دو همسایه مسلمان ونصرانی

1:30 - 05 دی 1397
کد خبر: ۴۷۹۳۶۲
بعد از خواندن نماز عصر گفت: چیزی از روز نمانده. او را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسید. تازه مسلمان بعد از نماز مغرب حرکت کرد که برود افطار کند. رفیق مسلمانش گفت: یک نماز بیشتر باقی نمانده و آن عشا است. صبر کن تا در حدود یک ساعت از شب گذشته، وقت نماز عشا (وقت فضیلت) رسید و نماز عشاء هم خوانده شد. تازه مسلمان حرکت کرد و رفت.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *