کتابها را با یک پارامتر اندازهگیری نکنیم/ هنوز فروش مجازی و سنتی قابل تفکیک از یکدیگر نیستند
خبرگزاری میزان -هفته کتاب بهانهای برای یاد آوری و ارزش مطالعه است. کتابخوانی، دانش جدیدی را به حافظه شما اضافه می کند هرچه دانش بیشتری داشته باشید، برای مقابله با مشکلات غیر قابل پیش بینی زندگی تان مجهزتر خواهید بود در عین حال استرس شما را کاهش خواهد داد زیرا تمرکز شما بر موضوع خاص متمرکز می شود بدیت تریب باعث می شود تنشهایتان از بین برود و به شما آرامش می دهد.
برخی فعالان فرهنگی و ناشران معتقدند برای معرفی کتاب های باید از فضای مجازی کمک گرفت زیرا این روزها دیگر امکان جدایی افراد از فضای مجازی بسیار سخت است لذا باید از تهدید موجود بهره برداری درست کرد و به کمک برخی بلاگر ها، کتاب ها را به جامعه معرفی کرد و در نهایت سرانه مطالعه را افزایش داد.
برخی نیز کارشناسان فرهنگی نیز معتقدند چون کتاب ها به خوبی معرفی نمی شود و توجه جامعه بیش از کتاب به اطلاعاتی سطحی فضای مجازی محدود می شود جایگاه کتاب و مطالعه کاهش فراوان یافته است. گسترش کرونا نشان داد میتوان فضای مجازی را روشی برای فروش و معرفی کتاب ها از طریق فضای مجازی دانست.
اما در اینجا یک سوال وجود دارد آیا آمار درستی از میزان مطالعه وجود دارد؟ آیا واقعا افراد خرید کتاب ها را از طریق فضای مجازی انجام می دهند؟ در این زمینه اطلاعاتی رسمی وجود دارد؟
جایگزین وجود ندارد
مصطفی وثوقکیا یکی از فعالان عرصه فرهنگ ضمن بیان نشاهش به فضای مجازی گفت: با وجود شکل گرفتن روشهای مختلف فروش کتاب مثل کتابهای صوتی و شبکههای اجتماعی و بهرغم همه مشکلاتی که برای کتابفروشیها ایجاد شده، کتابفروشان همچنان به فعالیتشان ادامه میدهند؛ فقط روشهای مختلفی را بهکار میبرند، آنهم برای این است که حیات اقتصادیشان به خطر نیفتد و من فکر میکنم اینها جایگزین همدیگر نمیشوند. درواقع هر کدام کارکرد خودشان را دارند.
وی با اشاره به اینکه برخی از کتابفروشیها نتوانستهاند از شرایط مختلف فروش استفاده کنند، افزود: یکی از عوامل کم شدن فروش کتابهای ناشران این است که آنها نتوانستهاند از فرصت فضای مجازی استفاده کنند. مثل کرونا که برخی از کتابفروشیها فروش مجازی استفاده کردند و وارد بستر فضای مجازی شدند و فروششان را در دوران کرونا ادامه دادند. بعضیها با فروش مجازی راحتترند و از این طریق اقدام میکنند.
فضای کتابفروشیها
وثوقکیا در ادامه گفت: بخشی از تمایل برای رفتن داخل کتابفروشیها فضایی است که در یک کتابفروشی حاکم است؛ از چیدمان گرفته تا افراد آگاه نسبت به کتاب و حتی امکانات جستجوی مناسب در کتابفروشی. اگر کتابفروشیها همه این لوازم را با هم فراهم کنند، میتوانند بخشی از بازارشان را داشته باشند. فکر میکنم بخشی از مشکل فروش کم ناشی از ضعف خود فروشگاهها است که بهروز نشدهاند. من بهعنوان مخاطب کتاب را براساس شناخت نویسنده و ناشر از فضای مجازی میگیرم، ولی در فروش حضوری امکان خواندن چند صفحه از کتاب وجود دارد، حتی میتوان کتابهای دیگری را که در همان ژانر نوشته شدهاند، بررسی کرد.
وی ادامه داد: ناشرانی که دنبال چهرهها و بلاگرها میروند به دنبال رفع مشکلات اقتصادی هستند. حتی ناشران مطرح هم از ایندست کتابها دارند و کتابهایی را از هنرمندان و چهرهها مختلف به چاپ میرسانند، چون فکر میکنند با اینکار بخشی از طرفداران آن فرد را دنبال خود میکشانند و گوشهای از دغدغه اقتصادی خود را برطرف میکنند و کتابشان فروش میرود. آنچه مهم است اینکه مخاطب در نهایت خودش انتخاب میکند که کدام ژانر کتاب را انتخاب کند.
هر کتاب پرفروشی دارای ارزش نیست
وثوقکیا گفت: نمیتوانیم بگوییم هر کتاب پرفروشی دارای ارزش و هر کتاب کمفروشی بیارزش است. در هر دورهای ممکن است بنا به شرایط روز و مخاطبان یا بنا به نویسنده کتاب که آدم شاخص و مطرحی باشد، کتابی فروش بیشتری داشته باشد. درواقع فضا متفاوت است و نمیشود همه کتابها را با یک پارامتر اندازهگیری و تحلیل کرد.
فروش مجازی و سنتی قابل تفکیک از یکدیگر نیستند
همچنین حسام آبنوس یکی دیگر از فعالان حوزه فرهنگ بیان کرد: فروش مجازی و سنتی قابل تفکیک از یکدیگر نیستند، بیان کرد: در هر صورت هر دو اینها نوعی فروش است و بهنظرم قرار نیست آنها جای یکدیگر را بگیرند. اما وقتی در فضای مجازی کتابهایی را میبینیم که پرفروش شدهاند، به این نتیجه میرسیم که در نهایت چنین کتابهایی از مسیر کتابفروشیها وارد فضای فروش مجازی شدند و کتابفروشیها همچنان نقشآفرینند، هر چند ممکن است کمرنگ شده باشند. عوامل دیگری هم باعث کمرنگ شدن فروش در کتابفروشیها شده است، مثل توجه افرادی خاص به برخی از کتابها، اما فروش مجازی کتاب تابعی از فضای فروش داخلِ فروش کتابفروشیهاست.
وی ادامه داد: فروش مجازی که منظور شبکههایاجتماعیاند، با فروش حضوری داخل کتابفروشی تفاوتهایی دارد. فروش حضوری برای کسانی است که اُنس بیشتری با کتاب دارند و به کتابفروشی میروند تا از نزدیک با کتاب اُنس بگیرند، اما در فروش مجازی فرد میتواند از دورترین نقطه، جدیدترین کتاب را از طریق فضای مجازی تهیه کند. فروش در بستر فضای مجازی بر پایه اعتماد است. اگر فرد شناختهشدهای کتاب را معرفی کند، بنا به اعتمادی که مخاطب به او دارد و بدون اینکه لازم باشد کتاب را ورق بزند یا سایر عناوین را بررسی کند، کتاب را میخرد. یعنی اینجا نقش شبکههای اجتماعی برپایه افرادی است که در این فضا فعالیت میکنند و من فکر میکنم گلایه کتابفروشیها و فعالیت حوزه نشر در بخش فروش بیشتر به خاطر فروشگاههای مجازی کتاب است که امکاناتی را برای مخاطبشان فراهم میکنند.
درباره تفاوت ریویونویسها و بلاگرها، گفت: ریویونویس کاملا آدم کتاب است. گاهی پیش میآید قبل از انتشار کتابی را به او میدهند و ریویونویس برای پشت جلدش مطلبی مینویسد که موجب تکان خوردن کتاب میشود. اما بلاگرها در مرحله بعد از نشر هستند. آنها از روی علاقه بلاگر کتاب شدند. در واقع اگر علاقه نداشتند ممکن بود بلاگر یک محصول دیگر باشند. بلاگرها معمولا کار سفارشی انجام میدهند و ریویونویس هم در اروپا و غرب مبلغی را میگیرند اما تخصصیتر و منطقیتر مطلب را مینویسند. به همین دلیل است که بلاگر چندان نمیتواند روی قشر خاکستری اثر بگذارد.
سواد رسانه ای
آبنوس خاطر نشان کرد: اینجا بحث سواد رسانهای پررنگ و برجسته میشود، چراکه مخاطب از خودش نمیپرسد من چرا باید کتاب را بخرم و صرفاً به خاطر معرفی یک شخص تمایل به خرید آن کتاب پیدا میکند. البته همین امر نشان میدهد که جامعه به کتاب خواندن علاقه دارد؛ هر چند به لحاظ آماری این میزان را کم بدانیم، ولی باید بپذیریم که بلاگرها مخاطبانی دارند.
انتهای پیام/