واکنش تند فاکس‌نیوز به یک ترانه ایرانی

8:23 - 17 آذر 1394
کد خبر: ۱۰۷۱۵۰
خبرگزاری میزان - خبرگزاری آمریکایی فاکس نیوز، فردای انتشار این ترانه با پرداختی دقیق و جهت‌گیری شده به این قطعۀ موسیقی، مطلبی انحصاری را در مورد آن منتشر کرد.
، موسسه شهرستان ادب از چندی پیش پروندۀ‌ای درباره ادبیات ضدآمریکایی را به راه‌انداخته است و یکی از مطالب خود را به واکنش رسانه آمریکایی فاکس‌نیوز به یکی از ترانه‎های ضدآمریکایی دوربُرد اختصاص داده است.
 
میلاد عرفان‌پور و محمدمهدی سیار، هر دو از چهره‌های شناخته‌شده و تأثیرگذار شعر متعهد کشور هستند. این دو شاعر انقلابی، در لبیک به مطالبۀ رهبر معظم انقلاب در دیدار با شاعران در تیرماه امسال مبنی بر «طرفداری از حق»، ترانۀ «هتل کوبورگ» را به صورت مشترک سرودند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در دیداری که تیر ماه امسال با شاعران داشتند، عنوان کردند:
 
«شاعر نمی‌تواند در جنگ حق و باطل بی‌طرف باشد. اگر چنانچه شاعر، هنرمند بی‌طرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آن‌وقت خیانت کرده، جنایت کرده؛ بحث اهمال دیگر نیست، بحث جنایت است. از جملۀ کارهایی که خیلی خوب است در کشور ما که بحمدالله در این جلسه هم آثارش دیده شد و قبلاً هم دیده شد و من خیلی از این راضی هستم، واکنش سریعی است که شعرای جوان ما به حوادث نشان می‌دهند، این خیلی باارزش است، این خیلی خوب است. مبادا کسی خیال کند که این چیز منفی است؛ نه، این بسیار مثبت است. ما در طول تاریخ و در زمان معاصرِ نزدیک به خودمان هم داشتیم مواردی را که همین واکنش‌های سریع بهترین آثار را به‌وجود آورد.»
 
ترانۀ «هتل کوبورگ» که با صدای «مهران میرزایی» و تنظیم «نیما نورمحمدی» خوانده شده است، اثری است در واکنش به مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا و مواضع سودجویانه و مزورانۀ آمریکا در ان مذاکرات.
 
هرچند این اثر هنری ارزشمند، از سوی رسانه‎های داخل کشور چندان مورد توجه قرار نگرفت و تنها چند خبرگزاری، به قرار دادن لینک کلیپ تصویری آن و انعکاس خبر تولیدش بسنده کردند؛ اما در خارج از مرزهای ایران، اوضاع به گونه‌ای دیگر بود. خبرگزاری آمریکایی فاکس نیوز که وابسته به جمهوری‌خواهان تندروی آمریکا است، فردای انتشار این ترانه با پرداختی دقیق و جهت‌گیری شده به این قطعۀ موسیقی، مطلبی انحصاری  را در مورد آن منتشر کرد. این رسانه که به سوگیری‌های تند و  جنگ‌طلبانۀ خود شناخته شده است، با همان نگاه افراطی و تندرو، در مقالۀ مذکور، از اهمیت این قطعۀ موسیقی در نمایاندن چهرۀ اصیل مواضع ایران در مذاکرات پرده برداشته و بغض خود را نسبت به این اثر متعهد، آشکار ساخته است.
 
اما شاید علاوه بر واکنش فاکس نیوز به این ویدئوموسیقی، واکنش آمریکایی‌هایی که اخبار این خبرگزاری را دنبال می‌کنند نیز جالب و در خور توجه باشد. از خیل کامنت‌هایی که ذیل این مقالۀ فاکس نیوز درج شده است (حدود 850 کامنت)، حجم اعظم پیام‌ها صراحتاً از دشمنی بی منطق مخاطبان (که عموماً اسرائیلی هستند و یا از حامیان اسرائیل و حامیان جمهوری‎خواهان و سیاست‎های جنگ‎طلبانۀ آمریکا) لبریز است. این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که فاکس نیوز، رسانۀ محبوب آمریکاییان اسرائیل‌دوست و جنگ‌طلب است؛ کسانی که پیوسته در همۀ موضع‌گیری‌های سیاسی آمریکا خواهان برخورد نظامی و لشکرکشی ارتش هستند و تجربۀ سوخته و شرم‌آور آمریکا در جنگ افغانستان و عراق که از بزرگ‌ترین رسوایی‌هایی این حکومت استعماری است، همچنان در نظر ایشان برگ زرین افتخار است! علاوه بر این دشنام‌ها، نگرش برخی از این مخاطبین نسبت به جمهوری اسلامی ایران جالب توجه است. برای نمونه به برخی از این کامنت‌ها نگاه می‌کنیم:
 
