داغ ابوالفضل زرویی هر چه بگذرد تازه عمق خود را نشان می دهد/ او شاعر منزوی از جامعه نبود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، مراسم تشییع پیکر ابوالفضل زرویی نصرآباد در حوزه هنری برگزار شد و پیکر این نویسنده و طنزپرداز به سوی قطعه هنرمندان بدرقه شد.
باید قدر هم را بدانیم وفاصله ها را کنار بگذاریم
شکیبا که در دفتر طنز حوزه هنری مدتها با زنده یاد زرویی همکاری داشت در بازگویی بخشی از خاطراتش گفت: هرگز تا آخرین روز نه زرویی از حوزه هنری مهر برید و نه حوزه هنری نسبت به زرویی بی مهری کرد.
وی تا آخرین روزها در حوزه هنری کار میکرد و جلسات منظمی داشت، اما نمیدانم شاید اتفاقی که برای جسم او افتاد خیلی خودخواسته بود گویا خودش میخواست تیشه به ریشه این قامت بلند بزند خیلی بریده بود.
وی ادامه داد: این مجالس باید برای هر یک از ما مجلس تذکر باشد. اگر هر کدام از ما طی سه سال در خانه او را میزدیم در این مدت تنها نبود؛ و نیازی نبود که اینقدر دلگیر باشد. میتوانیم بیشتر قدر هم را بدانیم و خیلی از خطکشیها و فاصلهها را کنار بگذاریم. آنچه ما را به هم پیوند میدهد ادبیات سرشار از شرافت است؛ و من نمیدانم چطور چنین اشعاری را میخوانیم، ولی پایبند به آن نیستیم.
وی در ادامه سخنانش به توصیف موسوی گرمارودی از ابوالضل زرویی اشاره کرد که گفته بود زرویی عبید زاکانی زمان است.
شکیبا اظهار کرد: گرمارودی میگوید زرویی عبید زمانه است شاید هم همین طور بود و شاید اگر میخواست مثل عبید بنویسد رسالههای متعددی مینوشت. او به طنز بسنده کرده بود و درک عمیقی هم از ادبیات داشت.
در بخش دیگر این مراسم موسوی گرمارودی به عنوان سخنران در حضور مردم و اهالی قلم گفت: زرویی در نقیضه پردازی تقریبا بینظیر بود؛ و تاکنون حتی حد فاصل دوره قبل به کار تذکره المقامات او هم نمیرسد. همان طور که در مقدمه کتاب اصل مطلب آوردهام سعی داشتهام تا این موضوع را اثبات کنم.
آزاده بودن وآزاده زیستن از ویژگی هایش بود
ساعد باقری گفت: دیروز به دوست ارجمندم، سهیل محمودی میگفتم که ما با داغ قیصر امینپور فرو ریختیم، شکستیم، ناگهان یکباره، ولی داغ ابوالفضل زرویی از جنسی است که هرچه بگذرد شاید تازه عمق خود را به ما نشان دهد.
وی اظهار کرد: بیشترین چیزی که از زرویی در ذهنم میدرخشد اصالت، گوهر شریف کمیاب زمانه ما در دنیا ادا و اطوارها است. یک گوهر تابناک از شرافت و اصالت به اضافه آن ریشهدار بودن که در هر اثرش پدیدار بود از جمله شاخصههای زرویی به شمار میرود. رگ و ریشهای که از ادبیات و متون کهن فارسی میگرفت برای هرکه در آن مسیر اندک الفتی داشت آشکار بود که به ریشهها استمرار داشت. آزاده بودن و آزاده زیستن او یکی دیگر از ویژگیهایش بود.
باقری گفت: احساس من هم این است که زرویی مدتها بود که کنار آمده بود. وقتی که برای عمل جراحی بستری شده بود، من و محمودی به عیادتش رفتیم سرم را به سمتش خم کردم. گفتم میترسی؟ گفت: آره. به او گفتم مادرم میگفت: ترس نشانه ایمنی است و تو از این عمل به سلامت بیرون میآیی بعدها وقتی زرویی را در برنامههای ماه محرم انجمن دیدم اشاره کرد که آن زمان این حرف وی را آرام کرده و من گمان میکنم در این مدت به او جایگاهش و محل قرارش را نشان دادند. او با فراغت و رضای کامل به استقبال جایگاهش رفت. از پروردگار آرزو کنیم که خداوند ما را آماده از این جهان ببرد و در زمان مرگ شرایطی به وجود نیاید که فکر کنیم که چه چیزهایی را باختیم. پروردگارا این عزیز نازنین و این مهربان را از ملکوت آرامش و آرامش ملکوت بهرهمند بفرما.
