آواز خوان، نه آواز

7:38 - 11 شهريور 1396
کد خبر: ۳۴۴۸۶۶
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
در سالروز تولد حسن فتحی، جابر قاسمعلی(فیلمنامه نویس)در یادداشتی به این کارگردان سینما و تلویزیون که شهرزاد را درحال پخش دارد، پرداخته است.

به گزارش گروه فرهنگی به نقل از روابط عمومی سریال شهرزاد، متن یادداشت وی به شرح زیر است:

چرا حسن فتحی از شهرزاد مهم‌تر است؟

جای تاسف است که بگویم در شرایطی که حدودا نیمی از مردم ایران سریال شهرزاد را دیده‌اند، من آن را ندیده‌ام. یعنی البته پیش آمده که به صورت گذرا تکه‌هایی را اینجا و آنجا دیده باشم ، اما نشده که بنشینم پای تلویزیون و مثل یک سریال‌بین حرفه‌ای آن را پیگیری کنم.

دلیل آن خیلی ساده است؛ طی سال‌های اخیر عادت به تماشای سریال را از دست داده‌ام؛ چه ایرانی و چه خارجی! البته پیشترها هم تماشاگرِ چندان جدی سریال‌ها نبوده ام. تنها سریالی که بارها و بارها دیده‌ام دایی جان ناپلئون ناصر تقوایی است که اگر پا بدهد، باز هم برای هزارمین بار آن را می‌بینم. در میان مجموعه‌های تلویزیونی پس از انقلاب البته امام علی ( داوود میرباقری ) و هزاران چشم ( کیانوش عیاری ) را کامل دیده‌ام و بخش‌هایی از سریال‌های این و آن را، به جای آن می نشینم فیلم می بینم و رمان می خوانم؛ ایرانی یا خارجی. راست‌اش نه حال و حوصله‌ای مانده و نه وقت آن را دارم که بنشینم سریال تماشا کنم؛ نه از تلویزیون خودمان و نه از تلویزیون اجانب، نه از شبکه نمایش خانگی و نه از شبکه نمایش همسایگی!

بامزه است که خودم طی بیست سال اخیر چندین و چند سریال برای تلویزیون نوشته‌ام، اما باورتان می‌شود که بگویم برخی از سریال‌های خودم را هم ندیده‌ام!؟ مگر در بازپخش و به صورت کاملا گذری و تکه تکه !؟

اینها را گفتم، که تصور نشود خدای ناکرده طاقچه بالا ( و به قول امروزی‌ها کلاس ) می‌گذارم و از این حرفها .... و عمدی دارم در تماشا نکردن شهرزاد؛ آن هم سریالی که خیلی‌ها آن را دیده و پسندیده‌اند و نیازی به تعریف و تمجید من ندارد.

در این مدت و در شبکه‌های مجازی، یادداشت بسیاری از اهالی سینما را در مدح و ثنای شهرزاد خواندم؛ تردیدی نیست که شهرزاد سریال موفقی‌ست و از همین روی مهم. اما گمان‌ام از شهرزاد مهم‌تر، حسن فتحی‌ست. حسن فتحی آوازخوان مهمی‌ست و آوازهایش با همه تکراری بودن، ـ یک قصه بیش نیست غم عشق، وین عجب ـ چون از زبان و حنجره او در می‌آید، شکل تازه، نامکرر و با طراواتی به خود می‌گیرد.

راست اما این است ، حسن فتحی بیش از آن که کارگردان خوبی باشد ( که هست )، نویسنده درجه یکی‌ست. به تاکید می‌توان گفت او فرزند خلفِ علی حاتمی ست، نه به واسطه تعلق خاطرش به روزگار سپری شده مردمانِ سال‌خورده‌ی دهه سی و چهل و نمایش لوکیشن‌های نوستالژیک، که به واسطه بازسازی زبانی که آشکارا آن را زبان تهرانی می‌خوانیم. او بعد از بهرام بیضایی، علی حاتمی و مسعود کیمیایی، نویسنده و فیلمساز تهرانی سینمای ایران است. در باره زبان تهرانی، می‌توان بعدتر و در فرصتی، بیشتر نوشت.
پیشترها که بیشتر پای تلویزیون می‌نشستم و جسته و گریخته برخی از آثار تلویزیونی فتحی را می‌دیدم؛ پهلوانان نمی‌میرند، شب دهم، میوه ممنوعه، مدار صفر درجه و ... تفاوت قلم او با دیگر نویسندگان به روشنی دیده می شد. واقعیت این است که نوشته‌های فتحی آشکارا شخصیت دارند و داستان. زبان ویژه‌ی او در دهان شخصیت‌هایش به خوبی می‌گردد و از همین روی تماشاگر آن‌ها را آشنا می‌پندارد و فارغ از ارزش‌های مثبت و یا منفی‌اش در داستان، دوست می‌دارد. آدم‌های شب دهم، میوه ممنوعه و ... حتی پس از سال‌ها در ذهن و خاطره مردم روشن مانده‌اند و تماشایی‌.
در سینما نیز فتحی با فیلم پستچی سه بار در نمی‌زند وارد چالشی سخت در روایت داستان و زبان می‌شود. طراحی داستان در سه دوره تاریخی مختلف، آشکارا چالشی را در حوزه فضا و زبان ایجاد می‌کند که فتحی به خوبی از پس آن بر می آید. او با زبان، تماشاگر را در فضا قرار می دهد و حاصل آن حضور تماشاگر در جهان داستان است؛ یک جهان ترسناکِ تهرانی!

همه این‌ها نشان دهنده یک نکته مهم است؛ حسن فتحی فیلمساز تهرانی سینمای ایران است که در آینده اهمیت حضور او و نوع فیلمسازی‌اش بیشتر مشخص خواهد شد. او آوازخوان شاخص سینما و تلویزیون ایران است که از تاریخ شهر خود؛ تهران می خواند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *