روزی که دین بر مؤمنان کامل شد
خبرگزاری میزان - در این هنگام شور و غوغایی در میان مردم افتاد و علی (ع) را به این موقعیت تبریک میگفتند و از افراد سرشناس که به او تبریک گفتند «ابوبکر» و «عمر» بودند که این جمله را در حضور جمعیت بر زبان جاری ساختند: « بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یا ابنَ أبِیطالبٍ أصبَحتَ و أمَسیتَ مَولایَ و مَولی کُلِّ مُؤمِنٍٍ وَ مُؤمِنَةٍ».
به ، حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدقاسم رضوی نژاد کارشناس مذهبی، یادداشتی پیرامون عید سعید غدیر ارسال کردهاند که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
يَا
أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن
لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ
النَّاسِ (سوره مائده آیه 67)
ای پیامبر آن چه از
طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً برسان و اگر نرسانی، رسالت او
را انجام ندادهای، خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه میدارد.
در
آخرین سال عمر پیامبر (ص) مراسم حجة الوداع، باشکوه هرچه تمامتر در حضور
پیامبر (ص) به پایان رسید. قلبها در هالهای از روحانیت فرو رفته بود و
لذت معنوی این عبادت بزرگ، هنوز در ذائقه جانها انعکاس داشت.
یاران
پیامبر (ص) که عدد آنها فوقالعاده زیاد بود از خوشحالی درک این فیض و
سعادت بزرگ در پوست خود نمیگنجیدند. نه تنها مردم «مدینه» در این سفر،
پیامبر (ص) را همراهی میکردند که مسلمانان نقاط مختلف جزیره عربستان نیز
برای کسب یک افتخار تاریخی بزرگ همراه پیامبر (ص) بودند.
آفتاب
حجاز آتش بر کوهها و درهها میپاشید، اما شیرینی این سفر روحانی
بینظیر، همه چیز را آسان میکرد. ظهر نزدیک شده بود. کم کم سرزمین حجفه و
سپس بیابانهای خشک و سوزان «غدیر خم» از دور نمایان میشد.
اینجا
در حقیقت چهارراهی است که مردم سرزمین «حجاز» را از هم جدا میکند، راهی
به سوی «مدینه» در شمال، راهی به سوی «عراق» در شرق و راهی به سمت غرب و
سرزمین «مصر» و راهی به سوی سرزمین «یمن» در جنوب پیش میرود و در همین جا
باید آخرین خاطره و مهمترین فصل این سفر بزرگ انجام پذیرد و مسلمانان با
دریافت آخرین دستور که در حقیقت نقطه پایانی در مأموریتهای موفقیتآمیز
پیامبر (ص) بود، از هم جدا میشدند.
روز پنجشنبه
سال دهم هجرت بود و درست هشت روز از عید قربان میگذشت. ناگهان دستور توقف
از طرف پیامبر (ص) به همراهان داده شد. مسلمانان با صدای بلند آنهایی را
که پیشاپیش قافله در حرکت بودند به بازگشت دعوت کردند و مهلت دادند تا عقب
ماندگان نیز برسند.
خورشید از خط نصف النهار
گذشت. مؤذن پیامبر (ص) با صدای الله اکبر مردم را به نماز ظهر دعوت کرد.
مردم به سرعت آماده نماز شدند اما هوا به قدی داغ بود که بعضی مجبور بودند
قسمتی از عبا را به زیر پای خود و آن طرف دیگرش را به روی سر بیفکنند. نه
سایبانی در صحرا به چشم میخورد و نه سبزه و گیاه و درختی، جز تعداد درخت
لخت و عریان.
نماز ظهر را تمام کردند و پیامبر
(ص) به آنها اطلاع داد که همه باید برای شنیدن یک پیام تازه الهی که در
ضمن خطبه مفصلی بیان شده، خود را آماده کنند و کسانی که از پیامبر (ص)
فاصله داشتند، چهره ملکوتی او را در لابهلای جمعیت نمیتوانستند مشاهده
کنند. لذا منبر از جهاز شتران ترتیب داده شد و پیامبر (ص) بر فراز آن قرار
گرفت. نخست حمد الهی به جای آورد و خود را به خدا سپرد و سپس مردم را مخاطب
ساخت و چنین فرمود:
خداوند مولا و رهبر من است و
من مولا و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود
«فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَليُّ مَولاهُ» هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی
مولا و رهبر اوست و این سخن را سه بار و به گفته بعضی راویان حدیث 4 بار
تکرار کرد و به دنبال آن سر به سوی آسمان برداشته، عرض کرد:
أَللّهُمَّ
والِ مَنْ والاهُ وَ عاءِ مَن عاداهُ وَ اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ وَ اَبغِض
مَن اَبغَضَهُ وَ انصُر مَن نَصَرهُ وَ اَخذُل مَن خذلَهُ وَ أدِرِ الحَقَّ
مَعَهُ حَیثُ دار.
خداوندا! دوستان او را دوست
بدار و دشمنان او را دشمن بدار. محبوب بدار آن کس که او را محبوب دارد و
مبغوض بدار آن کس که او را مبغوض دارد. یارانش را یاری کن و آنها که یاریش
را ترک کنند، از یاری خویش محروم ساز و حق را همراه او بدار به هر سو که
او میچرخد.
سپس فرمود: اَلا فَلیُبَلِغِّ الشاهِدُ الغائِبَ «آگاه باشید! همه حاضران وظیفه دارند این خبر را غایبان برسانند.
خطبه
پیامبر (ص) به پایان رسید. عرق از سر و روی پیامبر (ص)، علی (ع) و مردم
فرو میریخت و هنوز صفوف جمعیت از هم متفرق نشده بود که امین وحی خدا نازل
شد و این آیه را بر پیامبر (ص) خواند:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي... امروز آیین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم.
در
این هنگام شور و غوغایی در میان مردم افتاد و علی (ع) را به این موقعیت
تبریک میگفتند و از افراد سرشناس که به او تبریک گفتند «ابوبکر» و «عمر»
بودند که این جمله را در حضور جمعیت بر زبان جاری ساختند: « بَخٍّ بَخٍّ
لَکَ یا ابنَ أبِیطالبٍ أصبَحتَ و أمَسیتَ مَولایَ و مَولی کُلِّ مُؤمِنٍٍ
وَ مُؤمِنَةٍ».
آفرین بر تو باد، آفرین بر تو باد ای فرزند ابوطالب! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان شدی.
موضوع
دیگری که در اینجا یادآوری آن ضرورت دارد، این است روایاتی که در بالا ذکر
کردیم، تنها روایاتی است که در زمینه نزول آیه درباره علی (ع) وارد شده
است وگرنه روایاتی که درباره جریان «غدیر خم» خطبه پیامبر (ص) و معرفی علی
(ع) به عنوان وصی و ولی نقل شده به مراتب بیش از آن است تا آنجا که نویسنده
محقق «علامه امینی» در «الغدیر» حدیث غدیر را از 100 نفر از صحابه و یاران
پیامبر (ص) با اسناد و مدارک و از 84 نفر از تابعین و از 360 دانشمند و
کتاب معروف اسلامی نقل کرده است که نشان میدهد حدیث مزبور یکی از
قطعیترین روایات متواتر است و اگر کسی در تواتر این روایات شک و تردید
کند، باید گفت که او هیچ روایت متواتری و نمیتواند بپذیرد.
والسَّلامٌ علیکم
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *