در«بیست سال و سه روز» بدون دخل و تصرف جوانترین مدافع حرم را معرفی کردم
سمانه خاکبازان از نویسندگانی است که سالها با انتشارات روایت فتح و انتشارات فاتحان همکاری داشته و یکی از خروجیهای آن کتابی با عنوان «بیست سال و سه روز» است که به زندگی سید مصطفی موسوی اختصاص دارد. خاکبازان در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی ، به آنچه که در این کتاب به آن اشاره کرده پرداخته است.
چه چیزی باعث شد تا تصمیم بگیرید زندگی این شهید را به نگارش در آورید؟
سید مصطفی موسوی، جوانترن شهید مدافع حرم است و جوان بودن وی انگیزهای شد تا بخواهم بدانم که چرا درسش را رها کرده و وارد میدان جنگ شده است.
تحقیقات برای این کتاب چطور پیش رفت؟
پیش از اینکه مسئولیت نگارش کتاب را بر عهده بگیرم، تحقیقات روی این شخصیت انجام شده بود، اما من نیز یکسری تحیقات را انجام دادم که چیزی حدود دو تا سه ماه طول کشید. در جاهایی که احساس میکردم نیاز است با دوستان و خانواده وی تماس بگیرم حتما ارتباط برقرار میشد و به طور کل ۲۰ مصاحبه با خلانواده و دوستان این شهید انجام دادم.
از نگارش زندگی شهید مصطفی موسوی چه هدفی داشتید؟
کتاب در راستای مطرح کردن نکته خاصی نبود و هدف صرفا نوشتن زندگی سید مصطفی بدون بزرگنمایی بود تا اگر کسی کتاب را دستش میگیرد با خود واقعی شهید مواجه شود بدون بزرگنمایی یا حذف ویژگیهایی از او.
از تحقیق تا پایان نگارش چقدر زمان صرف شد؟
حدود یکسال برای آمادهسازی و نوشتن کتاب «بیست سال و سه روز» زمان گذاشتم.
عنوان کتاب به چه چیزی اشاره دارد؟
این شهید جوانترین شهید دفاع مدافعان حرم است. ۲۰ ساله شهید میشود و عنوان کتاب هم بر اساس سن شهادت وی انتخاب شد.
به چه ویژگیهایی از این شهید در کتاب اشاره کردید؟
هر کسی که کتاب را میخواند سید مصطفی را پیدا میکند. خواننده کتاب میفهمد که وی کوشا، موفق و همیشه لبخند به لب بوده است. مصطفی موسوی، نوجوانی اهل تأمل، تعمق و مطالعه بود. او مطالعه را دوست داشت و بدون اینکه کسی برایشان بایدها و نبایدهایی مشخص کند کتابهای متفاوت میخواند و در مجموع توانست با آشنایی افکار و نگرشهای مختلف، راهش را انتخاب کند.
او از کتابهای شریعتی تا علامه جعفری را مطالعه کرده بود و اطلاعات جامع و کاملی نسبت به تمام عقاید داشت.
در این کتاب چقدر به جزئیات و انتقال درست اتفاقات پایبند بودید؟
تمام دوستان و اقوام خاطراتش را با جزئیات بیان میکردند و تمام مسائل جزئی، ریز به رزی در کتاب آمده است.
در حقیقت در نگارش این کتاب نکته یا خاطرهای را بر اساس اینکه خوب یا بد است، تفکیک نکردم همچنین به خاطر اینکه چیزی در مورد این شخصیت حذف نشد. این شهید در سینهزنیها هیچ گاه وسط مجلس قرار نمیگرفت بلکه گوشه مجلس مینشسته است، من حتی به این نکات جزئی هم اشاره کردهام.
در بخشی از کتاب به ویژگیهایی مثل قلیان کشیدن سید مصطفی موسوی هم اشاره کردید. آیا هدفی در پس این نوع پرداخت وجود داشت؟
او اهل مسافرت، اهل قلیان کشیدن و البته نماز اول وقت بود. من همه اینها را در کتاب آوردم تا هم بزرگنمایی نکرده باشم و هم مخاطب جوانی که کتاب را میخواند متوجه شود که شهدا دست نیافتنی نیستند. من خواستم مخاطب یا خواننده کتاب به شناخت درستی از این شهید برسد.
همچنین با توجه به مواردی که در این کتاب به آن اشاره شده، خواننده میفهمد که شهید چقدر میتواند آدم معمولی باشد و از این معمولی بودن به اوج برسد. او در مواجهه با این کتاب همذات پنداری میکند چرا که خود واقعی شهید را با همه ابعادش مثل اهل شوخی بودن، اهل هیئت و روضه رفتن و... میشناسد.
مخاطب کتاب «بیست سال و سه روز» این شهید را دور از دسترس نمیبیند و میفهمد که شهید شدن فقط به نیت یک فرد بستگی دارد.
آیا در محدودیتی در پرداختن به زندگی این شهید داشتید؟
یک یا دو بار خواسته شد که یک مطلب در کتاب آورده نشود، اما، چون میخواستم کتاب همان چیزی باشد که سید مصطفی بوده، واقوام و مطرح کنندگان را توجیه کرم که باید تمامی نکات به درستی در کتاب ذکر شود و تمام خاطرهها را عین به عین و به صورت صحیح بیان کردم.
این کتاب چندبار تجدید چاپ شده است؟
این کتاب سه بار تجدید چاپ شد و با تیراژ ۲۲۰۰ نسخه به بازار آمد وفکر میکنم مخاطب هم از خواندن آن لذت برده است.