خارهای چومو، یمل عمران، طاووسیه، خال چومو و...
کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت میکند.
خبرگزاری میزان -
- کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت میکند. در سلسله برشهایی، به بازخوانی این کتاب میپردازد.
شناسایی؛ بخش دوم از فصل ۶
بچههای شناسایی در فاصلهی نهر شافه تا پاسگاه فکه، هفت ردیف کانال با موانع بسیار از جمله انواع سیم خاردار، انواع مین و بشکههای فوگاز شناسایی نمودند. با توجه به اطلاعات به دست آمده، فرماندهان عملیات عملاً صرفنظر و آن را از طرح عملیات خارج کردند.
مسیر بعدی که در دستور کار شناسایی قرار گرفت، حد فاصل پاسگاه فکه تا دویرج بود که متأسفانه آن هم خیلی زود لو رفت. چند عامل از جمله برخورد یکی از نیروهای اطلاعات عملیات با مین در حین شناسایی و در نتیجه زخمی و اسیر شدن او؛ درگیری نیروهای شناسایی با نیروهای بعثی و همچنین اسارت بلدچی بومی تیم اطلاعات و ... در هوشیاری دشمن نسبت به این محور نقش داشت.
عراق بلافاصله پس از این اتفاقات، با گذاشتن نیرو بر روی تپهها، این محور را در دید و تیر مستقیم خود قرار داد. پشت پاسگاه دویرج به سمت خاک ایران نیز رملهایی بود که عراق تا پنج کیلومتر بر روی آنها دید و تیر مستقیم داشت. علاوه بر این، جای پایی که از عبور نیروهای شناسایی در این رملها باقی میماند و عملاً باعث شد از شناسایی این محور صرف نظر شود. پس از لو رفتن این مناطق و هوشیاری دشمن نسبت به آنها، نیروهای شناسایی به ناچار به سمت جنوب فکه رفته و کار شناسایی خود را در نزدیکی پاسگاه طاووسیه آغاز کردند.
حد فاصل پاسگاه طاووسیه تا رشیدیه یک مسیر خوب برای عشایر محلی به نام «درب دیه» قرار داشت. در این فاصله، زمین منطقهی فکه به صورت طبیعی و کاملاً محسوس به دو قسمت تقسیم میشد. از جادهی مرزی تا عمق خاک ایران، زمینها به صورت رملی و حرکت در آن بسیار سخت بود.
اما درست از مرز ما تا عمق خاک عراق، زمینها خاک رُسی بود. این طبیعت نا هماهنگ زمین، کار شناسایی را سختتر میکرد. محور درب دیه قبل از جنگ مورد استفادهی دو گروه خاص قرار میگرفت؛ عشایر بومی و افراد فرصتطلب. عشایر برای عبور دامهایشان و افراد فرصتطلب برای قاچاق کالا و انسان از این محور استفاده میکردند. در زمان جنگ نیز منافقین با استفاده از همین محور به خاک عراق رفت و آمد میکردند. در محور درب دیه چندین خال یا راههای باریک شناسایی شد.
خارهای چومو، یمل عمران، جدید، طاووسیه و رشدیه، خال چومو به دلیل نفوذ منافقین خیلی زود لو رفت. در این خال، ده نفر از بچههای اطلاعات عملیات در کمین دشمن گرفتار شدند. در این درگیری پنج نفر از بچهها شهید و بقیه به اسارت در آمدند. تلویزیون عراق هم برای تضعیف روحیهی رزمندگان اسلام، همان شب اقدام به پخش تصاویر آنها کرد.
چهرهی زشت و کریه نفاق در لو رفتن این محورها که با زحمت و تلاش بسیار شناسایی میشد، نقشی پررنگ داشت. در جریان شناسایی خال جدید نیز یکی از منافقین توانسته بود با نفوذ در بین نیروهای اطلاعات عملیات، کالکها و اطلاعات محورهای عملیاتی را به دست آورده و به عراق پناهنده شود.
به رغم تلاشهای خستگی ناپذیر نیروهای شناسایی، متأسفانه دشمن هوشیار شده و نسبت به تقویت نیروهای خود و افزایش موانع اقدام کرد. هوشیاری دشمن و افزایش موانع و سنگرهای کمین باعث شد تا رزمندگان اسلام نتوانند تا عمق دشمن را شناسایی کنند. آنها تا شب عملیات هم نتوانستند از وجود موانع مستحکمی، چون خاکریزهای ب شکل و سنگرهای آن و کانالهای جدیدالاحداث، اطلاعاتی کسب کنند.
از طرف دیگر رملی بودن منطقه و عدم عوارض طبیعی روی زمین، فاصلهی نیروهای خودی را با دشمن زیاد کرده بود. نبودن خط تماس مشخص، امکان نفوذ به قلب مواضع دشمن را برای نیروهای شناسایی فراهم نکرد؛ لذا تحرکات و مواضع دشمن به صورت دقیق مورد شناسایی قرار نگرفت.
روزها به سردی سپری میشد. اما نیروهای شناسایی در آن شبهای سخت و سرد زمستان، با دقت از هر روزنهای برای نفوذ به مواضع دشمن بهره میگرفتند تا بتوانند اطلاعات بیشتری به دست آورند. طبق برنامه ریزیهای صورت گرفته، زمان چندانی تا شب عملیات باقی نمانده بود. فشار روحی و روانی ناشی از شناساییهای ناقص، بیش از همه بر قلب فرماندهان سنگینی میکرد.
آنان برای قوت قلب خود و رسیدن به سکینهی الهی عزم خود را برای دیدار ولی خدا، امام مهربان امت جزم کرده و عازم تهران شدند. تنها حسن باقری مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا و چند نفر دیگرماندند تا شخصاً آخرین شناساییها را به طور دقیقتر از نزدیک رصد کنند.
ولی متأسفانه در نهم بهمن بقایی به شهادت رسیدند. همهی نیروها از عملیات بزرگی که کار جنگ را یک سره خواهد کرد حرف میزدند. اما برخی فرماندهان، از اینکه از عمق مواضع دشمن اطلاعی نداشتند، نگران بودند. در همان ایام اعلام شد که دشمن در پشت مواضع خود، موشکهای پیشرفتهی ضد هوایی سام هفت را مستقر کرده که قاتل هواپیماهای جنگندهی ما بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *