هادی ذوالفقاری
هادی برای رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس میگفت. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند. این عطش باعث شد که فرماندهان حشدالشعبی از هادی بخواهند برای تهیه چفیه و پیشانیبند و پرچم راهی ایران شود.
کد خبر: ۵۹۶۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجابهای امروز،، چون این حجابها بوی حضرت زهرا (س) نمیدهد. از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند.
کد خبر: ۴۶۲۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۱
با اینکه این سالها زیاد او را نمی دیدم، اما تازه داشتم طعم برادر بودن را حس می کردم.
کد خبر: ۴۶۲۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۰
هادی به خودش اشاره کرد و به من گفت: برادرت در یک انفجار تکه تکه میشه! اگر چیزی پیدا کردید، در نزدیکترین نقطه به حرم امام علی(ع) دفنش کنید.
کد خبر: ۴۶۲۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۹
پیکر هادی ذوالفقاری بر اثر انفجار پرت شده بود. یک نفر در حال عبور از معرکه پیکر او را میبیند و پلاک را برای اطلاع خبر شهادت برمیدارد. بدن شهید بیپلاک آنجا میماند تا اینکه او را به بغداد انتقال میدهند.
کد خبر: ۴۶۲۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۸
به هادی گفتم: راستی دیگه برای جوشهای صورتت کاری نکردی؟ هادی لبخند تلخی زد و گفت: یه انفجار احتیاجه که این جوشهای صورت ما رو نابود کنه
کد خبر: ۴۶۲۸۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۷
توی سامرا مشغول درگیری بودیم. نیروهای انتحاری داعش قصد داشتند با فریب نیروهای ما خودشان را به محدوده حرم برسانند
کد خبر: ۴۶۲۸۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۶
من چهره جذابی ندارم، اگه توانستی یه طرح قشنگ از عکسهای من آماده کن! بعدها به درد میخوره!
کد خبر: ۴۶۱۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۵
من به اعلامیه او نگاه کردم. تصویر خودش بود اما نوشته بود: شیخ هادی ذوالفقاری . اما من او را به نام ابراهیم تهرانی میشناختم.
کد خبر: ۴۶۱۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۴
عاشق زیارت شب جمعه در کربلا بود. وقتی هم که شهید شد، چهار روز پیکرش گم شده بود، البته این حرفها بهانه است. هادی دوست داشت یک شب جمعه دیگر به کربلا برود که خدا دعایش را مستجاب کرد.
کد خبر: ۴۶۱۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۲
کل وسایل همراه هادی، در همه مدت حضور در میادین نبرد، فقط یک ساک دستی کوچک بود. تعلقات او از همه دنیای مادی بریده شده بود.
کد خبر: ۴۶۱۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۱
هادی به مسائل معنوی بسیار توجه میکرد. نماز شب و اخلاص او مورد توجه رزمندگان عراقی قرار گرفت. در راستای همین تأثیرگذاری بود که بحث چفیه و پیشانیبند را مطرح کرد.
کد خبر: ۴۶۰۴۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۷
خستگی برای این جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سر کلاس بود. بعد هم کمی غذا میخورد و سوار بر دوچرخهای که تازه خریده بود راهی میشد و در خانههای مردم مشغول کار می شد.
کد خبر: ۴۵۹۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۵
آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم و مشغول زیارت شدم. اصلا هم حرفی درباره پول با مولا امیرالمومنین (ع) نزدم. همین که به ضریح چسبیدم، یه آقایی به سر شانه من زد و گفت: آقا این پاکت مال شماست.
کد خبر: ۴۵۹۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۴
دوستانش میگفتند این جوان طلبه سخت کوشی است، اما شهریه نمیگیرد. یک بار گفتم: آخه برای چی شهریه نمیگیری؟
کد خبر: ۴۵۹۴۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۳
هیچ وقت دوست نداشت که دیگران فکر کنند که آدم خوبی است؛تا اینکه ماجرای مبارزه با داعش پیش آمد، هادی آنجا بود که از خلوت معنوی خود بیرون آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۱
هادی به جهت فعالیتهای هنری در زمینه عکس و فیلم، از سید خواست تا به عنوان تصویربردار با گروه حشدالشعبی اعزام شود. سید با این شرط که هادی فقط حماسه رزمندگان را ثبت کند موافقت کرد.
کد خبر: ۴۵۸۱۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۹
استخاره کردم با این نیت که میخواهم این آقا را خوب بزنم، آیا خوب است یا نه؟ خیلی خوب آمد. وقتی که مثل همیشه شروع کرد به حضرت آقا اهانت کند از جا بلند شدم و... .
کد خبر: ۴۵۸۱۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور مییافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمیکرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی؟ چرا این قدر گرفتهای؟ گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانمها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه می ره، نمیتونه سرش رو بالا بگیره.
کد خبر: ۴۵۷۶۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۶
من وقتی وارد نجف شدم نه آنچنان پولی داشتم و نه کسی را میشناختم کمی زندگی برای من سخت بود. دوست من فقط توانست برنامهی حضور من را در نجف هماهنگ کند. روز اول پای درس اساتید رفتم. نماز مغرب را در حرم خواندم و آمدم بیرون.
کد خبر: ۴۵۷۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