یک عمر مردم را خنداند
غلامعلی حداد عادل بیان کرد: امروز در کنار پیکری ایستادهایم که در کمتر از یک عمر ۵۰ ساله خودش را به عنوان یک چهره موثر و ماندگار در عرصه ادب فارسی تثبیت کرده است. مردی که باید بگوییم در نیم روز یک عمر طبیعی مانند خورشیدی که غروب میکند ما را ترک کرده است.
وی افزود: ابوالفضل زرویی از دوران نوجوانی و وقتی که دانشآموز دوره راهنمایی بوده شعر طنز میگفت و میتوانیم بگوییم یک عمر مردم را خنداند و دل جامعه خود را شاد کرد و امروز آن جامعه به اندازه عمر زرویی اندوهگین است و جا دارد که غمگین و اندوهگین باشد.
حداد عادل اظهار کرد: با نگاهی به کارنامه زندگی زرویی تصدیق میکنیم که او فقط کار فکری و ذهنی نمیکرده یعنی شاعر منزوی از جامعه نبوده کارنامه عمر او حکایت از کار ادبی، کار فکری و ذهنی و مدیریت و حضور در عرصههای مختلف و توجه به دیگران بوده. یعنی شأن اجتماعی مهم و موثر در کنار قدرت ذهنی داشته است. چه در مجله گل آقا که چهرهپردازی آن یعنی هویت طنزبخشیدن به مجله را داشته و چه در حوزه هنری. هرجا که توانسته از طریق کار اجتماعی و مدیریت و ادبیات خدمت کرده.
برای خوشامد این وآن قلم نمی زد
ناصر فیض که در حال حاضر مدیریت دفتر طنز حوزه هنری را بر عهده دارد با قرائت شعری گفت:خاص و عام به جهت رفتار درشت و اخلاقی ابوالفضل زرویی را میشناختند. داشتههایش جامعه ادبی را داغدار کرد. محبوب، عزیز و ارجمند بود و گستره محبوبیت وی به قدری بود که عامه مردم به دانستههایش احترام میگذاشتند. این همه اقبال از سوی عوام و خواص دلیلی جز اینکه وی به درستی پاسدار زبان گرانسنگ فارسی بود ،نیکو سخن میگفت: حرمت نیکو سخن گفتن را رعایت میکرد و برای خوشامد این و آن قلم نمیزد.
وی افزود: زرویی نمونه بارز انسانی شریف و خردمند بود. در طول همکاری در حوزه هنری جز مهربانی و انتقال دانستههایش به دیگران چیزی ندیدم. او آدم دست و دلبازی بود. اصیلزاده، مهربان و سلیمالنفس بود. قالب حرکاتها را میشناخت، ولی از حرکات اصولی و معیارهایش فاصله نمیگرفت. ادبیات گذشته و روز را خوب میدانست و این موضوع در آثارش نیز مشهود بود. ایمانش نشأت گرفته از اخلاق، شرافت و انسانیتش بود و کسی آن را نمیتواند انکار کند. متون نظم و نثر و سرگذشت شعر را به جد و به وفور مطالعه کرده بود و اشراف کامل به آن داشت. او به دنبال نگرانیهایش تلاش بی وقفهای میکرد تا پیشنهاد تاسیس دفتر حوزه هنری تحقق پیدا کند و او این جریان بزرگ را پایهگذاری کرد. جامعه طنز امروز به این بالندگی افتخار میکند. او از هنرش در اصلاح کژیها و ناهنجاریها استفاده کرد.
شکیبا در بخش پایانی مراسم تشییع پیکر ابوالفضل زرویی اعلام کرد که قرار است خیابانی که منزل زندهیاد زرویی در آن واقع شده به نام وی نامگذاری شود.