ایران؛ شریانشرقی قدرتهای جهانی
- مهدی محمدصادقی کارشناس ژئوپولیتیک - برای تحلیل واقعبینانه از موقعیت ژئواستراتژیک و نقش ژئوپولیتیکی کشورها، باید ابتدا وضعیت قدرتهای جهانی و استراتژی این کشورها بررسی شود. همچنین ماهیت رقابت قدرتها نیز نشان از بروز مناطق ژئوپولیتیکی جدید دارد.
پس از پایان جهان دو قطبی در اواخر قرن بیستم، نظم تک قطبی بر نظامبینالملل حاکم شد. همچنین بعد از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، اهمیت اقتصاد در رقابتهای ژئوپولیتیکی بیشاز پیش نمایان شد.
از این زمان دوران گذار ژئوپولیتیکی جهان تک قطبی و حرکت به سوی دنیای چند قطبی شروع شد. در همین راستا، بروز اقتصادهای نوظهور نظیر چین، نوید دهنده ماهیت اقتصادی رقابت قدرتها بعد از دهه دوم قرن بیستویکم است. در این زمینه بسیاری از ژئوپولیتیسینها جایگاه ویژهای برای موقعیتجغرافیایی ایران قائلند.
در همین راستا، جفریکمپ استراتژیست امریکایی با طرح نظریه «بیضی استراتژیک انرژی» موقعیت ویژهای برای ایران تصویر میکند. کمپ معتقد است وجود عمده ذخایر انرژی جهان در منطقهای بیضی شکل از خزر تا خلیجفارس، هارتلند (قلب زمین) جدیدی ایجاد کردهاست. همچنین ایران بعنوان قُطر بزرگ این منطقه ژئوپولیتیکی نقش مهمی در تامین انرژی جهانی دارد.
هرچند طی دهه گذشته ایالاتمتحده با جایگزینی مسیر آسیای مرکزی و قفقاز، سعی دارد مانع وابستگی اقتصاد جهانی به موقعیت ژئواستراتژیک ایران شود؛ اما با گذشت زمان و تثبیت روند انتقال قدرت میتوان به بهرهبرداری از این فرصت جغرافیایی بینظیر امیدوار شد؛ بنابراین این جایگاه ژئوپولیتیکی فرصت و قابلیتهای ژئواکونومیکی (اقتصادی) ایران را افزایش دادهاست. البته بنابر سطوح قدرت (تکقطبی، چندقطبی) و ماهیت رقابت (نظامی، اقتصادی) ایران باید استراتژی ویژهای اتخاذ کند.
از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی ایران در حد فاصل قدرت اقتصادی چین با اروپا و شمال آفریقا، فرصتی بینظیر برای ترانزیت باصرفه و دسترسی امن تجارت بینالمللی محسوب میشود.
با توجه به همین مسائل عرصه رقابتهای ژئوپولیتیکی در ایران و مناطق پیرامونی آن شکل گرفتهاست. درصورتی که کشورهای همسایه ایران با فهم صحیح هندسه قدرت، هرچه سریعتر بسمت همگرایی حرکت کنند و خود را در قبال تحقق امنیت جمعی از طریق بازیگران اصلی و بدون دخالت بازیگران خارجی مسئول بدانند؛ منابع و موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگانش، عامل تعیینکننده رقابتهای ژئوپولیتیکی طی سالهای آتی خواهد بود.
با وجود این، منافع بازیگران خارجی ایجاب میکند مانع ثبات و تکمیل روند همگرایی در مناطق پیرامونی ایران و همسایگان جنوبیاش در غرب آسیا شوند.
ولی درصورتی که فهم مشترکی نسبت به مسائل منطقهای در بین کشورهای غربآسیا شکل نگیرد؛ سالهای آتی روند ناامنی و واگرایی در این منطقه با خشونت بیشتری ادامه خواهد یافت.
بعد از اینکه، ایالات متحده در دوران جهان تکقطبی و اوایل قرن بیستویکم، از استراتژی انفعال ایران ناامید شد؛ به استراتژی ایرانهراسی روی آورد. زیرا بوسیله این راهبرد توانست با تفرقهافکنی و ایجاد ترس از بازیگری فعال ایران، روند واگرایی و سیاست تنشزایی در غربآسیا را دنبال کند. این موضوع در کنار تثبیت بازیگری ایالاتمتحده در این منطقه، از نظر اقتصادی نیز مزایایی همچون دسترسی به انرژی ارزان را برای این کشور به ارمغان آورد.
همچنین، طی سالهای اخیر رقابت ژئوپولیتیکی ایالات متحده و چین نمود عینیتری یافته است. این مسئله در بعد اقتصادی بروز و ظهور بیشتری دارد. چراکه سران چین قصد دارند، با برنامهریزی و تثبیت سلطه اقتصادی خود بر جهان، ابتدا در این زمینه جا پای امریکا بگذارند و بعد از این مهم برای دستیابی به جایگاه برتر نظامی و بازیگری فعال در جهان اقدام کنند.
این وضعیت فرصتی ژئوپولیتیکی برای تعامل و همگرایی بیشتر ایران با یکی از قطبهای احتمالی قدرت در نیمه قرن بیستویکم تلقی میشود. زیرا مزایای ژئوپولیتیکی ایران هم از نظر منابع و هم از نظر دسترسی و قابلیتهای ترانزیت برای قدرت نوظهور چین جذاب است. یعنی بهنوعی پس از تکمیل پروسه جابجایی قدرت جهانی به نیمکره شرقی، ایران و مناطق پیرامونیاش علائق ژئوپولیتیکی چین محسوب میشود.
بنابراین انتظار میرود، مسئولان جمهوریاسلامی با اتخاذ استراتژی هوشمند هرچه سریعتر نسبت به توسعه روابط با همسایگان و شکلگیری روند همگرایی در غربآسیا اقدام کنند. زیرا بدون همکاری کشورهای منطقه، جنگ انرژی محتملترین سناریو قدرتهای جهانی در سالهای آینده است.
هرچند همگرایی در این منطقه با وجود دخالت بازیگرانی همچون ایالاتمتحده و انزوای خودخواسته برخی از کشورها زمانبر و نیازمند مذاکرات طولانی است. اما همه این کشورها باید بدانند ۶۰ درصد منابع نفتی و بیش از ۴۰ درصد گاز جهان، اصلیترین مولفه ژئوپولیتیکی رقابت قدرتهای جهانی در عصر حاضر است.