چند نکته درباره سیل ویرانگر اخیر در اروپا
- بلایای طبیعی و حوادث غیر مترقبه در هر کشوری امکان وقوع دارد، اما در این میان برخی کشورها در دنیا هستند که چه بسا هیچ حادثه و اتفاقی از جنس حوادث و بلای طبیعی آنها را گرفتار نمیکند؛ این کشورها موضوع این یادداشت نیست.
اما در میان همین کشورهایی که مثلا زلزله خیز نیستند یا سیل در آنها جاری نمیشود، ناگهان سیلی ویرانگر به راه میافتد و هر چه بر سر راه آن قرار دارد ویران میکند و با خود میبرد.
ویرانیهای سیل در یک کشوری که سابقه آن وجود نداشته و در کنار آن از پیشرفت برخوردار است، یک فاجعه بزرگ محسوب میشود.
فاجعه از این جهت که کشور پیشرفته و توسعه یافته که مهمترین کشور صنعتی جهان به حساب میآید، هم نتوانسته این سیل را پیش بینی کند تا بتواند پیشگیری کند و هم نشان از ضعف در زیر ساختههای آن دارد که یک سیل باعث ویرانی چندین شهر و جان باختن نزدیک به ۲۰۰ نفر و مفقود شدن ۱۵۰۰ نفر میشود.
اروپا پیشرفته محسوب میشود، تکنولوژی موجود در این کشورها قطعاً در کشورهای دیگر یا وجود ندارد یا در کمترین اندازه خود دیده میشود.
اما میبینیم که سیل در آلمان به یک فاجعه بزرگ تبدیل میشود و بیشترین کشته در این کشور اتفاق میافتد و برخی دیگر از کشورهای همجوار آن نیز دچار این سیل میشوند که باعث اعلام عزای عمومی در بلژیک میشود.
قاره سبز اروپا پر بارش است، این قاره از نظر منابع بارشی و آبی در مضیقه نیست و همواره در این قاره شاهد بارش باران و برف بودهایم.
اقلیم این قاره اینگوه است و اقلیم مناطق دیگر در تضاد با آن، مثلا ایران در منطقه خشک قرار دارد و بارشهای این کشور بسیار کم است تا جایی که باعث خشکسالی و کم آبی میشود.
با سیلی که در اروپا به ویژه آلمان جاری شد، نشان داد که طبیعت حتی اگر کشوری در اوج پیشرفت و تکنولوژی باشد، ویرانگر است؛ آیا دنیا توانسته مقابل یک ویروس میکروسکپی دستاوردی داشته باشد یا بر آن پیروز شود؟
همه دنیا درگیر ویروس کروناست و همه عاجز از آن هستند تا بتوانند آن را مهار کنند؛ سیلی که در آلمان جاری شد، در واقع ادعای تفوق و قدرت مادی را که بر اساس پیشرفت و تکنولوژی است با خود برد و ویروس کرونا نیز شرایط بدتر از سیل را برای دنیا ایجاد کرده است.
در این میان حاکمان و دولتمردان جهان بجای تنبه از وقایعی که اتفاق میافتد و بی حکمت هم نیست، دشمنیهای خود را با دیگران بیشتر میکنند و سعی دارند در این شرایط تنها در اندیشه ماندگاری خود باشند و این تفکر بیشتر در میان کشورها و رژیمهایی است که نظام لیبرال سرمایه داری در آنها حاکم است چرا که تصور میکنند به خاطر قدرتمندی میتوانند در شرایط بحرانی به وجود آمده بمانند و ضعیفان نابود شوند و عرصه برای آنها بازتر شود تا بتوانند به زیست فاسد خود ادامه دهند اما میبینیم آنها عاجزتر از کشورهای ضعیف و کم برخوردار هستند.