روایت هدایتالله بهبودی از بمباران شیمیایی حلبچه
- این کتاب یکی از گزارشهای کتاب «سفر به قله ها» ست. این اثر با ۵ گزارش از؛ مرتضی سرهنگی، سید یاسر هشترودی و بهبودی درباره مناطق جنگی، در سال ۱۳۶۸ برای اولین بار منتشر شد و ۲ سال بعد به چاپ دوم رسید. مبنای اصلی این اثر درباره عملیات والفجر ۱۰ است، اما با توجه به اهمیت حادثه حلبچه، این گزارش، پس از ۱۹ سال در قالب کتاب "سفر به جلبچه" منتشر شد.
در عملیات والفجر ۱۰، شرق حلبچه در دست نیروهای ایرانی قرار گرفت. بر همین اساس صدام برای انتقامگیری این شهر را بمباران شیمیایی و برای اولین بار از گاز اعصاب استفاده کرد. پس از بمباران شیمیایی، بهبودی به همراه سرهنگی و هشترودی اولین شاهدان این حادثه بودند. همچنین سعید صادقی و احمد ناطقی بلافاصله از حادثه حلبچه عکس گرفتند که تعدادی از آنها در کتاب "سفر به حلبچه" منتشر شده است.
در آخرین روزهای اسفند سال ۱۳۶۶، ۵۰ فروند جنگنده ارتش صدام که هر یک به ۴ بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی مجهز بودند در افق غرب آسمان حلبچه ظاهر شدند. مردم حلبچه، بارها شاهد پروازهای عبوری هواپیمای عراقی از غرب به شرق و به سوی آسمان ایران بودند. اما این بار، با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی، یکی از فجیعترین صحنههای تاریخ رقم زده شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: آخرین تصویرهای غیر جنگی، تا اولین دژبانی منطقه جنگی، تصاویری است از: زنان زحمتکش با کوله بار هیزم و حفظ تعادل بارهای سنگین که با مهارت کامل روی سرهایشان قرار میگیرد و بازی دختران کوچک با لباسهای زری و پسر بچههای بازیگوش که با کفش محلی "اسکی" میکنند. از این به بعد هر چه بود، چفیه، لباسهای خاکی و ماشینهای گل مالی شده بود. نیروهای ما به عنوان زیباترین عناصر، در کنار بهار طبیعت، روی کوهها را پوشاندهاند. همه کارههای این مملکت چقدر بی توقع در لابلای کوهها و ارتفاعات جای گرفته اند، آن هم بدون فوق العاده و اضافه کاری! هوا کاملا "میگی" است، و به همین دلیل صدای خشن ضدهواییها خیلی زود دیوار صوتی افکار ما را میشکند.