بنیان گذار شیعه کیست؟
برخی چنین استدلال میکنند که شیعه پس از رسول خدا و پس از اهل سنت، به وجود آمده پس بر حق نیست. این سخن نه تنها هیچ سند و مدرکی ندارد، که بر خلاف روایات نبوی است که نمونههایی از آن ذکر شد. ظهور و بروز اجتماعی معیار حقانیت نیست.
- علی روشن - پادشاه مقتدر بر تخت سلطنتی جلوس کرده بود. عالمان سنی گرداگردش بر زمین حلقه زده بودند. بنا بود مناظرهای باشد تا حق عیان شود. ناگهان وارد شد، نعلین به دست. یک راست کنار پادشاه نشست.
گفتند: نگفتیم شیعیان بی خردند و ادب ندارند.
گفت: بر اساس سنت پیامبر عمل کردم و در جای خالی نشستم.
گفتند: مگر در مجلس پادشاه دزد دیده ای؟
گفت: آری، ابوحنیفه روزی کفش پیامبر را دزدید. ترسیدم پیروانش کفش مرا بدزدند.
حنفیان برآشفتند.
گفت: فراموش کردم مالک دزد بوده است.
آنها نیز فریاد برآوردند.
گفت پس حتما شافعی یا احمد بن حنبل دزد کفش پیامبر بوده اند.
همه عالمان سنی یکصدا نعره زدند: هیچ یک از اینها در زمان پیامبر اصلاً متولد نشده بودند. شاه تعجب کرد.
علامه شیعه گفت: ای پادشاه! اینان دین خود را از کسانی گرفته اند که سالها پس از پیامبر متولد شده اند. اما شیعیان دین خود را از علی علیه السلام گرفته اند که از پیش از رسالت، یار و همراه رسول خدا بوده است.
علامه حلی آنقدر دلایل روشن بر حقانیت شیعه داشت که بالاخره سلطان نیز به فیض تشیع نائل گشت. [۱]
رسول الله؛ بنیان گذار شیعه
برای کسی که ادعای مسلمانی دارد، شایسته است در تمامی ادعاهای دینی اش به قرآن و سنت رسول خدا استناد کند. افتخار شیعیان این است که عقیده و مرامی را برگزیده اند که نبی خدا خود بنیان گذار آن بوده است.
برای کسی که ادعای مسلمانی دارد، شایسته است در تمامی ادعاهای دینی اش به قرآن و سنت رسول خدا استناد کند. افتخار شیعیان این است که عقیده و مرامی را برگزیده اند که نبی خدا خود بنیان گذار آن بوده است.
هیچ گروهی به جز شیعیان علی علیه السلام از چنین جایگاهی برخوردار نیست. شیعیان ادله قرآنی و روایی و عقلی و تاریخی فراوان و غیر قابل انکاری دارند که مرام تشیع و پیروی از امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش علیهم السلام، میراث ماندگار رسول خدا و راهی است که او برای سعادت، پیش روی جامعه اسلامی نهاده است.
رسول خدا از همان ابتدای رسالت عمومی اش و نزول آیه «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ؛ [۲] و خویشان نزدیکت را [از عاقبت اعمال زشت]هشدار ده.» تا آخرین روزهای زندگی در حجة الوداع و حتی در لحظه وفات، بارها و بارها خط سیر جامعه اسلامی را در پیروی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام ترسیم کرد.
شیعیان علی در سنت رسول خدا
صرف نظر از کتب شیعه، در منابع معتبر اهل سنت دهها روایت از رسول خدا در تأیید و تثبیت مکتب شیعه نقل شده است. [۳]این روایات آنقدر فراوانند که برای حق جویان منصف، هیچ تردیدی در حقانیت آئین تشیع باقی نمیگذارد.
شیعیان علی در سنت رسول خدا
صرف نظر از کتب شیعه، در منابع معتبر اهل سنت دهها روایت از رسول خدا در تأیید و تثبیت مکتب شیعه نقل شده است. [۳]این روایات آنقدر فراوانند که برای حق جویان منصف، هیچ تردیدی در حقانیت آئین تشیع باقی نمیگذارد.
افسوس آنکه این روایات مورد بی مهری است و مدعیان سنت نبوی آن را مسکوت گذاشته، و در مقابل، برخی جعلیات بی اعتبار را بزرگنمایی کرده و تبلیغ میکنند.
برای نمونه چند مورد از این روایات عبارتند از:
۱- ابن عباس نقل کرده: آن گاه که آیه شریفه (همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، بهترین انسانها هستند) [۴]نازل شد، پیامبر اکرم به علی (علیه السلام) فرمود: آنان، تو و شیعیانت هستید که در روز قیامت هم شما از خداوند خشنودید و هم خداوند از شما خشنود است.» [۵]
۱- ابن عباس نقل کرده: آن گاه که آیه شریفه (همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، بهترین انسانها هستند) [۴]نازل شد، پیامبر اکرم به علی (علیه السلام) فرمود: آنان، تو و شیعیانت هستید که در روز قیامت هم شما از خداوند خشنودید و هم خداوند از شما خشنود است.» [۵]
۲- ام سلمه از رسول خدا نقل کرده که فرمود: فقط شیعیان علی رستگار روز قیامت هستند.» [۶]
۳- جابر بن عبدالله انصاری میگوید: «ما خدمت پیامبر اکرم بودیم، وقتی علی بن ابی طالب وارد شد، حضرت فرمود: برادرم آمد. سپس توجهی به کعبه نمود و با دستش به آن زد و فرمود: سوگند به کسی که جانم در دست اوست، او و شیعیانش رستگاران روز قیامت هستند.» [۷]
بهانههای واهی برای ستیز با رسول خدا
برخی چنین استدلال میکنند که شیعه پس از رسول خدا و پس از اهل سنت، به وجود آمده پس بر حق نیست. این سخن نه تنها هیچ سند و مدرکی ندارد، که بر خلاف روایات نبوی است که نمونههایی از آن ذکر شد. ظهور و بروز اجتماعی معیار حقانیت نیست. چه بسا حاکمان ظالم به ناحق از ظهور اجتماعی فکر و ایده درستی ممانعت کنند. کسی که ادعای عقیده به اسلام دارد، نباید حقانیت ادعاهای خود را به حوادث اجتماعی گره زند، بلکه باید به قرآن و سنت استناد کند.
برخی چنین استدلال میکنند که شیعه پس از رسول خدا و پس از اهل سنت، به وجود آمده پس بر حق نیست. این سخن نه تنها هیچ سند و مدرکی ندارد، که بر خلاف روایات نبوی است که نمونههایی از آن ذکر شد. ظهور و بروز اجتماعی معیار حقانیت نیست. چه بسا حاکمان ظالم به ناحق از ظهور اجتماعی فکر و ایده درستی ممانعت کنند. کسی که ادعای عقیده به اسلام دارد، نباید حقانیت ادعاهای خود را به حوادث اجتماعی گره زند، بلکه باید به قرآن و سنت استناد کند.
ضمن اینکه به لحاظ اجتماعی و به صورت چشمگیر و رسمی، چه شیعه و چه سنی پس از رسول خدا و در ماجرای سقیفه به وجود آمده اند و از این جهت هیچ تقدم و تأخری در میان نیست.
نکته دیگر این است که حتی اگر تقدم زمانی نشانه حقانیت یک مذهب باشد، در این صورت نیز کفه ترازوی شیعه سنگینتر است. مذهب شیعه در زمان حیات حضرت علی (علیه السلام) تثبیت شد، در حالیکه مذاهب چهارگانه اهل سنت در قرن دوم و سوم شکل گرفتند.
بنیان گذاران مذاهب چهارگانه اهل سنت، همگی در قرن دوم و سوم میزیسته اند: ابوحنیفه در سال ۱۵۰ هجری، مالک بن انس در سال ۱۷۹ هجری، شافعی به سال ۲۰۴ هجری و احمدبن حنبل در سال ۲۴۱ هجری درگذشته اند.
ظهور اجتماعی شیعه در حیات رسول الله
هرچند ظهور و بروز رسمی و گسترده شیعه و سنی پس از رحلت رسول خدا بوده است، اما پیش از آن نیز شیعه ظهور اجتماعی داشته است. بر اساس گزارشات منابع قدیمی، برخی از اصحاب رسول خدا همچون مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عماریاسر در حیات رسول خدا به عنوان «شیعه علی» معروف بوده اند. [۸]
ظهور اجتماعی شیعه در حیات رسول الله
هرچند ظهور و بروز رسمی و گسترده شیعه و سنی پس از رحلت رسول خدا بوده است، اما پیش از آن نیز شیعه ظهور اجتماعی داشته است. بر اساس گزارشات منابع قدیمی، برخی از اصحاب رسول خدا همچون مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عماریاسر در حیات رسول خدا به عنوان «شیعه علی» معروف بوده اند. [۸]
قرطبی و ابن خلدون، از دانشمندان بزرگ اهلسنت نیز برخی صحابه رسول خدا را معتقد به برتری امام علی (علیه السلام) بر سایر یاران پیامبر دانسته است. [۹][۱۰]
پی نوشت:
[۱]خوانساری، سیدمحمدباقر، روضات الجنات، ج ۲، ص ۲۷۹.
[۲]شعراء، آیه:۲۱۴.
[۳]رک: شیعیان حضرت علی از نگاه پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) در کتب اهل سنت، محمد حسن زمانی.
[۴]بینة، آیه:۷.
[۵]الدر المنثور، سیوطی، ج ۶، ص ۳۷۹.
[۶]تفسیر التذهیب، بیهقی، ص ۳۵۵.
[۷]کفایه الطالب، گنجی شافعی، ص ۲۴۴.
[۸]اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص ۱۵؛ نوبختی، فرق الشیعه، ترجمه: محمد جواد مشکور، ص ۳۳.
[۹]الأستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۳، ص ۱۹۷.
[۱۰]تاریخ ابن خلدون، ج ۳، ص ۲۱۵.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *