گفتوگو با یکی از قضات زن دادگستری یزد/ قاضی پارساییان: قضات زن نیاز به حمایت بیشتر دارند/ اگر قاضی نمیشدم به سراغ نویسندگی میرفتم
خبرگزاری میزان- خانم هانیه پارساییان یکی از قضات زن جوان و با انگیزه استان یزد است. آن طور که شنیدیم این بانوی جوان از قضات بسیار فعال و اخلاقمدار استان هستند که در واحد اجرای احکام دادسرای یزد مشغول به فعالیت هستند.
خانم پارساییان در نویسندگی هم دستی بر آتش دارند و به گفته خودش در حال تمرین نویسندگی است. در فضای مجازی هم فعالیت دارد و از تجربههای بیش از یک دهه فعالیتش در دستگاه قضا برای مخاطبانش در صفحات اجتماعی مینویسد.
گفتوگوی ما با این قاضی جوان و خوشسخن را در این صفحه میخوانید:
میزان: خودتان را برای مخاطبان میزان معرفی کنید؟
پارساییان: هانیه پارساییان هستم. متولد سال ۱۳۶۹. بنده متاهل و دارای ۲ فرزند پسر هستم. در سال ۱۳۸۸ وارد دانشگاه علوم قضایی شدم از سال ۱۳۹۳ شروع به کار قضایی کردم. در آغاز خدمت در دادگستری شهرستان آباده استان فارس مشغول به خدمت بودم و از سال ۹۷ در دادگستری استان یزد حضور دارم.
بیشترین سوالی که مردم از قضات زن میپرسند
میزان: مردم در مواجهه با یک قاضی زن چه برخوردی دارند؟
پارساییان: وقتی در جایی شغل خود را عنوان میکنم، اولین سوالی که از من پرسیده میشود این است که مگر قاضی زن هم داریم؟ این بیشترین سوالی است که از قضات زن پرسیده میشود. بسیاری از ارباب رجوعها و حتی کارآموزان وکالت وقتی به دفتر من مراجعه میکنند دنبال قاضی مرد میگردند و از دیدن قاضی زن تعجب میکنند.
بزرگترین چالش قضات زن
میزان: قضات زن با چه چالشهایی مواجه هستند؟
پارساییان: یکی از مهمترین چالشهای ما این است که امکان ارتقای شغلی نداریم.
میزان: این موضوع چه مشکلاتی را به دنبال دارد؟
پارساییان: کار قضاوت بسیار برای مردم جذابیت دارد خیلی از قضات زن با عشق و علاقه وارد کار قضایی میشوند، اما بعد از چند سال کار کردن با این شرایط خسته میشوند. من در حال حاضر ۱۰ سال سابقه کار دارم و به شدت به کارم علاقهمندم. جز معدود بانوانی هستم به شدت به کارم عشق میورزم و اگر چند روز در منزل بمانم به شدت دلتنگی کارم میشوم. با همه این علاقهای که به کارم دارم، اما بعضی اوقات خسته میشوم.
گذر زمان قاضی را پختهتر و جسورتر میکند
میزان: قاضی پارساییان امروز با قاضی پارساییان جوان و تازه کار چه تفاوتی دارد؟
پارساییان: همه قضات در ابتدای خدمتشان پر انرژیتر هستند. قطعاً در آغاز کار تصمیماتی بر اساس هیجان داشتم، اما امروز تصمیماتی که میگیرم عاقلانهتر و پختهتر است. همیشه سعی کردم قاضی منفعلی نباشم و فقط به انجام وظایفم در زمان اداری بسنده نکنم. همشه سعی میکردم در انجام امور محوله و در برخورد با ارباب رجوع متفاوت و بهتر عمل کنیم، اما اعتراف میکنم که در آغاز کار تصمیماتی بر اساس هیجان داشتم و تصور میکنم که میتوانستم درباره فلان پرونده تصمیم بهتر و شجاعانهتری بگیرم. راستش را بخواهید مثل مادری که در بزرگ کردن فرزند اول بسیار بی تجربه است و ممکن است گاهی خطا هم بکند، اما در تربیت بچههای بعدی قطعاً تجربه بیشتری دارد و کمتر خطا میکند. این موضوع درباره همه قضات صدق میکند و فرقی بین قضات زن و مرد نیست. تو به مرور زمان عاقلتر و پختهتر میشوی و تصمیمات بهتری میگیری.
میزان: شنیدهایم که شما کار نویسندگی هم میکنید، برایمان در این باره توضیح دهید؟
پارساییان: من در کنار شغلم کار نویسندگی انجام میدهم و علاقه بسیاری به نوشتن دارم، اما هنوز در حال نمرین نویسندگی هستم و کتابی چاپ نکردم. بسیاری از تجربههای قضایی خود را در صفحه شخصیام در یکی از شبکههای اجتماعی بارگذاری میکنم و در اکثر موارد بازخوردهای مثبتی را مشاهده میکنم. در نوشتههایم سعی میکنم از جذابیتهای کارم بنویسم و این برای بسیاری از مخاطبان من جذاب است.
مردم تصور میکنند قضات حقوق خیلی بالایی دارند، اما واقعیت اینطور نیست
میزان: مردم چه نگاهی به قضات دارند و آیا این نگاه با واقعیت منطبق است؟
پارساییان: مردم تصور میکنند قضات حقوق خیلی بالایی دارند، اما واقعیت اینطور نیست و حتی خیلیها به من میگویند با این شرایط کاری و حقوق کم ادامه این شغل توجیهی ندارد، اما من عاشق کارم هستم. خیلیها هم فکر میکنند قاضی انسانی خشن و بیرحم است، اما واقعیت این است که ما هم مثل همه انسانهای دیگر احساس و عاطفه داریم، اما لازمه کار ما این است که قاطع و جدی باشیم. برخورد درست یک قاضی با ارباب رجوع باعث میشود که نگاه مردم به قضات تعدیل شود.
میزان: همسرتان هم قاضی هستند؟
پارساییان: بله. ایشان هم قاضی هستند. همسرم قبلا بازپرس ویژه قتل بود و در حال حاضر معاون دادستان است.
میزان: از ازدواج با یک قاضی راضی هستید؟
پارساییان: همسرم بسیار آرام و با گذشت است و در بین فامیل نیز بسیار مقبول و قابل اعتماد. همسرم وقتی بازپرس ویژه قتل بود، گاهی در وسط مهمانی یا کار خانوادگی یا حتی نیمههای شب باید در صحنه جرم حضور پیدا میکرد و این از سختیهای شغل ماست. علی رغم همه سختیها و خستگیهایی که در کار ما وجود دارد از اینکه همسرم قاضی است، راضیام. شرایط کاری مرا به خوبی درک میکند. همه ما انسان هستیم و عواطف خاص خودمان را داریم. گاهی با دیدن وضعیت خانواده برخی مراجعان شرایط روحی من به هم میریزد و ممکن است ناراحتی یا عصبانیت من در منزل نمود پیدا کند. در این شرایط است که حضور همسرم باعث بهبود شرایط و بهتر شدن وضعیت میشود. چون سختیهای کار مرا لمس کرده و آن را درک میکند.
میزان: آیا درباره پروندههایتان با همسرتان مشورت میکنید؟
پارساییان: در منزل گاهی نسبت به موضوعات کاری صحبت میکنیم. گاهی هم با یکدیگر درباره مسائل حقوقی مشورت میکنیم. اما اینکه تمام زندگی را صرف کار کنیم اینگونه نیست و سعی میکنیم فضای کار و منزل را از یکدیگر تفکیک کنیم. تا حد خیلی زیادی درباره مسائل کاری در منزل صحبت نمیکنیم، چون کار ما به گونهای است که بیشتر با مشکلات مردم و مقوله جرم در ارتباط است و این احتمال وجود دارد که این فضا در تربیت و ذهنیت فرزندانمان اثر بدی بگذارد.
