جنگ سرد روسیه و آمریکا به جنگ سخت تبدیل می شود؟
خبرگزاری میزان - شاخ و شانه کشیدن های آمریکا و روسیه در سال های نه چندان دور بسیار شدیدتر از حالا بود. زمانی که حکومت کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی برقرار بود این دو کشور تا لب مرز جنگ هسته ای رفتند اما لحظه آخر دست های ژنرال های روسی و آمریکایی از روی ماشه برداشته شد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل جنگ سرد میان آمریکا و روسیه با زمان تولد ایدئولوژی کمونیستی در شوروی سابق که بعدها این تفکر گسترش هم یافت، همزاد است. پیش از انقلاب کمونیستی روسیه و روی کار آمدن رهبران این تفکر فضای تقابلی به آن شکل در دنیا وجود نداشت. جنگ های اول و دوم جهانی هم باعث شد تا جهان دو قطبی شکل بگیرد و به دو بلوک شرق و بلوک غرب تبدیل شود.
انقلاب کمونیستی شوروی در سال 1917 میلادی به ثمر رسید و تا زمان آغاز جنگ سرد میان دو ابر قدرت جهان در سال 1940 میلادی به رشد و نمو خود پرداخت. هر یک از ابرقدرت ها در طول این مدت به یارگیری پرداختند تا بتوانند ایدئولوژی و تفکر خود را در جهان گسترش دهند و کشورهای بیشتری را به خود جذب کنند.
این جنگ سرد در زمان خروشچف و جان کندی آنقدر نزدیک به جنگ سخت هسته ای شده بود که تنها به یک تار مو وصل بود. بحران موشکی کوبا نفس گیرترین مقطع از دوران جنگ سرد میان شوروی و آمریکا بود. یک تلنگر، یا شاید هم یک بی عقلی و بی منطقی کوچک نیاز بود تا دنیا نخستین جنگ اتمی خود را تجربه کند.
تاریخچه جنگ سرد به سال های 1940 تا 1990 باز می گردد. 50 سال زمان کمی برای فضای سنگین و سخت جنگ سرد نیست. این مدت زمان طولانی و نفس گیر برای مردم دنیا به سختی و دشواری همراه با دلهره گذشت.
تنش ها، کشمکش های سیاسی، رقابابت ها و دشمنی های میان اتحاد جماهیر شوروی همراه با همپیمانانش و ایالات متحده آمریکا و همپیمانان او در طول این سال ها پیامدهای سنگینی را بر دنیا تحمیل کرد.
رقابت های این دو کشور پهناور و ابر قدرت باعث جنگ های زیادی در دنیا شد، هر چند هیچگاه این دو با هم درگیری مستقیم نداشتند. جنگ های این دو ابر قدرت همواره نیابتی بوده است.
رقابت شدید میان این دو ابر قدرت باعث شد تا رقابت تسلیحاتی آنها از شدت بیشتری برخوردار شود. مسابقه تسلیحاتی آمریکا و شوروی یکی از ابزارهای مهم و اساسی جنگ سرد بود.
جهان هر روز شاهد آفریده شدن یک جنگ افزار و سلاح از سوی این دو کشور بود. به گونه ای که هر کدام از این کشورها سلاحی و جنگ افزاری تولید می کرد، آن دیگری بزرگتر و بهترش را می ساخت. تعداد آنها را افزایش می داد تا قدرت خود را به رخ دیگری بکشد.
البته در دوران جنگ سرد تنها رقابت تسلیحاتی نبود. بلکه در دیگر زمینه ها هم رقابت های تنگاتنگی میان این دو و کشورهای همپیمان آنها دیده می شد. در طول این دوره رقابت بر سر گسترش ایدئولوژی، جاسوسی های خطرناک از یکدیگر، حتی رقابت در زمینه ورزش، صنعت و توسعه فناوری ادامه داشت.
اما هزینه های سرسام آور جنگ سرد بر دوش حوزه نظامی آن بود. این رقابتها پیامدهایی مانند مسابقات فضایی، پرداخت هزینههای گزاف دفاعی، مسابقات جنگافزار هستهای و تعدادی جنگهای غیرمستقیم به دنبال داشت.
