«شهید نوید» روی پله چهارم نشست/مجموعه روایتهایی از زندگی شهید مدافعحرم نوید صفری
- «شهید نوید» روایت زندگی پر از خیر و برکتی است که شانزده تیر سال ۱۳۶۵ در محلهی تهران پارس تهران، آغاز میشود و صحنهی آخرش، در دل صحرای بوکمال سوریه، رقم میخورد. همان طور که خود شهید نوید آرزو کرده بود. همان طور بیسر، همان طور بیسامان.
«شهید نوید» مجموعه روایتهای جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسرشهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح میکند. قرار گرفتن عین متن دستنوشتههای شهید نوید در لا به لای روایتهای کتاب از خصوصیات ویژهی این کتاب است که مخاطب را با فکر و اعتقاد شهید نوید به خوبی آشنا میکند.
در برشی از کتاب میخوانیم: تا بقیه برسند همین جا روی این سکو بنشینم و نفسی تازه کنم. اگر نوید الان این جا بود مینشست کنارم و شروع میکرد به خواندن. یادش بخیر. وقتی توی خانه با هم تنها میشدیم، میآمد مینشست لبهی اپن آشپزخانه، پاهایش را آویزان میکرد و تکانتکان میداد. بعد هم شروع میکردن به خواندن. من هم که مشغول کارهای خودم بودم. ناهار را آماده میکردم، ظرفهای شستهشده را خشک میکردم و میگذاشتم توی کابینت. ادویهی غذا را میچشیدم و نمکش را پنهان از چشم نوید بیشتر میکردم، ولی فکر و حواسم پیش نوید بود.
خلوت مادر پسریمان همیشه برکت داشت. برکتش مقتلهایی بود که نویدم میخواند. من هم مینشستم روی صندلی آشپزخانه و دل میدادم به مقتلخوانیهایش. نور و عطر روضهها و اشکهایی که سر میخوردند روی صورت ماهش، میپیچید توی آشپزخانهی کوچکمان، میرفت لابهلای طعم خورشتها و همراه برنجها قد میکشید و مثل پیچک، همهی خانه را میگرفت. مادر خوشبختی بودم که خورشتم با آهنگ روضههای پسرم جا میافتاد، نه؟
چاپ چهارم کتاب «شهید نوید» مجموعه روایتهایی از زندگی شهید مدافعحرم نوید صفری از زبان خانواده، دوستان و همسرشهید همزمان با سالروز تولد شهید نوید صفری در قطع رقعی و ۲۰۸ صفحه، به قلم خانم مرضیه اعتمادی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
علاقهمندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت manvaketab.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه با تخفیف تهیه نمایند.