دوست ندارم فرزندانم قاضی شوند
میزان: اگر فرزند شما بخواهند وارد کار قضاوت شوند، چه برخوردی میکنید؟
پارساییان: هرگز اجازه ورود فرزندانم به کار قضایی را نمیدهم، چون فشار و حجم کار قضات واقعا بالاست. مردم به راحتی ما را قضاوت میکنند. هر شخصی که از محکمه خارج میشود یا ناراحت است یا خوشحال، چون هر پرونده دو طرف دارد. طرفی که رای به نفعش صادر شده خوشحال است و شاید اصلا از قاضی به خاطر احقاق حقش تشکر نکند، اما طرفی که حکم علیه او صادر شده ناراحت است و حتی ممکن است انواع تهمتها را هم به قاضی بزند؛ بنابراین سختیهای کار ما در برابر وضعیت اقتصادی و حقوقی ما واقعا قابل مقایسه نیست. بسیاری از همکاران ما به انواع بیماریهای روحی و جسمی دچار شدند و فرسودگی در این شغل زیاد است. در کنار درآمدی که واقعا پاسخگوی نیازهای ما نیست. اما از یک جهت هم خیلی از مردم احترام ویژهای برای قضات قائل هستند. در برخورد با آنها متوجه این احترام ویژه میشوی. آن سختیها در کنار این زیباییها هستند، اما من با تجربه امروزم دوست ندارم فرزندانم قاضی شوند.
اگر قاضی نمیشدم، کافیشاپ میزدم
میزان: اگر قاضی نمیشدید دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟
پارساییان: اگر به دوران دبیرستان برگردم و قضاوت را انتخاب نکنم هیچ رشته دیگری را انتخاب نمیکنم و ترجیحم این است که یک شغل آزاد داشته باشم. چون شغل آزاد وقتی بیشتری به انسان میدهد که در کنار خانواده باشد و از زندگی لذت ببرد. کافی شاپ میزدم یا سراغ نویسندگی میرفتم.
میزان: از فعالیتتان در فضای مجازی بگویید. چه مطالبی را در صفحه خود منتشر میکنید؟
پارساییان: در ابتدا یک صفحه شخصی داشتم. نوشتههایم در ابتدا خیلی مبتدی بود. اما مخاطبانم خیلی از ان استقبال میکردند. بعدها صفحه شخصی خود را تعطیل کردم و شروع کردم به انتشار موضوعات و مطالب کاری. همزمان در کلاس نویسندگی یکی از نویسندگان مطرح استان شرکت کردم. من در نوجوانی و در دوران دانشگاه خیلی زیاد کتاب میخواندم. استادم در زمینه نویسندگی خیلی به من کمک کرد و من را وارد جمعی کرد که هرکدام از افراد آن چندین کتاب چاپ کرده بودند و این موضوع من را وادار به نوشتن کرد.
بیشتر بخوانید:
گفتگو با جوانترین قاضی زن استان اردبیل/ از آرزوی دبیری الهیات تا رسیدن به مقام قضاوت
گفتگو با جوانترین قاضی زن استان همدان؛ آرزویی که محقق شد
ماجرای وکیلی که عروسک دوران کودکیاش را به فرزند یک زندانی هدیه کرد
میزان: در صفحه شخصیتان کارهای خیریه هم انجام میدهید؟
پارساییان: پیرزنی در بین مراجعان من بود که به جرم کلاهبرداری در زندان بود. اما کلاهبردار حرفهای نبود و از روی اشتباه و ناآگاهی مالی را به دو نفر فروخته بود. همسر این خانم بسیار بیتابی میکرد و برای آزادی همسر ۶۲ سالهاش هر روز به دادسرا مراجعه میکرد. این خانم ۱۹۰ میلیون تومان رد مال باید پرداخت میکرد. همسرش توانسته بود مبلغ ۳۰ میلیون تومان از آن را تهیه کند و ۱۶۰ میلیون تومان بر آزادی این خانم نیاز بود. من داستان زندگی این زن را در صفحه شخصیام به اشتراک گذاشتم و شب از استانداری یزد با من تماس گرفتند و گفتند که شخص خیری پیدا شده و میخواهد بدهی این زن را بپردازد. صبح روز بعد اجازه این کار را از دادستان یزد گرفتیم و اقدامات لازم انجام و وی از زندان آزاد شد. این اتفاق شیرین باعث شد که انگیزهای در من ایجاد شود و فعالیتهای معدودی را در راستای آزادی زندانیان و کمک به خانوادههای آنان انجام دهم.