گرچه در طول جنگ سرد هرگز درگیری نظامی مستقیمی میان نیروهای ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به وجود نیامد اما گسترش قدرت نظامی، کشمکشهای سیاسی و درگیریهای مهم بین کشورهای همپیمانان این ابرقدرتها از پیامدهای آن بهشمار میرود.
آمریکا از زمان پیدایش تفکر کمونیستی همواره آن را برای خود یک خطر بالقوه احساس می کرد و سعی داشت به گونه ای آن را از میان
بردارد. کمونیسم هم در مقابل تفکر سرمایه داری و امپریالیسم سر برآورد تا به ظن خود بتواند جهان را از وجود سرمایه دارانی که کارگران را استثمار می کنند پاک کند.
از زمان آغاز رسمی جنگ سرد میان دو ابر قدرت جهان(1940- 1990) اتفاقات بسیار مهمی در دنیا افتاد. در این دوره 50 ساله جهان با بحرانهای سخت مانند ساخت دیوار برلین ، جنگ کره، جنگ ویتنام، بحران موشکی کوبا و جنگ شوروی در افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۸) روبهرو شد که هر لحظه امکان جنگ جهانی سوم را ایجاد میکرد.
برخی اعتقاد دارند که بودن بمب های هسته ای در دست این دو ابر قدرت باعث شده بود تا سران آنها در استفاده از بمب اتمی وحشت و ترس داشته باشند. در واقع منظور آنها این بود که این ابزار ویرانگر و مخرب به عنوان مترسک یا لولو سر خرمن مورد استفاده قرار می گرفت و بنا نبود که استفاده شود. اما این هم یک استدلال ناقص و ناقض است.
این جنگ سرد سرانجام در سال 1990 به ظاهر پایان یافت. اما این دوران را نمی توان پایانی برای اش نوشت. آتش زیر خاکستری که امکان شعله ور شدن را داشت و تنها مانند آتشفشانی می بود که از سر قله آن دو بلند می شود تا بگوید من هنوز هستم و روزی دوباره فوران خواهم کرد.
این اتفاق در دوران میخاییل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی و رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا سرانجام در پایان دهه ۱۹۸۰ و با دیدارهای مقامهای بلندپایه دو کشور پایان یافت و با اصلاحات گورباچف در شوروی و سقوط کمونیسم و فروپاشی آن و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ جنگ سرد به کما رفت. اما تنها یک شوک لازم بود تا دوباره جنگ سرد از کمای خود بیرون بیاید. جالب بود که پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، حضرت امام (ره) این فروپاشی را پیش بینی کرده بودند.
آمریکا پس از آن خود را سلطان بلامنازع دنیا می پنداشت. یکه تازی های او ادامه داشت. جنگ های زیادی از سوی آمریکایی ها پس از پایان ظاهری جنگ سرد سر گرفت. ایالات متحده دیگر کشور قدرتمندی را مقابل خود نمی دید.
آمریکایی ها که انقلاب اسلامی ایران را مانعی بر سر راه اهداف خود می دانستند، جنگ 8 ساله علیه ایران را تدارک دیدند و صدام را به جان کشورمان انداختند. سرانجام این صدام بود که سرنگون شد و جمهوری اسلامی ایران با اقتدار باقی ماند.
دو جنگ در خلیج فارس با دخالت آمریکا، جمله به افغانستان و اشغال این کشور، حمله به لیبی و سرنگونی معمر قذافی، حمله به سوریه و دخالت در امور این کشور برای سرنگونی دولت قانونی آن، حمایت از تجاوز به یمن و کشتار مردم بی گناه آن و... همه آنها عواملی بود برای وارد کردن شوک شدید به پیکر کما رفته جنگ سرد.
روسیه در این مدت نظاره گر بود اما در پشت پرده به بازسازی و نوسازی خود مشغول بود. این کشور پس از فروپاشی شوروی نیازمند دوران گذار بود تا بتواند خود را دوباره پیدا کند.
بوریس یلتسین رئیس جمهوری روسیه به خاطر برجان اقتصادی این کشور در سال ۱۹۹۸، تحت فشار بود و سرانجام در سال 2000 استعفا کرد و دولت را به دست نخست وزیر خود سپرد. این نخست وزیر کسی نبود جز ولادیمیر پوتین. او یک افسر سابق (کا. گ. ب) و رئیس سازمان جانشین (کا. گ. ب) پس از شوروی سابق بود.
روی کار آمدن او در روسیه باعث شد تا این کشور دوباره در رقابت با آمریکا ظاهر شود و سعی مند تا جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. پوتین در این سال های سعی کرد تا بتواند این کار را انجام دهد و تا اندازه ای هم موفق بوده است.
برخی کارشناسان و تحلیلگران اعتقاد دارند که روسیه ظرفیت رقابت با آمریکا را ندارد و جنگ سرد دوباره باز نمی گردد اما برخی دیگر این نظر را نمی پذیرند و معتقدند که جنگ سرد چند سالی است که بازگشته و اکنون در اوج خود است.
دلایل بازگشت جنگ سرد به فضای سیاسی دنیا به نظر می رسد دلایلی درست باشد. ورود روسیه به بحران هایی که آمریکا آنها را تدارک دیده یکی از نشانه های بازگشت این واژه سیاسی همراه با تبعات خاص خود است.
رقابت تسلیحاتی یکی دیگر از نشانه های بروز جنگ سرد در دنیا است. اکنون این رقابت میان روسیه و آمریکا به طور تنگاتنگ آغاز شده و می رود تا با یکسری اقدامات دیگر به اوج خود برسد.
استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا همواره به بهانه مهار ایران از سوی پنتاگون و ناتو اعلام می شد. این سپر موشکی گرچه به ظاهر برای تهدید ایران استقرار یافت، اما هدف اصلی آن روسیه بوده است.
پس از مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 و دستیابی به برجام، پیش بینی می شد که بهانه از دست آمریکایی ها به خاطر فعالیت های هسته ای ایران بیرون بیاید و اقدام به گسترش نفوذ ناتو در منطقه بالکان، آسیای میانه و قفقاز نکند. اما نه تنها اینگونه نشد بلکه مسابقه تسلیحاتی آمریکا افزایش هم یافت.
بارها روسیه نسبت به این اقدام آمریکا اعتراض کرده است اما واشنگتن بی اعتنا به اعتراضات و حتی هشدارهای روسیه به کار خود ادامه می دهد.
آغاز رسمی جنگ سرد میان روسیه و آمریکا را شاید بتوان با ورود مستقیم روسیه به بحران سوریه دانست، آمریکایی که پیش از این خود بحران ساز سوریه بوده و در این بحران حضور مستقیم دارد. سوریه کشور همپیمان روسیه است و سالهاست که در شرایط بسیار بحرانی وفاداری خود را به همپیمان خود ثابت کرده است. منطقه غرب آسیا هم که یکی از مناطق بسیار ویژه و بی نظیر در دنیاست به همین خاطر برای ابرقدرتها هم بسیار اهمیت دارد.
در کنار این اتفاق مهم و سرنوشت ساز، آمریکایی ها به گسترش سپر دفاع موشکی خود و همپیمانانش همچنان ادامه می دهد. این اقدام که به تازگی گسترش یافته و تکمیل شده است، واکنش تند روسیه را به همراه داشت.
پوتین رئیس جمهوری روسیه با تأکید بر این که کشورش توانایی هستهای خود را در واکنش به ساخت سپر دفاع موشکی آمریکا تقویت میکند، گفته است؛ سامانههایی که قادر به نفوذ به هرگونه سامانههای دفاع موشکی است، توسعه خواهیم بخشید.
اقدام آمریکایی ها در استقرار و گسترش سپر دفاع موشکی در اروپا در حالی انجام می شود که اوباما رئیس جمهوری آمریکا در نشست مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده در پراگ در سال 2009 میلادی گفته بود؛ اگر تهدید ایرانیها رفع شود، ما بنیانی قویتر برای امنیت خواهیم داشت و نیاز شدید کنونی برای ایجاد نظام دفاع موشکی در اروپا رفع خواهد شد.
اما آمریکایی ها علیرغم دستیابی به برجام هسته ای با ایران باز هم ادعا می کنند که استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا برای مقابله با تهدید موشکی ایران است، اما روسیه خود به خوبی می داند که شاید سپر دفاع موشکی اروپا برای مقابله با تهدید موشکی ایران باشد، اما محور اصلی آن تنها ایران نیست بلکه روسیه را بیشتر توجه دارد.برای همین است که روسیه نسبت به این اقدام آمریکا واکنش تند نشان می دهد.