«باید گزینۀ نظامی را فعال کرد. مذاکرات همچنان می‌تواند در جریان باشد، اما عملیات نظامی می‌تواند ایران را ناگزیر به واگذاری مذاکرات وین کند. من به شما قول می‌دهم مردم ایران هیچ تصوری از  آن‌چه رهبری کشورشان انجام می‌دهد، ندارند؛ در نتیجه، به اشتباه آمریکا را به عنوان بزرگ‌ترین متجاوز می‌شناسند.»
 
«کری! تو مذاکره‌کننده نیستی و بهتر است در خانه بنشینی و مذاکره را به نتانیاهو واگذار کنی. او به سرعت ترتیب همه‌چیز را خواهد داد.»
 
«دقیقاً به همین خاطر است که ما نمی‌توانیم به حکومت ایران اعتماد کنیم. اوباما و کری احمق‌اند!»
 
«... اوباما! شاید با این اوضاعی که درست کرده‌ای، بهتر باشد استعفا بدهی.»
«می‌بینید؟ حتی مردم ایران هم می‌دانند در پشت‌پردۀ مذاکرات چه اتفاقاتی در جریان است! چرا مخاطبین فاکس‌نیوز نمی‌توانند حقیقت را بفهمند؟»
 
«هاهاها! مردم ایران... بله! پیشنهاد می‌کنی بروی با چند نفرشان مصاحبه کنی. آن‌وقت دستگیرت می شود مردم ایران سال‌هاست که از آمریکا متنفرند.»
 
«اوباما مداد شمعی‌های جادویی را اختراع کرده است! او خط قرمزهایی را ترسیم می‌کند که اول زرد می‌شوند، بعد هم محو و ناپدید!»
 
در ادامه، شهرستان ادب، ترجمۀ بی‌کم و کاست یادداشت مذکور را منتشر می‌کند، باشد که در داخل مرزهای این میهن اسلامی، به حمایت از آثار تأثیرگذاری از این دست- که حتی رسانه‌های افراطی آمریکایی را نیز ناچار به واکنش می‌کنند- بیشتر ارج نهاده شود.
 
***
 
«خیل کودک‌کشان نامردند»؛ ویدئوموزیک ایرانی، آمریکا را در میانۀ مذاکرات هسته‌ای، مورد هدف قرار داد.
 
ترانۀ جدید ایرانی، رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما را مورد هدف قرار داده، هشدار می‌دهد که به «گرگ‌ها»ی آمریکایی اعتماد نکنید. این ترانۀ معروف ایرانی، به آیپاد جان کری راه پیدا نخواهد کرد و وی احتمالاً این موسیقی را نخواهد شنید.
 
این موسیقی و کلیپ همراه آن که به اوباما و آمریکا حمله می‌کند، آمریکایی‌ها را «گرگ» خطاب می‌کند و به ایرانیان هشدار می‌دهد به مذاکرات پیرامون برنامۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران که بین تهران و شش قدرت بزرگ دنیا در جریان است، بدبین باشند.
 
در حالی که جان کری، وزیر امورخارجۀ آمریکا، به عنوان نمایندۀ آمریکا در مذاکرات- که تا اواخر سال 2013 میلادی به طول انجامیده است- حاضر شده است، ایران با بی‌توجهی به ضرب‌العجل‌های تعیین‌شده، از پذیرش شرایط پیشنهادی برای حذف تحریم‌های اقتصادی علیه نظام تندرو سرباز زده است. این ترانه نام خود را از «کنفرانس وین» به امانت گرفته‌است که محلی است که مذاکرات در آن جریان دارد.
 
«من به لبخند گرگ بدبینم». همچنان که ویدئو، جان کری، رئیس جمهور اوباما و بنجامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، را نشان می‌دهد، گروه کر این جمله را در پس‌زمینه با نغمه‌ای آرام تکرار می‌کند.
 
« ... به دروغ بزرگ بدبینم
گرم‌تر می‌شود مذاکره‌ها
تنگ‌تر می‌شود محاصره‌ها
این چنین گفت‌وگو که دید و شنید؟
گفت‌وگو زیر سایۀ تردید...»
 
خانۀ موسیقی بسیج که گروهی شبه‌نظامی و تندرو است، این موسیقی را تولید کرده است؛ هرچند، نشر آن در خبرگزاری فارس که سرویسی وابسته به رژیم است، دال بر این است که این موسیقی مورد تأیید و حمایت رهبر ایران {آیت‎الله} علی خامنه‌ای و رئیس‌جمهور، حسن‌ روحانی، است. در واقع اگر این ترانه بیانگر موضع حقیقی ایران در مذاکرات باشد، علت عدم رسیدن به توافقی دوجانبه آشکار خواهد شد.
 
«این چه بازی است؟ این چه شطرنج است؟»
 
این عبارت، بخش دیگری از این ترانه است. در این قسمت از این کلیپ، رهبران دور میز مذاکرات قدم می‌زنند و سپس، تصویر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای نمایش داده می‌شود.
 
 «این چنین گفت‌وگو که دید و شنید؟ گفت‌وگو زیر سایۀ تردید...»
 
در نوامبر سال 2013 میلادی، گروه 1+5 متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به همراه عضو دوره‌ای آن، مذاکره با ایران را آغاز کردند تا اطمینان حاصل کنند ایران در قبال لغو تحریم‌های بین‌المللی، از سلاح هسته‌ای استفاده نخواهد کرد. مذاکرات با توافق اولیه‌ای آغاز شد، اما تلاش برای به توافق رسیدن بر سر جزئیات ناامید‌کننده بود؛ چرا که ایران به بازرسان آژانس اجازه نداد که ظرفیت هسته‌ای آتی این کشور را بررسی کنند و تقاضای لغو بلافاصلۀ تمام تحریم‌ها را پس از عقد توافق، مطرح کرد. مهلت مذاکرات تا نوامبر سال 2014، سپس تا دوم آوریل و به تازگی تا سی‌ام ژوئن تمدید شده است.
 
منتقدین آمریکایی، از جمله جمهوری‌خواهان و قانون‌گذاران دموکرات، این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا دولت اوباما با وجود مخالفت قبلی تهران با موافقت‌نامه‌های بین‌المللی و اظهارات {آیت‎الله} خامنه‌ای مبنی بر این‌که رژیم قصد ندارد به بازرسان آژانس اجازۀ بازدید دهد و یا پیگیری‌های خود را برای ساخت سلاح‌‌های هسته‌ای متوقف سازد، باز هم به مذاکرات فشرده ادامه می‌دهد.
 
این ترانه با مرور و برجسته‌سازی برخی از نارضایتی‌ها و دلخوری‌های تاریخی دولت ایران از آمریکا همچون کودتای 1953 که با حمایت سازمان سیا شکل گرفت، سانحۀ سقوط هواپیمای ایرانی در سال 1998 که به واسطۀ اشتباه آمریکا رخ داد و ترور چهار دانشمند ایرانی که عوامل آن همچنان ناشناخته مانده‌اند، از این حوادث با عبارت «زخم‌هایی که بر تنم مانده است» یاد می‌کند.
 
«چه بگویم؟ نمی‌رود از یاد...» خواننده، با زمزمۀ این بخش، هم‌چنان که تصویر جسم بی‌جان کودکی نشان داده می‌شود، آمریکاییان را «خیل کودک‌کشان نامرد» خطاب می‌کند.
 
بسیج گروهی شبه‌نظامی، داوطلب‌محور است که همزمان با سرنگونی شاه، طی انقلابی که منجر به روی کار آمدن آیت‌اله خمینی و شکل‌گیری جمهوری اسلامی شد، تأسیس شده است.
 
در پایان، عکسی مونتاژشده از اوباما، وزیر اسبق امور خارجه، هیلاری کلینتون، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش، نتانیاهو، شیمون پرز، رئیس جمهور سابق اسرائیل و آریل شارون نخست وزیر سابق اسرائیل بر صفحه ظاهر می‌شود.
 
«باز دست خداست بالادست». این عبارت، فراز پایانی این ترانه است و در انتها، خواننده به آرامی زمزمه می‌کند:
 
«این چنین گفت‌وگو که دید و شنید؟ گفت‌وگو زیر سایۀ تردید...»
 
انتهای پیام/
 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *