وجود اعتبار در وام آن هم در دوران هخامنشیان به چه صورت بوده است؟
در دوران هخامنشیان وامهای نیزبود که هم گرو و هم بهره میخواست و در پاره ای از آنها، حتی برای مقدار کم شرط شده است: هر چه که در شهر و بیرون شهر از آن اوست گروست.
از سوی دیگر، گاهی وامهایی میبینیم که نه بهره و نه گرو دارد، ولی این گونه وام را بانکدارانی که کارشان این بود هرگز نمیدادند. این وامها برای کار راه انداختن خویشان و دوستان در مدت کوتاهی بود.
بهره را اغلب بایستی هر ماه بپردازند که نتیجه اش، بهره مرکب بود. گاهی ممکن بود بهره بماند تا اصل پرداخت شود. پرداخت وام به قسط معمول بود و هر بار، رسید جداگانه داده میشد. وقتی که تمام وام پرداخت میشد ـ و گاهی بدهکاران خوشبخت پیدا میشدند که بپردازند ـ لوح اصلی بدهکاری را از میان میبردند که در آینده دیگر ادعایی نشود. پس میتوان یقین داشت که لوحهایی که بازمانده، وامهایی را نشان میدهند که دیگر بدهکاران نمیتوانستند از گرو در بیاورند.
هرچه بیشتر این سندها را بررسی کنیم بیشتر متوجه میشویم که در این دوره، اعتبار تا چه اندازه زیاد به کار میرفته. زمین و ملک، خانه، چهارپایان، حتی بردگان نسیه خریده میشدند. در این فکر میافتیم که بالا رفتن غیرعادی قیمتها شاید تا اندازهای بستگی به آن چیزی دارد که امروزه تورم اعتبار میخوانیم. وقتی میبینیم که قسط آخری وام یک کشتزار را نوه خریدار اولی پرداخت مینماید در مییابیم که خرید به قسط شاید همان دشواریهایی را پیش آورد که در آخرین دوره رکود بازار در امریکا دست داد.
یک جنبه دیگر زندگانی اقتصادی آن زمان بهطور شگفتآوری مانند امروز است. در زمانهای پیش، پایوران بلندپایه پرستشگاه، حقی به برخی از قربانیها در روزهای معینی، همچو جزئی از شغلشان قبلاً به دست میآوردند.
این حقوق را در آن عصر در بازار باز، نه فقط برای یک روز معین، بلکه برای بخشی از روز خرید و فروش میکردند.
پرستشگاه یک شرکت بسیار بزرگی شده بود که سهام آن را میشد تقریباً مانند بورس امروزین واگذار کرد.
در کنار این تجارت و بانکداری پررونق، وجود بهره نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
از لوح های میخی بابلی میتوان به فرو افتادن وضع اقتصادی و افزایش تنگدستی مردم پی برد. با افزایش بهره وام به میزان ۴۰ تا ۵۰ درصد، رباخواری بالا گرفته بود.