با توجه به شرایط حال حاضر در جهان و منطقه غرب آسیا که بحرانی است، تقابل میان روسیه و آمریکا بر سر تحولات و بحران های جهانی و منطقه ای تنش های جدی تری را در آینده رقم خواهد زد. این تنش ها می تواند در سوریه به تقابل رو در رو هم منجر شود. متحدین و متفقین در حال شکل گیری هستند.آیا این بار این جنگ سرد به جنگ سخت تبدیل می شود؟
محمد صفری -
انقلاب کمونیستی شوروی در سال 1917 میلادی به ثمر رسید و تا زمان آغاز جنگ سرد میان دو ابر قدرت جهان در سال 1940 میلادی به رشد و نمو خود پرداخت. هر یک از ابرقدرت ها در طول این مدت به یارگیری پرداختند تا بتوانند ایدئولوژی و تفکر خود را در جهان گسترش دهند و کشورهای بیشتری را به خود جذب کنند.
این جنگ سرد در زمان خروشچف و جان کندی آنقدر نزدیک به جنگ سخت هسته ای شده بود که تنها به یک تار مو وصل بود. بحران موشکی کوبا نفس گیرترین مقطع از دوران جنگ سرد میان شوروی و آمریکا بود. یک تلنگر، یا شاید هم یک بی عقلی و بی منطقی کوچک نیاز بود تا دنیا نخستین جنگ اتمی خود را تجربه کند.
تاریخچه جنگ سرد به سال های 1940 تا 1990 باز می گردد. 50 سال زمان کمی برای فضای سنگین و سخت جنگ سرد نیست. این مدت زمان طولانی و نفس گیر برای مردم دنیا به سختی و دشواری همراه با دلهره گذشت.
تنش ها، کشمکش های سیاسی، رقابابت ها و دشمنی های میان اتحاد جماهیر شوروی همراه با همپیمانانش و ایالات متحده آمریکا و همپیمانان او در طول این سال ها پیامدهای سنگینی را بر دنیا تحمیل کرد.
رقابت های این دو کشور پهناور و ابر قدرت باعث جنگ های زیادی در دنیا شد، هر چند هیچگاه این دو با هم درگیری مستقیم نداشتند. جنگ های این دو ابر قدرت همواره نیابتی بوده است.
رقابت شدید میان این دو ابر قدرت باعث شد تا رقابت تسلیحاتی آنها از شدت بیشتری برخوردار شود. مسابقه تسلیحاتی آمریکا و شوروی یکی از ابزارهای مهم و اساسی جنگ سرد بود.
جهان هر روز شاهد آفریده شدن یک جنگ افزار و سلاح از سوی این دو کشور بود. به گونه ای که هر کدام از این کشورها سلاحی و جنگ افزاری تولید می کرد، آن دیگری بزرگتر و بهترش را می ساخت. تعداد آنها را افزایش می داد تا قدرت خود را به رخ دیگری بکشد.
البته در دوران جنگ سرد تنها رقابت تسلیحاتی نبود. بلکه در دیگر زمینه ها هم رقابت های تنگاتنگی میان این دو و کشورهای همپیمان آنها دیده می شد. در طول این دوره رقابت بر سر گسترش ایدئولوژی، جاسوسی های خطرناک از یکدیگر، حتی رقابت در زمینه ورزش، صنعت و توسعه فناوری ادامه داشت.
اما هزینه های سرسام آور جنگ سرد بر دوش حوزه نظامی آن بود. این رقابتها پیامدهایی مانند مسابقات فضایی، پرداخت هزینههای گزاف دفاعی، مسابقات جنگافزار هستهای و تعدادی جنگهای غیرمستقیم به دنبال داشت.
گرچه در طول جنگ سرد هرگز درگیری نظامی مستقیمی میان نیروهای ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به وجود نیامد اما گسترش قدرت نظامی، کشمکشهای سیاسی و درگیریهای مهم بین کشورهای همپیمانان این ابرقدرتها از پیامدهای آن بهشمار میرود.
آمریکا از زمان پیدایش تفکر کمونیستی همواره آن را برای خود یک خطر بالقوه احساس می کرد و سعی داشت به گونه ای آن را از میان
بردارد. کمونیسم هم در مقابل تفکر سرمایه داری و امپریالیسم سر برآورد تا به ظن خود بتواند جهان را از وجود سرمایه دارانی که کارگران را استثمار می کنند پاک کند.
از زمان آغاز رسمی جنگ سرد میان دو ابر قدرت جهان(1940- 1990) اتفاقات بسیار مهمی در دنیا افتاد. در این دوره 50 ساله جهان با بحرانهای سخت مانند ساخت دیوار برلین ، جنگ کره، جنگ ویتنام، بحران موشکی کوبا و جنگ شوروی در افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۸) روبهرو شد که هر لحظه امکان جنگ جهانی سوم را ایجاد میکرد.
برخی اعتقاد دارند که بودن بمب های هسته ای در دست این دو ابر قدرت باعث شده بود تا سران آنها در استفاده از بمب اتمی وحشت و ترس داشته باشند. در واقع منظور آنها این بود که این ابزار ویرانگر و مخرب به عنوان مترسک یا لولو سر خرمن مورد استفاده قرار می گرفت و بنا نبود که استفاده شود. اما این هم یک استدلال ناقص و ناقض است.
این جنگ سرد سرانجام در سال 1990 به ظاهر پایان یافت. اما این دوران را نمی توان پایانی برای اش نوشت. آتش زیر خاکستری که امکان شعله ور شدن را داشت و تنها مانند آتشفشانی می بود که از سر قله آن دو بلند می شود تا بگوید من هنوز هستم و روزی دوباره فوران خواهم کرد.
این اتفاق در دوران میخاییل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی و رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا سرانجام در پایان دهه ۱۹۸۰ و با دیدارهای مقامهای بلندپایه دو کشور پایان یافت و با اصلاحات گورباچف در شوروی و سقوط کمونیسم و فروپاشی آن و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ جنگ سرد به کما رفت. اما تنها یک شوک لازم بود تا دوباره جنگ سرد از کمای خود بیرون بیاید. جالب بود که پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، حضرت امام (ره) این فروپاشی را پیش بینی کرده بودند.
آمریکا پس از آن خود را سلطان بلامنازع دنیا می پنداشت. یکه تازی های او ادامه داشت. جنگ های زیادی از سوی آمریکایی ها پس از پایان ظاهری جنگ سرد سر گرفت. ایالات متحده دیگر کشور قدرتمندی را مقابل خود نمی دید.
آمریکایی ها که انقلاب اسلامی ایران را مانعی بر سر راه اهداف خود می دانستند، جنگ 8 ساله علیه ایران را تدارک دیدند و صدام را به جان کشورمان انداختند. سرانجام این صدام بود که سرنگون شد و جمهوری اسلامی ایران با اقتدار باقی ماند.
دو جنگ در خلیج فارس با دخالت آمریکا، جمله به افغانستان و اشغال این کشور، حمله به لیبی و سرنگونی معمر قذافی، حمله به سوریه و دخالت در امور این کشور برای سرنگونی دولت قانونی آن، حمایت از تجاوز به یمن و کشتار مردم بی گناه آن و... همه آنها عواملی بود برای وارد کردن شوک شدید به پیکر کما رفته جنگ سرد.
روسیه در این مدت نظاره گر بود اما در پشت پرده به بازسازی و نوسازی خود مشغول بود. این کشور پس از فروپاشی شوروی نیازمند دوران گذار بود تا بتواند خود را دوباره پیدا کند.
بوریس یلتسین رئیس جمهوری روسیه به خاطر برجان اقتصادی این کشور در سال ۱۹۹۸، تحت فشار بود و سرانجام در سال 2000 استعفا کرد و دولت را به دست نخست وزیر خود سپرد. این نخست وزیر کسی نبود جز ولادیمیر پوتین. او یک افسر سابق (کا. گ. ب) و رئیس سازمان جانشین (کا. گ. ب) پس از شوروی سابق بود.
روی کار آمدن او در روسیه باعث شد تا این کشور دوباره در رقابت با آمریکا ظاهر شود و سعی مند تا جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. پوتین در این سال های سعی کرد تا بتواند این کار را انجام دهد و تا اندازه ای هم موفق بوده است.
برخی کارشناسان و تحلیلگران اعتقاد دارند که روسیه ظرفیت رقابت با آمریکا را ندارد و جنگ سرد دوباره باز نمی گردد اما برخی دیگر این نظر را نمی پذیرند و معتقدند که جنگ سرد چند سالی است که بازگشته و اکنون در اوج خود است.
