نحوه حیله و تقلب موثر در سند موضوع اعاده دادرسی
خبرگزاری میزان- در دعوای اثبات حیله و تقلب در سند (جهت استفاده در اعاده دادرسی)، حیله و تقلب ادعایی میبایست به نحو مادی در سند مشهود و نوعاً متقلبانه و موجب تأثیر در افراد گردد.
رأی دادگاه بدوی
آقای م. الف. به وکالت از آقای ع. ق. به طرفیت آقایان و خانمها ۱- ع. ۲- ج. با وکالت آقای الف. الف. ۳- ح. ۴- ز. چهار نفر ق؛ و ۵- م. ک. دادخواستی مبنی بر صدور حکم اثبات حیله و تقلب بکار برده خواندگان در نوشته مورخ ۱۶/۵/۸۹ و مؤثر در دادنامه شماره ۹۰۰۱۶۸ مورخ ۱/۳/۹۰ شعبه ۱۹ دادگاه عمومی حقوقی تهران و دادنامه شماره ۹۰۰۱۱۸۶ مورخ ۲۳/۸/۹۰ شعبه ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران و صدور حکم استمرار و بقای مالکیت خواهان در ملک موضوع نوشته مرقوم با احتساب خسارت دادرسی و حق الوکاله تقدیم نموده که در تاریخ ۲۹/۴/۹۲ به این شعبه ارجاع شده است. در شرح دادخواست بیان شده که خواندگان که مادر، خواهر و برادران خواهان هستند ساعت ۱۱ شب مورخ ۲۶/۵/۸۹، خواهان را به محل تجمع خود که از قبل تدارک دیده شده خود، دعوت و با برنامهای از قبل تهیه شده و به بهانه بیماری شدید و ناگهانی مادر تحت شرایطی ویژه نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ را نسبت به سه دانگ ملک موضوع آن، تحت عنوان توافقنامه و اقرارنامه متصف به وصف ارث ومیراث مرحوم ق. ق. (پدرشان) به امضای خواهان میرسانند بدون اینکه خواهان برای امضای نوشته مذکور از پیش تفکر و یا قصد و رضایی دارا بوده باید و به موجب آن سه دانگ از شش دانگ ملک مذکور و موجود در مالکیت رسمی خواهان میراث پدر اصحاب دعوا معرفی و تعلق آن به خواندگان دعوا اعلام میگردد و اضافه نموده خواندگان، بنا به جهات مذکور در دادخواست در تنظیم نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹، حیله و تقلب بکار برده اند و این حیله و تقلب در دادنامه شماره ۹۰۰۱۶۷ مورخ ۱/۳/۹۰ شعبه ۱۹ دادگاه عمومی تهران و در دادنامه شماره ۹۰۰۱۱۸۶ مورخ ۲۳/۸/۹۰ شعبه ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مؤثر واقع شده و بدین کیفیت در اجرای دادنامههای مذکور اسناد رسمی و انتقال اجرایی شماره ۴۵۸۱ مورخ ۲۳/۱۲/۹۰ و ۵۰۹۱ مورخ ۲۸/۳/۹۱ هر دو دفترخانه... تهران بنام خواندگان تنظیم شده و در توجیه دعوا و تشریح حیله و تقلب بکار برده خواندگان اضافه نموده که در نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ مورد بحث در اثر حیله و تقلب بکار برده خواندگان سه دانگ ملک که رسماً در مالکیت ۳ مورخ ۱۸/۴/۸ خواهان بوده در زمره میراث پدرشان و متعلق به آنها تلقی