شروع واکسیناسیون علیه کرونا با واکسن ایرانی از هفته آینده
وزیر بهداشت از آغاز واکسیناسیون علیه کرونا با واکسن ایرانی و در مرحله اول به صورت داوطلبانه (به دلیل رعایت برخی پروتکلها)، از هفته آینده خبر داد.
خبرگزاری میزان -
- سعید نمکی در ستاد کرونای استان گیلان، گفت: از ستاد استانی مدیریت کرونا در گیلان تشکر میکنم. از استاندار دلسوز، پیگیر و صبور که از اولین روزهای مدیریت یکی از سختترین هجمههای بیولوژیک تاریخ این مملکت در ۱۵۰ سال گذشته آن هم در استانی که شاید از اولین پایگاههای هجمه این ویروس بود، حضور داشتند، تشکر میکنم. همچنین از مقامات نظامی و انتظامی و عزیزان سپاه و بسیج به خصوص که در ایام مبارزه با کرونا در قالب طرحی مزین به نام شهید قاسم سلیمانی با ما همراهی کردند و نیروی انتظامی که همیشه در کنار ما بود، رسانهها اعم از صدا وسیما و... از همه مهمتر کسبه و مردم شریفی که در این ایام صبوری کردند و همه عزیزانی که تا امروز افتخار همراهیشان را در مدیریت یکی از سنگینترین اتفاقات ۱۵۰ ساله تاریخ اپیدمیهای جهان را داشتیم، تشکر میکنم. همچنین به روح بلند همه شهدا اعم از دفاع مقدس، مدافع حرم و به خصوص مدافع سلامت درود میفرستم و آرزوی صبر و اجر برای همه خانوادههایی که این عزیزان یگانه نازنین را از دست دادند، دارم.
وی افزود: گیلان سرزمین بزرگ و ارزشمندی است و کسی نیست که نام گیلان را شنیده باشد و گیلان را اندکی شناخته باشد و گیلان را با تمام وجود دوست نداشته باشد. گیلان علاوه بر طبیعت زیبا و یگانهای که دارد، سرزمین مردان و زنان بزرگ و علمای ارجمند، دانشمندان عالی مقام، شهدای نازنین و قطعه مهمی از فرهنگ و تاریخ سرزمین ماست و من درود میفرستم به همه مردمان گیلان به دلیل نقش آفرینی تاریخی چه قبل و چه بعد از انقلاب در تاریخ ارزشمند ایران زمین.
وی ادامه داد: امروز وقتی مقابل جایگاه بزرگداشت شهدای سلامت ایستاده بودم، چند اتفاق بزرگ در ذهنم مرور شد؛ اول اینکه احساس کردم چه عظمتی دراین سرزمین برپاست و این فرهنگ شهادت که روزی ما در جبهههای دفاع مقدس تجربه کردیم، چگونه همراه با ایدئولوژی و نگاه اعتقادی ما جاری است و چه پشتوانهای است برای برپا ماندن فرهنگ استقامت و پایداری دراین سرزمین. ازطرف دیگر احساس شرمساری کردم، وقتی به چهره فرزند شهید مدافع سلامت نگاه کردم. اولین روزهایی بود که گرفتار این موج سهمگین شدیم و خیلی وقتها تنها نشسته بودم و داشتم این قرارگاه سنگین را اداره میکردم. من تجربه حضور در کنار عزیزانم را در روزهای نخست دفاع مقدس هم داشتم، اما تفاوتهای فاحشی بین آن روزها و این روزها بود.
وی افزود: در دفاع مقدس هنوز همه راهها به ما بسته نبود، روزنههایی برای عبور و مرور برخی موارد مهیا بود. در دفاع مقدس، مسیر حمله دشمن را میشناختیم و میدانستیم از کجا میآید، اما اینجا همه راهها بر ما بسته بود. من دلخوش بودم که قرار است ساعت دو بامداد سه محموله از فلان کشور برای حفاظت از سربازان خط مقدم دفاع سلامت ما ارسال شود، اما ساعت ۲.۳۰ با یاس و ناامیدی و خجالت زندگ زدگی اعلام میشد که نشد و آمریکاییها در فلان جا راه را بر ما بستند؛ همان ناجوانمردان بی مروتی که به دروغ ادعا میکردند که ما برای تجهیزات و دارو منعی نداریم. تروریست بین المللی راه را بر حداقل ماسک N ۹۵ میبستند که من شرمنده دخترم نرجس خانعلیزاده (فرزند یکی از شهدای مدافع سلامت در گیلان) شوم و سربازان را بی حفاظ بفرستم وسط آتش بلا.
وی افزود: گیلان سرزمین بزرگ و ارزشمندی است و کسی نیست که نام گیلان را شنیده باشد و گیلان را اندکی شناخته باشد و گیلان را با تمام وجود دوست نداشته باشد. گیلان علاوه بر طبیعت زیبا و یگانهای که دارد، سرزمین مردان و زنان بزرگ و علمای ارجمند، دانشمندان عالی مقام، شهدای نازنین و قطعه مهمی از فرهنگ و تاریخ سرزمین ماست و من درود میفرستم به همه مردمان گیلان به دلیل نقش آفرینی تاریخی چه قبل و چه بعد از انقلاب در تاریخ ارزشمند ایران زمین.
وی ادامه داد: امروز وقتی مقابل جایگاه بزرگداشت شهدای سلامت ایستاده بودم، چند اتفاق بزرگ در ذهنم مرور شد؛ اول اینکه احساس کردم چه عظمتی دراین سرزمین برپاست و این فرهنگ شهادت که روزی ما در جبهههای دفاع مقدس تجربه کردیم، چگونه همراه با ایدئولوژی و نگاه اعتقادی ما جاری است و چه پشتوانهای است برای برپا ماندن فرهنگ استقامت و پایداری دراین سرزمین. ازطرف دیگر احساس شرمساری کردم، وقتی به چهره فرزند شهید مدافع سلامت نگاه کردم. اولین روزهایی بود که گرفتار این موج سهمگین شدیم و خیلی وقتها تنها نشسته بودم و داشتم این قرارگاه سنگین را اداره میکردم. من تجربه حضور در کنار عزیزانم را در روزهای نخست دفاع مقدس هم داشتم، اما تفاوتهای فاحشی بین آن روزها و این روزها بود.
وی افزود: در دفاع مقدس هنوز همه راهها به ما بسته نبود، روزنههایی برای عبور و مرور برخی موارد مهیا بود. در دفاع مقدس، مسیر حمله دشمن را میشناختیم و میدانستیم از کجا میآید، اما اینجا همه راهها بر ما بسته بود. من دلخوش بودم که قرار است ساعت دو بامداد سه محموله از فلان کشور برای حفاظت از سربازان خط مقدم دفاع سلامت ما ارسال شود، اما ساعت ۲.۳۰ با یاس و ناامیدی و خجالت زندگ زدگی اعلام میشد که نشد و آمریکاییها در فلان جا راه را بر ما بستند؛ همان ناجوانمردان بی مروتی که به دروغ ادعا میکردند که ما برای تجهیزات و دارو منعی نداریم. تروریست بین المللی راه را بر حداقل ماسک N ۹۵ میبستند که من شرمنده دخترم نرجس خانعلیزاده (فرزند یکی از شهدای مدافع سلامت در گیلان) شوم و سربازان را بی حفاظ بفرستم وسط آتش بلا.
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *