل، یا به معنایی غیرظاهر تفسیر نمیکرد و اگر فهم روایات به چیز دیگری نیازمند بود، از عقل تنها کمک نمیگرفت؛ بلکه از روایات مدد میجست و بدان وسیله، کتاب الهی را تفسیر میکرد». (محمد أبوزهرۀ، إبنحنبل؛ حیاته و عصره ـ. آرائه و فقهه، ص. ۱۶۶)
عبداللهی در پایان سخنانش گفت: حاصل آن که، احمد بنحنبل نیز همچون انس بن مالک درصدد آن است که راه میانهای بین تعطیل و تشبیه بپیماید، یعنی از سویی صفات ذکرشده در متون دینی را به همان ظاهرشان حفظ و اثبات کند، از این رو، اموری، چون دست، پا، انگشت، صورت، خنده، صدا، امکان رؤیت، فرود از آسمان و ... را به خداوند متعال نسبت میدهد و از سوی دیگر، با استناد به آیه «لیس کمثله شیء» مشابهت بین خدای متعال و مخلوقاتش را نفی میکند.