شده است و نیز با اعمال حیله و تقلب موصوف خواهان را که از فرزندان مرحوم ق. ق. بوده از ردیف وراث آن مرحوم خارج کرده اند و جهات و دلایل ادعا را در دادخواست تشریح کرده است. آقای الف. الف. وکیل آقای ج. ق. یکی از خواندگان طی لایحه مورخ ۱۰/۶/۹۲ به بیان ایرادات شکلی پرداخته و اظهار داشته طرح دعوای حاضر بدون طرح دعوای ابطال اسناد رسمی مذکور قابلیت پذیرش و استماع نداشته و مضافاً با استناد به طرح دعاوی کیفری و حقوقی قبلی به خواستههای صدور حکم ابطال نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹، به علت اکراه و تهدید و کذب و غلط بودن اقرار موضوع آن و منجر به دادنامههای شعبه ۱۹ دادگاه عمومی تهران و شعب ۴۹ و ۱۷ دادگاه تجدیدنظر تهران و به علت صدور حکم بطلان دعاوی مطروحه در آنها قضیه را از مصادیق امر مختومه و قضاوت شده اعلام و مستنداً به ماده ۸۸ قانون آیین دادرسی مدنی تعیین تکلیف ایرادات و ردّ دعوای مطروحه را خواستار شده است. دادگاه اعتقاد دارد ایرادات فوق موجه نبوده و مردود میباشد. زیرا طرح دعوای ابطال سند رسمی شماره ۴۵۸۱ مورخ ۲۳/۱۲/۹۰ دفترخانه... تهران موقعیت قانونی ندارد چراکه سند مذکور در اجرای دادنامه شماره ۹۰۰۱۶۸ مورخ ۱/۳/۹۰ شعبه ۱۹ دادگاه عمومی تهران و دادنامه شماره ۹۰۰۱۱۸۶ مورخ ۲۳/۸/۹۰ شعبه ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تنظیم شده و ابطال سند رسمی مذکور مستلزم الغاء دادنامههای یادشده است و در صورت قطعیت دادنامه حاضر، طرح دعوای اعاده دادرسی و الغاء دادنامههای فوق و آثار مترتب به آنها یعنی اسناد رسمی فوق خواهان بوده. ضمناً دعوای حاضر در مقایسه با دعاوی موضوع دادنامههای استنادی وکیل فوق الذکر نه از نظر عنوان و نه از حیث ماهیت یکسان نیست و از مصادیق امر مختومه و قضاوت شده تلقی نمیشود. برای اینکه دعوای فعلی در مقایسه و نسبت به دعاوی سابق مشمول امر مختومه تلقی شود و لازم است بین دعوای فعلی با دعوا یا دعاوی سابق سه شرط متفق اتحاد اصحاب، اتحاد موضوع و اتحاد سبب موجود باشد حال آنکه در قضیه مانحن فیه نسبت به دعاوی سابق و مورداشاره وکیل آقای ج. ق. فقط اتحاد اصحاب موجود است و موضوع و سبب در آنها کاملاً متفاوت و متغایرند و با این توجیه دعوای حاضر هم ازنقطه نظر و هم از نظر ماهوی سابقه رسیدگی و تصمیم قضایی نداشته مضافاً اینکه قانون گذار در بند ه ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۴۲۹ آن قانون، طرح دعوا با خواسته و مفاد دعوای حاضر را مستقلاً فرض و تجویز کرده است؛ بنابراین ایرادات موصوف غیرموجه و مردود میباشد. دادگاه اعتقاد دارد که دعوا در ماهیت مسلم و ثابت است.
