در «کاشف رویا» با عشق وقایع دهه ۵۰ تا ۶۰ را تصویرسازی کردم
جمشید ملکپور، از نویسندگان فعال در حوزه ادبیات نمایشی است. وی در کتاب «کاشف رویا» از یک برهه تاریخی برای بیان داستانی عاشقانه بهره گرفته و همین امر باعث جلب توجه مخاطبانش شده است. ملکپور در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی درباره آنچه در نگارش این کتاب در نظر داشته توضیحاتی ارائه کرده است.
میزان -نگارش اثری داستانی با عنوان «کاشف رویا» را چطور آغاز کردید؟ چه ویژگیهایی دارد؟
من نویسنده ادبیات نمایشی در ایران هستم و تاریخ تئاتر و نمایشنامهنویسی معاصر ایران را نوشتهام که سه جلد آن منتشر شده است. در پی این کتاب فکر کردم یکسری شخصیتهای تئاتری و سینمایی و یکسری اتفاقات تئاتری در تاریخ ایران رخ داده که نمیتوانم درباره آنها در کارهای پژوهشی صحبت کنم و عواطف، احساسات و نگاه خودم را دخالت دهم. بعد فکر کردم فرمت رمان را برای نوشتن درباره این شخصیتها انتخاب کنم. بر همین اساس یک تریلوژی ا. در نظر گرفتم که اولین بخش آن «هفت دهلیز» بود که سال ۱۳۷۰ نشر مرکز آن را چاپ کرد. تمرکزم در این اثر روی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰ بود و بخش دوم «کاشف رویا» بود که اتفاقات دهه ۵۰ و ۶۰ را در بر میگیرد و انتشارات افراز آن را منتشر کرد. قسمت سوم این ماجرا هم به سالهای متاخرتر میپردازد.
میزان-این کتاب چه موضوع و مضمونی دارد؟
موضوع عشق بین دو دانشجوی دانشکده هنرهای زیباست که یکی از دپارتمان تئاتر و دیگری از دپارتمان موسیقی است. این عشق از دهه ۵۰ شروع میشود و به دوران انقلاب اسلامی و دهه ۶۰ میرسد.
میزان-آیا پرداختن به عشق دو دانشجو در این برهه از تاریخ، شامل وقایع اجتماعی و.. هم میشود؟
از طریق این عشق زمینه وقایع تاریخی و سیاسی و اجتماعی این سالها تصویرسازی میشود.
میزان-چه ویژگی در این دهه وجود داشت؟
اینکه تاریخ کشور دچار تحول بزرگی در دهه ۵۰ تا ۶۰ میشود یکی از دلایل انتخاب این برهه است. ضمن اینکه تقابل مدرنیته و سنت از نظر هنری این دوره از تاریخ را بسیار جذاب کرده است. در دهه ۵۰ این تقابل شدت میگیرد که سنت بهتر است یا مدرنیته. برخی از روشنفکران و هنرمندان طرف سنت را میگرفتند و برخی دیگر مدرنیته را برتر میدانستند. این تقابل جو عجیب و غریب و البته ناپایداری را ایجاد کرده بود که از نظر من برای هر اتفاق هنری میتواند جالب باشد.
میزان-نظر خودتان در این تقابل چیست؟
من هر دو را لازم میدانم و معتقدم نه باید سنت را به طور کامل نفی کنیم و نه مدرنیته را. اگر یکطرفه پیش برویم و یکی را برتر بدانیم قطعا دچار مشکل میشویم.
میزان-در عشقی که روایت شده سنت و مدرنیته را چطور تشریح شده است؟
سنت و مدرنیته در روابط اجتماعی و سیاسی است که تاثیر بر روابط فرهنگی میگذارد. دو شخصیت داستان دو چهره فرهنگی بودند در نتیجه اینها هم متاثر از این نوع نگاه میشوند.
میزان-عنوان «کاشف رویا» بر چه اساسی انتخاب شده است؟
رویا یکی از شخصیتهای داستان است و در هر حال یک نفر او را کشف میکند و شاید بتوان گفت که وی کاشف اصلی رویاست.
محدودیتی هم در نوشتن اتفاقات داشتید؟
من در نوشتن خود را محدود نمیکنم بلکه هر آنچه را که بخواهم مینویسم و بعد میبینم که چه اتفاقی برایش میافتد. البته همیشه سعی من بر این بوده که موضع بیطرف را نسبت به وقایع داشته باشم. اصولا علاقهمند به تصویر سیاه و سفید نیستم، چون حقیقت اینگونه نیست. همانطور که میگویند خلقت تقابل خیر و شر و نور و تاریکی است، هر شخصیت هم این نور و تاریکی را در درون خود دارد، خوبی یا بدی بسته به این است که کدام یک در یک فرد قویتر از دیگری باشد.
میزان-چقدر طول کشید تا این کتاب را بنویسید؟
حدود ۵ سال نوشتن «کاشف رویا» زمان برد.
میزان-این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میدهید؟
من این کتاب را به هر کسی که علاقهمند به سرنوشت هنرمندان و هنر در ایران و بخصوص در گذر از سالهای دهه ۵۰ و ۶۰ است، توصیه میکنم. ضمن اینکه این داستان بازگو کننده یک عشق از نوع شرقی است.