چندی پیش در حال نوشتن داستان زندگی یک زن بودم که عروسک خود را در کودکی به کودک دیگری که پدرش در زندان بود بخشیده بود. بخشی از این داستان را در فضای مجازی به اشتراکگذاری و با کمال تعجب سیلی از کامنتها سرازیر شد و خیلیها گفتند میخواهند به کودکانی که پدر یا مادرشان در زندان است عروسک هدیه بدهند. همین موضوع باعث شد پویش خانه عروسکی در روابط عمومی دادگستری استان کلید بخورد. در قالب این پویش ۴۰ میلیون تومان کمک نقدی و تعدای عروسک جمعآوری شد و در روز میلاد حضرت فاطمه معصومه (ص) و روز دختر این عروسکها به دخترانی که والدین آنها در زندان بودند اهدا شد.
در یکی از موارد در یک خانه ۸۰ متری ۳ جاری زندگی میکردند که همسر هر سه آنها در زندان بود و همراه با بقیه اعضای خانواده همسر در یک خانه زندگی میکردند که جمعیتشان بیشتر از ۲۰ نفر بود. عروسکها را که به کودکان این خانواده دادم انگار اولین بار بود که عروسک میدیدند و ذوقشان برایم خیلی زیبا و عجیب بود. یکی از وکلای استان در این پویش عروسک دوران کودکی خود را اهدا کرد که خیلی برایش عزیز بود و میگفت که این عروسک یکی از با ارزشترین داشتههای من است که میخواهم کودک دیگری که پدر یا مادرش را در کنار خود ندارد از این به بعد برای عروسکم مادری کند.
فعالیت قضات در فضای مجازی خوب است؛ اما قاضی بلاگری نه
میزان: از نظر شما فعالیت قضات در فضای مجازی خوب است یا بد؟
پارساییان: اخیرا فعالیت همکاران ما در فضای مجازی خیلی زیاد شده و تصور میکنم با این کار نگاه مردم به قضات تا حدودی تعدیل شده. فعالیت قضات در فضای مجازی خوب است، اما به شرطی که به سمت قاضی بلاگر شدن نرود. درباره موضوعاتی که در فضای مجازی منتشر میکنم مشخصات فردی افراد را سانسور میکنم. به نظر من فعالیت قضات در فضای مجازی نکات مثبتی دارد که نکات منفی را آن میپوشاند.
وقتی عشق به امام رضا(ع) یک جوان را از قصاص نجات داد
میزان: یکی از خاطرات ماندگارتان در طول این سالها را برایمان تعریف کنید؟
پارساییان: لحظات خوب و بد زیادی در کار خود داریم. درباره پروندههای قصاص در عین اینکه ما تلاش میکنیم از اجرای حکمجلوگیری کنیم، اما من همیشه به خانواده مقتول حق میدهم. حق قصاص حقی است که شرع مقدس به آنها داده، اما در کنار آن همه کار میکنم تا حکمی اجرا نشود. در یک مورد پسر ۱۹ سالهای به نام عبداله به خاطر طلبی که از شخصی داشت فرزند و مادر آن شخص را به قتل رسانده بود. حالا کودک و مادربزرگش به قتل رسیده بودند و جوان ۱۹ ساله در آستانه اعدام بود. کودک مقتول فرزند طلاق بود و نزد مادرش در مشهد زندگی میکرد. برای دیدار با پدر و مادربزرگش به یزد آمده بود که متاسفانه به قتل میرسد. حکم قصاص قاتل این پرونده در سال ۱۴۰۰ صادر و تایید شد و ما باید برای اجرای حکم زندان میرفتیم وقتی با مادر مقتول صحبت کردم و خود او گریهها و التماسهای قاتل را دید گفت که اگر همسر سابقم از قصاص قاتل مادرش بگذرد و رضایت بدهد من هم از قصاص میگذرم. لحظه نفسگیری بود عبدالله روی چهارپایه ایستاده و منتظر اجرای حکم بود و من دستور اجرای حکم را دادم. تلاشها و التماسهای ما به شاکی پرونده جواب نداد و او برای توقف حکم راضی نشد در همان ثانیه آخر که حکم میخواست اجرا شود پدر کودک گفت:رضایت دادم و همه صلوات فرستادند.
رضایت را همانجا صورتجلسه کردم و از مادر کودک پرسیدم که برای رضایت مبلغی را تعیین کند و او با کمال تعجب در پاسخ گفت: هیچ. من این جوان را به خاطر امام رضا بخشیدم و پولی از او نمیخواهم. روح بلند این پدر و مادر داغدیده آنقدر بلند بود که یکی از ماندگارترین خاطرات در ذهن من شد. عبدالله بعد از آن شب واقعاً اصلاح شد و من گاهی اوقات در زندان به او سر میزنم. او در کارگاه مصنوعات چوبی زندان کار میکند و از طریق فروش آنها خرج خانواده و پدر بیمار خود را میدهد. پدر او به عمل جراحی قلب نیاز دارد و عبدالله از طریق فروش این محصولات در حال جمعآوری هزینه انجام این عمل است. به معنای واقعی کلمه اصلاح را در وجود و رفتار این شخص میتوان دید. همیشه برای او دعا میکنم که بعد از خروج از زندان هم تغییر نکند و به همین رویه ادامه دهد. وقتی به زندان میروم عبدالله به دیدنم میآید از او میپرسم چرا با وجود اینکه ۵ سال از حبست باقی مانده همیشه به دیدن من میآیی؟ و او مودب و متین میگوید: فقط آمدهام از شما تشکر کنمف من زندگیم را مدیون شما هستم.
ماجرای هدیه خانم قاضی برای استادش
من درست مثل مادری که فرزند خود را میبیند از دیدن عبدالله ذوق میکنم. به مناسبت روز معلم میخواستم برای یکی از اساتیدم هدیه بخرم و از عبدالله خواستم که برایم یک کشتی چوبی زیبا بسازد. عبدالله با دقت و ذوق سرشار این کشتی را برایم ساخت و مبلغ آن را به او پرداخت کردم یکی از همکارانم به من میگفت چیز دیگری برای استادت تهیه کن. اما من گفتم دوست دارم دست سازه عبدالله راببرم.
میزان: چطور میشود این روح لطیف پشت آن اقتدار و صلابت قاضی پنهان شود؟
پارساییان: من یک مادر و یک زنم. قطعا احساسات زنانه دارم، اما در کار سعی میکنم احساساتم مانع کارم نشود. در عین حالی که با مادران زندانیان یا مادران شاکیان همدردی میکنم، اما در برخورد با محکوممطابق با قانون برخورد قاطع دارم و این اقتضای شغل من است.
میزان: یعنی در کنار قضاوت کار صلح و سازش هم انجام میدهید؟
پارساییان: همه قضات زن اولین وظیفهشان در کنار اجرای قانون و عدالت، سعی و تلاش جهت برقراری سازش و مصالحه در پروندههاست. من هم مثل سایر همکارانم تا جایی که وقت و قانون اجازه این کار را بدهد تلاش خود را برای ایجاد صلح و سازش در پروندهها به کار میگیرم.
میزان: چه انتظاری از قوه قضاییه دارید؟
پارساییان: حمایت از قضات جز بزرگترین انتظارات همکاران من از قوه قضاییه است. مثل سایر مشاغل که از حمایت برخوردارند؛ قضات نیز با توجه به سختی کار نیازمند حمایت هستند. حمایت پدرانه از قضات میتواند مانع بسیاری از خطاهای سهوی در آنان شود. رئیس خوب یک مجموعه بال پرواز پرسنل و کارمندان آن مجموعه است. حمایت دادستان یزد آقای دکتر حدادزاده از قضات و کارکنان دادسرای این شهرستان غیرقابل انکار و شایسته تقدیر است. رفتار این قبیل افراد شایسته الگوبرداری است.
انتهای پیام/