کار هنری جدی برای حج انجام نشده است
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، عبدالحمید قدیریان، مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزه هنری به مناسبت سالگرد حادثه منا گفت: برای حج، مثل بسیاری از موضوعات دینی دیگر، کارهای هنری جدی انجام نشده است و بسیاری از آثار تولیدی، کارهایی سطحی است و عموماً در آثار به جسم موضوع پرداخته شده و تلاشی برای واکاوی و فهم بطن آن نمیکنند.
بعد از اینکه آقای میرکریمی از شما خواست تا تابلویی با موضوع فاجعۀ منا بکشید، شما تصویری نقاشی کردید که شاید خیلی از افراد انتظار آن را نداشتند، لطفاً در این باره توضیح دهید.
در ابتدا خدا را شکر میکنم که به دینی معتقدم که همه کلیات و جزئیاتش سرشار از حکمت و نورانیت است. بله، در آن روزها که بغض سنگینی گلوی همه را میفشرد، آقای میرکریمی که همچون دیگران نمیتوانست احساساتش را مخفی کند، با من تماس گرفت و لزوم وجود تابلویی را یاد آور شد که قرار بود در مراسمی با عنوان شهدای منا در خانه سینما برگزار شود و از من خواست که در آن فرصت اندک، تابلویی را نقاشی کنم. برایم فرصت خوبی بود تا با تولید این تابلو، از یک سو مفهوم معارفی و پر اهمیت حج را که در متن جامعه به فراموشی سپرده شده بود بازخوانی کنم و از سوی دیگر، قلبهای شکستۀ خانوادههای شهدا را آرام کرده و به رحمت الهی امیدوار کنم، چراکه همه مردم ایران در ماجرای فاجعۀ منا بسیار آزرده خاطر و ناراحت شده بودند و این ماجرا باعث بیدارشدن بسیاری از آنان شده بود.
برای همین تصمیم گرفتم با نگاه رئالیستی این تابلو را ترسیم نکنم، یعنی همان نگاهی که عموم هنرمندان با قرار گرفتن در آن شرایط کار میکنند. تصورم این بود که بهترین راه برای تسکین دلهای آزرده، زنده کردن «یاد خدا» است، باید به بیننده یادآور میشدم که اهل آسمانها از جمله ملائک، صالحین و شاهدان، ناظر این وقایع هستند. باید این باور در مخاطب تقویت میشد که همه این وقایع در حیطۀ حریم خداوندی و در زیر نگاه خداوند حّی بوده است و او از شرارت پادشاهان حجاز غافل نیست و انتقام این خونها را از ظالمین خواهد گرفت.
برای همین، از ترسیم مادی خانه خدا صرفنظر کردم و در راستای آن در آسمانها «بیتالمعمور» را به تصویر کشیدم تا هیچ عنصر دنیایی در تابلو دیده نشود و جنسی لطیف از ابعاد بالایی خانه خدا نمایان شود.
طبق فرمایش امام صادق(ع) در راستای خانه خدا در آسمانها عرش و پایینتر از آن «ضُراح» و پایینتر از آن «بیتالمعمور» است که ملائک به دور آن در حال طواف هستند. تلاش داشتم در این تابلو ملائک را با حالتی ترسیم کنم که با فضای غمبار آن روزها هماهنگ باشد، آنها حالت عزاداری به خود گرفتهاند و برای دلجویی آمدهاند. تصویر کردنِ همراهیِ ساکنان آسمان با درد داغدیدگان، میتواند بهترین تسلی برای بازماندگان در اینگونه وقایع باشد.
عکسالعمل مردم وقتی با تابلو شما مواجه شدند، چگونه بود؟
به دلیل فرصت بسیار کمی که داشتم، پرداخت جدی، آنطور که دوست داشتم، بر روی این تابلو انجام ندادم، اما نگاه و منظری که بر اساس آن تابلو طراحی شد، بسیار مورد توجه حاضران قرار گرفت. تصویر همه ما از خانۀ کعبه یک خانه سنگی سیاه رنگ بر روی زمین است و مجموعهای از انسانها که در آفتابی سوزان به دور آن در حال طواف هستند، اما در این تابلو، کعبه در آسمانها کشیده شده بود، برای همین این موضوع برای خیلیها جذاب و قابل توجه بود. وقتی تابلو دیده شد، انگار فضایی فطری پدید آمد و همه تحت تأثیر آن قرار گرفته بودند، و رفتارشان به گونهای حاکی از تأیید تصویر بود و دلشان گواهی به صحت مطلب میداد. انگار میخواستند بگویند: همینطور است. اصل خانۀ خدا باید در آسمانها باشد.
به طور کلی کار یک اثر هنر دینی، ذکر فضای معنوی و دعوت مخاطب به آسمانهای هفتگانه است تا در آن سیر و لطافت را تجربه کند. او باید بداند و ببیند جایگاهی که خداوند برایش میپسندد، کجاست تا خود را با خواست الهی هماهنگ کند.
به نظر میرسد یکی از موضوعات دینی که هنرمندان کمتر به آن پرداختهاند، «حج» است، آیا این موضوع را تأیید میکنید؟
بله، به نکتۀ خوبی اشاره کردید، «حج» از جمله موضوعاتی است که در حیطۀ آثار هنری کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که. کلاً هر کدام از مقولات و رفتارهای عملی و معرفتی دین، به شیوهایی باعث اتصال بین آسمانهای بالا و عمق عالم میشود. حاجی تحت عنوان مناسک حج و در قالب یک سری رفتارهای نمادین، با مفاهیم عظیم الهی در گسترۀ عالم به صورت نمادین و تمرینی آشنا میشود، در این صورت حج یک نمونه سازی عملی است. تا کی میخواهیم مفاهیم دینی را صرفاً مطالبی نظری دانسته و در این مطالب غرق شویم؛ از این بُعد که نگاه کنیم، میبینیم خداوند در قالب مناسک حج ما را وادار به تمرینِ عملی برای فهم بهتر میکند، به عبارت دیگر، خداوند مفاهیم را به فرم و اشکال عملی ترجمه کرده و ما را با آنها آشنا میکند.
از موضوعاتی که همه هنرمندان با آن سر و کار دارند، بحث تبدیل مفهوم به فرم است. آنها همیشه تلاش دارند تا مفاهیم مدنظر خود را به تصویر بکشند و به فرم تبدیل و در قالبهای مختلف ارائه کنند. وقتی از این منظر به حج نگاه کنیم، میبینیم خدا به زیباترین وجه ممکن، مفهوم جامع دین را در قالب مناسک حج به تصویر کشیده است. دین یعنی رفتارهای عبد در قبال پادشاه عالم. خدا در قالب مناسک حج، جامعترین رفتاری را که دوست دارد عبدش انجام دهد، به تصویر کشیده است.
خداوند در ایام حج رفتاری را به تصویر کشیده که انسانها به خاطر آن خلق شدهاند. واقعاً ما برای چه خلق شدهایم و به چه دلیل به عمق تاریک عالم یعنی به دنیا آمدهایم؟ قطعاً خداوند حکیم ما را برای خوردن و خوابیدن و در نهایت مردن، خلق نکرده است، پس بسیار جایگاه دارد که ما به این موضوع فکر کنیم که برای چه خلق شدهایم؟
اگر با این منظر به مناسک حج نگاه کنیم، متوجه جواب این سؤال میشویم. عالمی میگفت: «خداوند سرزمین مکه را مثلی از دنیا قرار داده که محل سختی و مشقت و زمین لمیزرع و به قول قرآن وادی «غیر ذی زرع» است. حاجیان برای تفریح و گردش به مکه نمیروند که اساساً سرزمین مکه محل تفریح نیست، بلکه به جستجوی کعبه و طواف دور آن، رهسپار مکه میشوند». کلام بسیار عجیبی بود.
انسان یاد فرمایش حضرت زهرا(سلامالله علیها) میافتد که کعبه را مثلی از امام خواندند و فرمودند: «مثل الامام مثل الکعبه». یعنی خداوند در قالب مناسک حج، به حاجی میآموزد که وقتی وارد مکه میشود باید کعبه را جستجو کند و به سراغ کعبه برود و حول او طواف کند. این رفتار نمادین کنایه از آن دارد که ای انسان! وقتی به سرزمین سخت و سنگلاخ دنیا رسیدی، باید در جستجوی امام باشی و او را بیابی و حول او طواف کنی. وقتی یک حاجی در مسجد الحرام، کعبه را طواف میکند یعنی ای انسان! باید چنین باشی، باید طواف به دور امام خود داشته باشی.
وقتی با این منظر به تحلیل مناسک حج میپردازیم، میبینیم که آن مناسک عین ترجمان جامع دین است. به عبارت دیگر، کعبه منزل تطهیر یافتهای است که طائفین باید به کنار آن بیایند و از کنار آن به سوی آسمان اوج بگیرند و بیتالعتیق را در آسمانهای بالاتر طواف کنند.
به نظر شما علت اینکه هنرمندان کمتر به موضوع حج پرداختند، چیست؟
برای حج، مثل بسیاری از موضوعات دینی دیگر، کارهای هنری جدی انجام نشده است و بسیاری از آثار تولیدی، کارهایی سطحی است. بنده کمتر اثر هنری در قالبهای مختلف نقاشی، سینما و ... دیدهام که دربارۀ این موضوعات باشد و به روح، باطن و عمق مطلب پرداخته باشد. عموماً در آثار به جسم موضوع پرداخته شده و تلاشی برای واکاوی و فهم بطن آن نمیکنند. به طور کلی و عموماً به انجام اعمال دینی بسنده میکنیم و این در حالی است که علما و مراجع شدیداً تأکید دارند که در معارف دینی و فهم اصول و فروع دین، تقلید جایز نیست و هر فردی به نوبۀ خود باید در یافتن معارف صحیح همّت داشته باشد. شاید این یکی از عللی باشد که هنرمندان کمتر به موضوع حج پرداختند.