تحریم؛ ابزار انتخابی مدعیان حقوق بشر علیه مردم کشورها
خبرگزاری میزان - تحریمهای اقتصادی به سلاح انتخابی کشورهای غربی برای تحمیل اراده خود بر کشورهای کوچکتر تبدیل شده است.
با این حال، این اقدامات قهری یکجانبه اغلب در دستیابی به اهداف مورد نظر خود شکست میخورند و در همین حال باعث گسترش رنج و فلاکت در بین غیرنظامیان بیگناه کشورهای مقصد میشوند.
توسل مکرر به تحریمها، ریاکاری کشورهایی را که مدعی حمایت از حقوق بشر و حاکمیت قانون هستند، آشکار میکند.
بررسی دقیق چندین مورد اخیر، ناکارآمدی و به خصوص تناقضات اخلاقی تحریمها را آشکار میکند:
ونزوئلا
در سال ۲۰۱۵ دولت وقت آمریکا، ونزوئلا را یک «تهدید فوقالعاده» اعلام و تحریمهایی را وضع کرد که نهادهای آمریکایی را از تأمین مالی این کشور منع میکرد.
تحریمهای اضافی، شرکت نفت دولتی ونزوئلا را از صادرات نفت به آمریکا منع کرد؛ این اقدامات به یک بحران اقتصادی شدید، با کاهش شدید تولید نفت و قطع بیشتر واردات کمک کرد؛ دو اقتصاددان آمریکایی برآورد کردند که ۴۰ هزار مورد مرگ در این کشور از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ ناشی از تحریمها بوده است.
دولت آمریکا در سال ۲۰۱۹ اقدامات خود را تشدید و میلیاردها دلار دارایی ونزوئلا را مسدود کرد؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا هر شرکتی را که با ونزوئلا تجارت میکرد تحریم کرد.
این تشدید تحریمها رنج تودهای را بر مردم ونزوئلا تحمیل کردند و یک فاجعه انسانی را به وجود آوردند.
کوبا
از زمان انقلاب کوبا، آمریکا بیش از ۶۰ سال است که تحریم اقتصادی علیه این کشور را حفظ کرده است؛ هدف از این تحریمها دامن زدن به نارضایتی و جرقه زدن ضد انقلاب بود.
ناتوانی تحریمها در تحقق هدف خود پس از دههها مجازات دستهجمعی علیه غیرنظامیان نشان داده میشود.
تحریمهای آمریکا بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار برای کوبا هزینه داشته و برای چندین نسل از مردم عادی این کشور رنج و سختیهای بیشماری به همراه آورده است.
سوریه
از زمان شروع جنگ در سوریه از سال ۲۰۱۱، آمریکا و کشورهای اروپایی تحریمهای تنبیهی فزایندهای را علیه این کشور اعمال کردهاند که هدف آن برکنار کردن دولت سوریه از قدرت است.
تحریمها به دور از حمایت از حقوق بشر، دسترسی به غذا، مراقبتهای بهداشتی و بازسازی را با مشکل مواجه کرده است.
عراق
تحریمهای آمریکا پس از جنگ اول خلیج فارس، اقتصاد عراق را نابود کرد و منجر به سوء تغذیه و کمبود گسترده پزشکی در این کشور شد.
این تحریمها عمدتا بر غیرنظامیان تأثیر گذاشت و یک گزارش سازمان ملل در سال ۱۹۹۹ اقتصاد این کشور را در حالی که کودکان از سوءتغذیه رنج میبردند، «درحالت ورشکستگی» توصیف کرد.
مردم عادی عراق بهای این تحریمها را پرداختند و صدها هزار غیرنظامی در اثر بحران انسانی جان باختند.
آفریقای جنوبی
اگرچه آفریقای جنوبی اغلب به عنوان «موفقیت تحریمها» ذکر میشود، یک مورد پیچیده است؛ شدیدترین تأثیرات این تحریمها را سیاهپوستان آفریقای جنوبی که قبلاً تحت ظلم و ستم رنج میبردند، احساس کردند.