دلایل بازگشت جنگ سرد به فضای سیاسی دنیا به نظر می رسد دلایلی درست باشد. ورود روسیه به بحران هایی که آمریکا آنها را تدارک دیده یکی از نشانه های بازگشت این واژه سیاسی همراه با تبعات خاص خود است.
رقابت تسلیحاتی یکی دیگر از نشانه های بروز جنگ سرد در دنیا است. اکنون این رقابت میان روسیه و آمریکا به طور تنگاتنگ آغاز شده و می رود تا با یکسری اقدامات دیگر به اوج خود برسد.
استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا همواره به بهانه مهار ایران از سوی پنتاگون و ناتو اعلام می شد. این سپر موشکی گرچه به ظاهر برای تهدید ایران استقرار یافت، اما هدف اصلی آن روسیه بوده است.
پس از مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 و دستیابی به برجام، پیش بینی می شد که بهانه از دست آمریکایی ها به خاطر فعالیت های هسته ای ایران بیرون بیاید و اقدام به گسترش نفوذ ناتو در منطقه بالکان، آسیای میانه و قفقاز نکند. اما نه تنها اینگونه نشد بلکه مسابقه تسلیحاتی آمریکا افزایش هم یافت.
بارها روسیه نسبت به این اقدام آمریکا اعتراض کرده است اما واشنگتن بی اعتنا به اعتراضات و حتی هشدارهای روسیه به کار خود ادامه می دهد.
آغاز رسمی جنگ سرد میان روسیه و آمریکا را شاید بتوان با ورود مستقیم روسیه به بحران سوریه دانست، آمریکایی که پیش از این خود بحران ساز سوریه بوده و در این بحران حضور مستقیم دارد. سوریه کشور همپیمان روسیه است و سالهاست که در شرایط بسیار بحرانی وفاداری خود را به همپیمان خود ثابت کرده است. منطقه غرب آسیا هم که یکی از مناطق بسیار ویژه و بی نظیر در دنیاست به همین خاطر برای ابرقدرتها هم بسیار اهمیت دارد.
در کنار این اتفاق مهم و سرنوشت ساز، آمریکایی ها به گسترش سپر دفاع موشکی خود و همپیمانانش همچنان ادامه می دهد. این اقدام که به تازگی گسترش یافته و تکمیل شده است، واکنش تند روسیه را به همراه داشت.
پوتین رئیس جمهوری روسیه با تأکید بر این که کشورش توانایی هستهای خود را در واکنش به ساخت سپر دفاع موشکی آمریکا تقویت میکند، گفته است؛ سامانههایی که قادر به نفوذ به هرگونه سامانههای دفاع موشکی است، توسعه خواهیم بخشید.
اقدام آمریکایی ها در استقرار و گسترش سپر دفاع موشکی در اروپا در حالی انجام می شود که اوباما رئیس جمهوری آمریکا در نشست مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده در پراگ در سال 2009 میلادی گفته بود؛ اگر تهدید ایرانیها رفع شود، ما بنیانی قویتر برای امنیت خواهیم داشت و نیاز شدید کنونی برای ایجاد نظام دفاع موشکی در اروپا رفع خواهد شد.
اما آمریکایی ها علیرغم دستیابی به برجام هسته ای با ایران باز هم ادعا می کنند که استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا برای مقابله با تهدید موشکی ایران است، اما روسیه خود به خوبی می داند که شاید سپر دفاع موشکی اروپا برای مقابله با تهدید موشکی ایران باشد، اما محور اصلی آن تنها ایران نیست بلکه روسیه را بیشتر توجه دارد.برای همین است که روسیه نسبت به این اقدام آمریکا واکنش تند نشان می دهد.
با توجه به شرایط حال حاضر در جهان و منطقه غرب آسیا که بحرانی است، تقابل میان روسیه و آمریکا بر سر تحولات و بحران های جهانی و منطقه ای تنش های جدی تری را در آینده رقم خواهد زد. این تنش ها می تواند در سوریه به تقابل رو در رو هم منجر شود. متحدین و متفقین در حال شکل گیری هستند.آیا این بار این جنگ سرد به جنگ سخت تبدیل می شود؟
محمد صفری -
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *