حاج احمد متوسلیان
محشر عجیبی در مریوان به پا شده بود. مردم شهر از شنیدن خبر عزیمت حاج احمد به جنوب، عمیقا ناراحت و ناراضی بودند.
کد خبر: ۴۴۷۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
در آن هوای گرم و در آن موقع از ظهر که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر و یا خواب بودند، حاج احمد کنار تانکر آب نشسته بود و با عشق، ظرفهای ناهار بچههای قرارگاه را می شست.
کد خبر: ۴۴۷۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
برای من تو یه تیکه نون غذا بریزین، این ظرفها مال مردمه. کی به شما اجازه داده برین داخل خونه مردمی که درش بازه، ظرفاشونو بردارین بیارین؟
کد خبر: ۴۴۶۸۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۴
تو امانت دست ما هستی. من نمیتونم اجازه بدم امانتی رو که پدر و مادرت به من سپردن و انتظار دارن زنده و سالم برگرده، وقتی که بر میگردی ببینن بوی سیگار میدی، یا سیگار توی کیف و لای انگشتاته. اونوقت میگن این هم شد سوغات جبهه رفتنت.
کد خبر: ۴۴۵۸۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۲
«من مطمئنم که اگه ضدانقلاب اینجا باشه و خبر هم داشته باشد که ما میآییم، به ما کمین نمیزنه» پرسیدیم: برای چی! گفت: «از ترس خودش، میدونه ولش نمیکنیم و آسایش رو ازش میگیریم».
کد خبر: ۴۴۵۸۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۱
حاج احمد خوشحال شد، قدری تأمل کرد و رفت روی خط و به عربی زُمخت و خشن گفت «نگران نباشید! خودم مشکل شما رو حل میکنم، فوراً یک ستون نیروی کمکی سراغتون میفرستم».
کد خبر: ۴۴۵۸۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۳۱
حتی اگه مطمئن بودین، دشمن تو کدوم نقطه موضع گرفته، باز هم جواب آتش اونو ندین. مردم روستاهای کردستان، همه پشتیبان ما هستن و ما هم هرگز روی مردم بیگناه آتش نمیریزیم، اونها هرگز خودشونو سپر بلای این نامردا نمیکنن
کد خبر: ۴۴۵۸۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۳۰
چرا با من اینطوری صحبت میکنی؟ اصلا میدونی فرمانده من کیه؟ فرماندهی من برادر احمد، جرأت داری بیا با هم بریم پیشش تا حالتو بگیره و بفهمی که با بسیجی اینطوری صحبت نمیکنن. اگه جرأت داری اسمتو بگو تا شکایتتو به برادر احمد بکنم. فقط بعدش فرار کن و این طرفها پیدات نشه.
کد خبر: ۴۴۴۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۸
با توجه به اینکه هوای منطقه مهآلود بود و هلیکوپتر قادر نبود به بالای قله برود، برادران ما روی قله فاقد کمترین امکانات بودند. آنها نه چادر داشتند و نه کیسه خواب. حتی غذایی هم به آنها نمیرسید، با این وجود به یُمن مقاومت مظلومانهشان، قله تثبیت شد.
کد خبر: ۴۴۴۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۶
نگاهی به حاج احمد کرد و حاج احمد هم در چشمان او خیره شد. هنوز حاج احمد چشم از چشم او برنداشته بود که متوجه شدیم آن مرد کومله شلوارش را خیس کرده است.
کد خبر: ۴۴۴۲۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۵
مرد حسابی! این همه آدم رو دنبال خودت توی دل نیروهای دشمن آوردی، اون وقت رهاشون میکنی به امان خدا؟ به خدا قسم اگه نتونیم از این جلوتر بریم، مطمئن باش تو رو میکشم.
کد خبر: ۴۴۳۲۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۴
وقتی به گوش حاج احمد رسید که نماینده تامالاختیار بنیصدر در غرب کشور قرار است از مریوان بازدید کند، با حالتی عصبانی گوشی تلفن را زمین کوبید و به همراه دو سه نفر به طرف پادگان مریوان حرکت کردند.
کد خبر: ۴۴۳۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۳
حاج احمد تا این را شنید قهقههای زد که کسی تا آن روز از او ندیده بود و شاید اولین و آخرین قهقههای که از حاج احمد دیده شد همانجا بود.
کد خبر: ۴۴۳۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
من سه شب رفتم و کنترل کردم. دیدهام که از این مسیر میان و میرن. حالا هم با من جر و بحث نکن. دستور رو که می دونی؟ چیزی هم به کسی نگو تا موشهای فاضلاب (نیروهای ضدانقلاب) نتیجه قایم باشک بازیهاشونو ببینن
کد خبر: ۴۴۳۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۱
رفتم داخل بخش، دیدم عصبانی منتظر من ایستاده. تا مرا دید، پرسید: «کجا بودی؟» گفتم: داشتم ناهار می خوردم. دست انداخت زیر یقهام را گرفت و کِشان کِشان مرا با خودش برد. خیلی عصبانی بود.
کد خبر: ۴۴۰۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۹
حاج احمد خیلی محکم از او پرسید: «ببینم، تو کی هستی؟ چه کارهای؟!» او نگاهی به قد و بالای حاج احمد انداخت و همانطور که گوشه سبیلش را میچرخاند گفت: «ما کومله هستیم!»
کد خبر: ۴۴۰۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۶
روزهای چهارشنبه هر هفته نوبت حاج احمد بود و او با وجود مسئولیت سنگین فرماندهی، در هر حالت و موقعیتی، سخت مقید بود که نوبت انجام مسئولیت نظافت را رعایت کند.
کد خبر: ۴۴۰۹۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۵
یک بار که بنا شد به حمام برویم، وقتی همه بچه ها رفتند داخل، من پشت در ماندم، بعد از چند لحظه از لای در رختکن دیدم حاج احمد به سرعت مشغول درآوردن لباسهایش است.
کد خبر: ۴۴۰۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۴
این کبودیها جای دستبندهایی است که به دو طرف بالای تخت شکنجه وصله، اونها رو محکم دور مچ دستام می بستن، بعد با کابل شلاقم می زدن.
کد خبر: ۴۴۰۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۳
مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بینالملل گفت: دیپلمات ربودهشده ایرانی ٣٦ سال است در زندان رژیم صهیونیستی به سر میبرند و هیچ سندی دال بر شهادت آنان وجود ندارد. تعیین سرنوشت آنان با جدیت در دستور کار تهران است.
کد خبر: ۴۳۴۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۶