در حالی که تحریمها ممکن است یکی از عوامل بوده باشد، ناآرامیهای داخلی و انزوای بینالمللی به نظر میرسد محرکهای اصلی تغییر باشند. تحریمها که بیش از ۳۰ سال به طول انجامید، زمان طاقتفرسایی را ایجاد کرد تا به طور بالقوه به تغییرات سیاسی کمک کند، به قیمتی وحشتناک برای کسانی که قرار بود به آنها کمک شود.
دورویی
آمریکا خود را یک «قهرمان حقوق بشر، مروج دموکراسی و مدافع حاکمیت قانون» میداند، اما استفاده مشتاقانه آن از مجازات دستهجمعی علیه میلیونها انسان بیگناه این ادعا را نقض میکند.
چگونه یک کشور میتواند مدعی «مدیریت اخلاقی» باشد در حالی که عمدا به غیرنظامیان برای دستکاری دولتها، آسیب میرساند؟ ریاکاری بین اصول اعلام شده و سیاستهای اعمال شده در این زمینه آشکار است.
بهانههای واهی برای توجیه تحریمها
مقامات آمریکایی اغلب تحریمها را به عنوان ادعایی «جایگزینی صلحآمیز برای جنگ» توجیه میکنند، اما تأثیر انسانی آنها غیر قابل مقایسه است؛ چگونه تحریمهای تجاری سرکوب کننده از نظر اخلاقی برتر از حملات نظامی است؟
علاوه بر این در حالی که آمریکا دولتهای دیگر را محکوم میکند، سوء استفادههای متحدانی مانند رژیم صهیونیستی را نادیده میگیرد.
این محکومیت انتخابی و اعمال تحریم، استانداردهای دوگانه ناشی از ملاحظات ژئواستراتژیکی را به جای اخلاقیات سازگار نشان میدهد.
تحریمها بر این فرض متکبرانه استوار است که مقامات آمریکایی میتوانند امور داخلی سایر کشورها را برای همسویی با منافع آمریکا دستکاری کنند.
تهاجم هژمونیک
فراتر از استکبار، تحریمها نشان دهنده جنگ اقتصادی از سوی یک قدرت هژمونیک علیه کشورهای دیگر است؛ هدف آنها از طریق تحمیل سختی، اجبار و انقیاد، مواردی است که منعکس کننده اهداف تهاجم نظامی است.
هنگامی که عدم تبعیت از نظم هژمونیک با تحریم مواجه میشود، مرز بین تهاجم اقتصادی و نظامی محو میشود؛ هر دو برای مطیع کردن دیگران در برابر اراده هژمونی، رنج ایجاد میکنند.
هژمونی، استفاده بی رویه آمریکا و همپیمانانش از تحریمها را به عنوان ابزاری برای اجبار علیه کشورهای دیگر توضیح میدهد.
لفاظیهای آرمانگرایانه در مورد نظم جهانی مبتنی بر قوانین و نهادهای بینالمللی، پوششی برای پایمال کردن چنین اصولی از سوی غرب در هر زمان که مناسب باشد، فراهم میکند.
تحریمهای یکجانبه، با دور زدن سازمان ملل، نشان میدهد که غرب و به خصوص آمریکا از چارچوبهای چندجانبه برای محدود کردن تجاوز دوری میکند. غرب از قوانین جهانی حمایت میکند، اما به طور معمول آنها را به نفع خود تغییر میدهد.
غرب خود را به عنوان ادعایی «مدافع جهان آزاد» نشان میدهد که «نجیبانه» دست به مداخلات میزند، اما تحریمها پوچ بودن این این ادعا را آشکار میکنند.
استفاده رو به رشد از تحریمها نشان دهنده اضطراب از دست رفتن تسلط تکقطبی است، اما آنها معمولاً نارضایتی، مقاومت و واکنش منفی را ایجاد میکنند. آمریکا با اعتیاد خود به تحریم، کاهش نفوذ جهانی خود را تسریع بخشیده است.
انتهای پیام/