زیرا اولاً: خواندگان در مقام تحصیل نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ سه دانگ از شش دانگ پلاک ثبتی ۱۲۳ فرعی از یک اصلی واقع در بخش ۱۲ تهران را به نفع خویش میراث مرحوم ق. ق. (پدر خود) معرفی و القا کرده اند درحالی که به دلالت اسناد رسمی شماره ۱۲۳۱۲۰ مورخ ۲۷/۱۲/۷۸ و ۶۶۱۰ دفاتر اسناد رسمی..؛ و... حوزه ثبتی تهران، شش دانگ پلاک ثبتی مذکور، در زمان حیات مرحوم ق. ق. پدر اصحاب دعوا، در مالکیت رسمی و مطلق آقای ع. ق. (خواهان) قرارگرفته و این مالکیت رسمی تا زمان فوت مرحوم ق. ق؛ و بعد از آن همچنان باقی بوده و استمرار داشته است و مستنداً به مواد ۷۰ الی ۷۳ قانون ثبت اسناد و املاک، انکار مندرجات اسناد رسمی ممنوع و مندرجات اسناد رسمی معتبر و استنکاف از اعتبار بخشیدن به اسناد رسمی ممنوع میباشد؛
بنابراین مسلم و ثابت است که خواندگان، مایملک غیر پدر و غیر مورث خود (مرحوم ق. ق.) را نسبت به سه دانگ ملک فوق الذکر میراث پدر القاء نموده و با این اقدام غیر واقعی و غیر عقلانی و فی الواقع با قلب معنی و قلب واقعیت، خود را وارث سه دانگ یادشده دانسته و آن را از طریق ارث متعلق به خود معرفی نموده و با این کیفیت از خواهان ذیل نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ امضا اخذ نموده اند و به اعتبار موازین عقلی و منطقی قضا مسلم و ثابت است که انتساب مالکیت غیر متوفی به متوفی و تغییر بی وجه و بی دلیل وصف مالکیت غیر متوفی به متوفی، از مصادیق بارز اعمال حیله و تقلب بکار برده خواندگان در نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ و مؤثر در دادنامه شماره ۹۰۰۱۶۸ مورخ ۱/۳/۹۰ شعبه ۱۹ دادگاه عمومی تهران و دادنامه شماره ۹۰۰۱۱۸۶ مورخ ۲۳/۸/۹۰ شعبه ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران بوده است.
ثانیاً: خواندگان علاوه بر اینکه در نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹، متقلبانه و با حیله سه دانگ ملک متعلق به غیر پدر خود را میراث پدر معرفی کرده اند علی رغم وجود آقای ع. ق. (خواهان) به عنوان یکی از برادران خود و یکی از فرزندان پدرشان (مرحوم ق. ق.) او را از دایره فرزندان وارثین مرحوم ق. خارج و محروم از ارث معرفی کرده اند به نحوی که در نوشته مذکور از زبان آقای ع. ق. چنین آورده اند «.؛ و بنده (ع. ق.) جزو وراث ق. ق. محسوب نمیشود)....» ; و این اقدام و عمل خواندگان نیز، قلب واقعیتی تغییرناپذیر و از موارد بارز حیله و تقلب بکار برده خواندگان تلقی میشود. مضافاً اینکه بر طبق ماده ۸۶۱ قانون مدنی نسب از موجبات ارث عنوان شده و مستنداً به بند یک از ماده ۸۶۲ آن قانون، اولاً (فرزندان) ازجمله وارثین محسوب شده اند و قوانین مربوط به ارث، ازجمله قوانین آمره و از ناحیه ذوالحقوق غیرقابل امتناع و غیرقابل تغییر بوده است. ثالثاً: دو نفر از فرزندان وراث مرحوم ق. ق. (پدر اصحاب دعوا) بنامهای ح؛ و س. ق. برابر دو فقره اقرارنامههای رسمی شماره ۲۲۴۶۵-۶/۱۱/۸۹ و ۲۲۳۷۶-۲۶/۱۰/۸۹ هر دو دفترخانه اسناد رسمی شماره... تهران و صریحاً اظهار نموده و شهادت داده اند که مطلع شدیم که دیگر وراث مرحوم ق. ق. از برادر بزرگمان به تهدید و ارعاب و اغوا نامهای گرفته اند دایر بر اینکه سه دانگ از پلاک ۱۲۳/۱ متعلق به وراث ازجمله خود ما میباشد.
با توجه به اینکه اینجانبان اطلاع کامل داریم که آقای ع. ق. چندین سال پیش در قید حیات پدرش شش دانگ پلاک مذکور را با پول خودش خریداری نموده و نامه فوق الذکر با فشار و تهدید و اغوا از آقای ع. ق. گرفته شده، اینجانبان و دیگر وراث در ملک مذکور هیچ حقی نداریم؛ لذا برای خود فرض واجب میدانیم که با تنظیم این اقرارنامه و بیان واقعیت و اعتراف به مالکیت آقای ع. ق. در کل شش دانگ پلاک ۱۲۳/۱ اعلام نماییم که حاضریم در هر دادگاه و مرجعی که باشد حاضر شویم و گواهی دهیم که دیگر وراث نسبت به آقای ع. ق. برادر به هیچ وجه مستحق دریافت قسمتی از ملک آقای ع. ق. نیستند. اقاریر متضمن شهادت دو نفر یادشده نیز مؤید این واقعیت قانونی و قضایی است که خواندگان، در مقام تنظیم نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ و اخذ امضا از آقای ع. ق. با توسل به حیله و تقلب اقدام و عمل نموده و مغایر قوانین جاری و معتبر راجع به ارث، خود را وارث ملک متعلق به غیر مورث خود معرفی و به همین سیاق خواهان را که یکی از وراث مسلم مرحوم ق. ق. بوده است را از دایره شمول وراث آن مرحوم خارج نموده اند تا بتوانند از طریق بکار بردن این حیله و تقلب مؤثر در دادنامههای شعب ۱۹ دادگاه عمومی و ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان به شرح فوق برای خویش منشأ حق ایجاد و من غیر حق، ملک و مال متعلق به خواهان را تحصیل و تملک نمایند. رابعاً: ۵ شاهد شهادت نامه رسمی شماره ۶۸۵۴۳ مورخ ۱۲/۴/۹۲ دفترخانه... تهران و مستند در دادخواست خواهان نیز اعمال حیله و تقلب خواندگان در نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ و مؤثر در دادنامههای فوق را مورد تأیید و مورد گواهی قرار داده اند.
خامساً: امضای آقای ع. ق. (خواهان) در نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ مورد بحث، حیل و تقلبهای اعمال شده خواندگان در آن نوشته را موجه و منزه نمینماید و بر حیله و تقلب آنها لباس اعتبار نمیپوشاند، زیرا امضا نسبت به وقایع و امور غیرواقعی و غیرقانونی مبتنی بر حیله و تقلب فاقد اعتبار و ارزش قضایی است به عبارت دیگر بدیهی است که امضا نسبت به این امر که ملک و مال رسمی آقای ع. ق. میراث پدر اوست و امضا این امر که آقای ع. ق. علی رغم اینکه از فرزندان پدرش میباشد وارث او محسوب نمیشود، چنین امضائاتی فاقد ماهیت و مبنای صحیح قانونی و بی اعتبار و غیر موجد حق بوده است.
سادساً: با اثبات و احراز حیله و تقلب بکار رفته در دادنامههای مذکور، اقدامات خواندگان مستند به نوشته یادشده برای تملک پنج هفتم از سه دانگ ملک یادشده فاقد منشأ قانونی حق و عاری از استحقاق قضایی بوده و نتیجتاً در استمرار و بقای مالکیت خواهان در سه دانگ از ملک متنازعٌ فیه قانوناً خدشه و آسیبی وارد نشده است؛
بنابراین اولاً: به استناد بند ۵ از ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۴۲۹ آن قانون، حکم به اثبات حیله و تقلب بکار برده خواندگان در نوشته مورخ ۲۶/۵/۸۹ و مؤثر در دادنامه شماره ۹۰۰۱۶۸ مورخ ۱/۳/۹۰ شعبه ۱۹ دادگاه عمومی تهران و دادنامه شماره ۹۰۰۱۱۸۶ مورخ ۲۳/۸/۹۰ شعبه ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان را صادر و اعلام میدارد.
ثانیاً: حکم به استمرار و بقای مالکیت خواهان در ملک پلاک ثبتی ۱۲۳/۱ بخش ۱۲ تهران نسبت به پنج هفتم از سه دانگ استملاکی خواندگان از ملک مذکور را صادر و اعلام مینماید. ضمناً به استناد ماده ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی حکم به محکومیت خواندگان به پرداخت هزینه دادرسی و حق الوکاله وکلاء طبق تعرفه در حق خواهان صادر و اعلام میگردد. آراء صادره نسبت به آقای ج. ق؛ و خانم م. ک. (توجهاً به ابلاغ واقعی) حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض نزد محاکم تجدیدنظر استان تهران میباشد و نسبت به سایر خواندگان غیابی و ابتدا ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی نزد این مرجع و سپس ظرف مدت بیست روز دیگر قابل اعتراض نزد محاکم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی ۱- آقای ح. ق. با وکالت خانم س. ح. ۲- ج. ق. ۳- ع. ق. ۴- ز. ق. ۵- م. ک. به طرفیت آقای ع. ق. با وکالت آقای م. الف. از دادنامه شماره ۵۷۱ مورخ ۱۶/۶/۹۲ صادره از شعبه ۴۲ دادگاه عمومی حقوقی تهران که متضمن اجابت دعوی مطروحه از ناحیه تجدیدنظر خوانده به خواسته اثبات حیله و تقلب در تنظیم نوشته عادی مورخ ۲۶/۵/۸۹ و ایضاً صدور حکم به استمرار و بقای مالکیت خواهان در ملک پلاک ثبتی ۱۲۳/۱ واقع در بخش ۱۲ تهران نسبت به پنج هفتم از سه دانگ تحت مالکیت تجدیدنظر خواهانها به انضمام خسارت دادرسی است دادگاه در این مرحله از دادرسی پس از بررسی مندرجات پرونده و مستندات ابرازی هریک از اصحاب دعوی و لوایح دفاعیه ایشان من حیث المجموع تجدیدنظرخواهی به عمل آمده را وارد دانسته به لحاظ مغایرت دادنامه تجدیدنظر خواسته با مقررات قانونی دادگاه دادنامه مذکور را شایسته نقض میداند، زیرا ۱- اگرچه منشأ مالکیت تجدیدنظر خوانده قبل از تنظیم نوشته عادی مورخ ۲۶/۵/۸۹ مربوط به سند شماره ۶۶۱۳ مورخ ۱۸/۴/۸۰ تنظیمی در دفترخانه... تهران و سند شماره ۱۲۳۱۲۰ مورخ ۲۵/۱۲/۸۷ تنظیمی در دفترخانه... حوزه ثبتی تهران بوده مع الوصف انتقال مالکیت توسط مورث خود مرحوم ق. ق. در زمان حیات ایشان صورت گرفته و از این منظر خدشهای بر مالکیت اولیه ایشان وارد نبوده ۲- تنظیم سند عادی مورخ ۲۶/۵/۸۹ که مستند دعوی مطروحه از ناحیه تجدیدنظر خوانده بوده توسط اصحاب دعوی تنظیم و اصالت آن محرز و مسلم میباشد ۳- عمده دلیل و انگیزه طرح دعوی حاضر که منجر به صدور دادنامه تجدیدنظر خواسته گردیده ادعای اخذ و تحصیل متقلبانه نوشته عادی و همراه با حیله توسط تجدیدنظر خواهانها بوده که مورد بررسی قرارگرفته است با مداقه در مفاد سند مذکور همچنین دفاعیات وکیل مدافع تجدیدنظر خوانده از مندرجات سند مذکور و مستندات ابرازی حیله و تقلب احراز نمیگردد، زیرا وکیل مدافع تجدیدنظر خوانده ازجمله موارد ادعایی خود در جهت اثبات حیله و تقلب در اخذ سند عادی مورخ ۲۶/۵/۸۹ به ادعای بیماری مادر و کشاندن تجدیدنظر خوانده به محل تنظیم سند ـ تلقی سه دانگ موضوع سند اختلاف حادث شده به عنوان ارث پدری ـ اذعان و اقرار سایر وراث مرحوم ق. ق. به حقانیت تجدیدنظر خوانده ـ اظهارات فرزندان و همسر تجدیدنظر خوانده موضوع شهادت نامه مندرج در سند رسمی شماره ۶۸۵۴۳ مورخ ۱۲/۴/۹۲ تنظیم در دفترخانه... تهران و ایضاً قید اینکه تجدیدنظر خوانده جزء ورثه مرحوم ق. ق. نبوده، استناد نموده هیچ یک از موارد مذکور از مصادیق استفاده از حیله و تقلب در تحصیل سند عادی مذکور نبوده، زیرا ارتکاب عمل متقلبانه در عالم خارج میبایستی مادی و به گونهای باشد که عموماً موجب اغفال طرف گردد در مانحن فیه صرف اعلام بیماری مادر نمیتواند از مصادیق آن باشد ـ اظهارات سایر وراث و همچنین خانواده تجدیدنظر خوانده در اثبات حیله و تقلب مؤثر نیست، زیرا دلیل متقن در این خصوص ارائه نشده و رابطه قرابت نیز مانع از تأثیر شهادت ایشان میباشد ـ اوضاع واحوال حاکم بر پرونده نیز حکایت از آن دارد که به جهت مسائل شخصی تجدیدنظر خوانده اقدام به تنظیم سند عادی مذکور نموده، از مفاد و نحوه نگارش آن و شرایط تعیین شده بالأخص در صفحه دوم سند عادی مورخ ۲۶/۵/۹۲ کاملاً محرز است که تجدیدنظر خوانده با اطلاع از اعمال حقوقی خود و آثار مربوط به آن مبادرت به تنظیم سند مذکور نموده و همواره با قصد و اراده باطنی در خصوص عواقب اقدام خود مطلع بوده و آثار آن را با امضاء ذیل سند پذیرفته ـ تجدیدنظر خوانده ازآنجاکه منشأ مالکیت خود را در شش دانگ پلاک یادشده از مورث خود در زمان حیات ایشان دانسته و بعد از فوت ایشان قصد تسهیم سه دانگ پلاک تحت مالکیت خود را به دیگر وراث مرحوم ق. ق. داشته در نوشته مذکور از کلمه وراث استفاده نموده و از این منظر کلمه مذکور فاقد خصوصیات لازم در جهت توجیه ادعای تجدیدنظر خوانده در اثبات حیله و تقلب میباشد مضافاً از قید جمله ((بنده جزء وراث ق. ق. محسوب نمیشوم)) چنین استنباط میگردد که هدف از تحریر آن این نبوده که تجدیدنظر خوانده واقعاً خود را از وراث مرحوم ق. ق. ندانسته بلکه آنچه از نحوه نگارش نوشته مذکور میتوان استنباط نمود این است که مشارٌالیه با قید جمله مذکور قصد داشته اعلام نماید که در آنچه که ایشان با تعبیر وراث برای ایشان تملیک نموده خود جزء اشخاص ذینفع در مورد تملیک یعنی وراث نسبت به سه دانگ نبوده و از این منظر قصد داشته انتقال سه دانگ به صورت مطلق در حق وراث صورت گیرد با توجه به موارد عنوان شده دادگاه تجدیدنظرخواهی به عمل آمده منطبق با بند ه ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی دانسته ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته دادگاه به استناد ماده ۳۵۸ قانون یادشده به جهت فقدان ادله اثباتی حکم بر بطلان دعوی خواهان پرونده نخستین صادر و اعلام مینماید. رأی صادره حضوری و قطعی است.
انتهای پیام/