دستهگلی که محمود خیلی زود به آب داد؛ بازنده اصلی استقلال بود
مدیران استقلال در نهایت مجبور شدند محمود فکری را از سرمربیگری این تیم برکنار کنند.
خبرگزاری میزان -
- تساوی با مس کرمان بهانهای شد تا مدیران باشگاه استقلال حکم اخراج محمود فکری را صادر کنند. فکری که سالها بازیکن و کاپیتان استقلال بود در شرایطی سرمربیگری تیم محبوبش را بر عهده گرفت که پیشبینی میشد حضور او در استقلال چندان طولانی نباشد؛ اتفاقی که در نهایت رخ داد و فکری مربی اخراجی استقلال لقب گرفت.
اواسط فصل گذشته بود که محمود فکری هدایت تیم نساجی را بر عهده گرفت تا برای اولین بار در لیگ برتر مربیگری کند. او در ۱۰ بازی که سرمربی نساجی بود تنها ۴ برد به دست آورد و شکستی را تجربه نکرد. البته نوع فوتبالی که همان زمان تیم فکری از خود نشان میداد کاملا تفکرات مربیگری او را آشکار کرد. با این حال اهالی فوتبال عملکرد فکری را در نساجی موفق قلمداد کردند.
فکری مربی نتیجهگرایی است که البته برای تیمی همچون نساجی که بازیکنان باکیفیت زیادی در اختیار نداشت بهترین انتخاب بود؛ اما اشتباه فکری از زمانی آغاز شد که او تلاش کرد همین تفکر را در استقلال هم پیاده کند. در همه ۱۶ بازی استقلال در فصل جاری لیگ برتر خبری از فوتبال هجومی و تماشاگرپسند نبود و شاید اگر درخشش رشید مظاهری در چند بازی ابتدایی لیگ نبود استقلال همین جایگاه سوم که در حال حاضر در اختیار دارد را نداشت.
عدم مدیریت صحیح فکری در مقابله با حواشی هم یکی دیگر از مشکلات استقلال بود. کار به جایی رسید که برخی از بازیکنان استقلال این جرات را پیدا کردند که حتی از تاکتیکهای او انتقاد کنند. قایدی هم که ۱۱ روز به حالت قهر در تمرین استقلال شرکت نکرد در بازی مقابل مس در ترکیب ثابت تیمش بود و این موضوع مهر تاییدی بود بر وجود معضل بازیکنسالاری در استقلال.
استقلال از ابتدای فصل با ترکیبهای متفاوت به مصاف حریفانش رفت و در نهایت هم فکری نتوانست ترکیب ایدهال خود را پیدا کند. نبود استراتژی مناسب در بازیهای استقلال آنقدر مشهود بود که تیمهای حریف با هر نوع کیفیتی که داشتند میتوانستند مقابل این تیم عرضاندام کنند. در آخرین بازی که استقلال با سرمربیگری فکری به میدان رفت به گونهای بازی کرد که انگار اولین بازی لیگ است و بازیکنان این تیم آنقدر ناهماهنگ بودند که مس میتوانست صاحب ۳ امتیاز بازی هم شود.
حالا فکری لقب مربی شکست خورده را همراه خود میبیند. او با حداقل سابقه مربیگری در لیگ برتر ریسک بزرگی انجام داد و سرمربی استقلال شد و حالا شاید او به روزهایی میاندیشد که برای جدایی از نساجی و پیوستن به استقلال بیتاب بود. استقلال باز هم مثل چند فصل اخیر باید در یک فصل، حداقل 2 مربی را روی نیمکت خود ببیند. در حال حاضر هم هر مربی که جانشین فکری در استقلال شود این بهانه را دارد که استقلال را او نبسته تا عملا از زیر فشار هواداران برای قهرمانی در لیگ خارج شود. در چنین شرایطی باز هم این هواداران هستند که باید آرزوی قهرمانی در این لیگ را هم فراموش کنند.
اواسط فصل گذشته بود که محمود فکری هدایت تیم نساجی را بر عهده گرفت تا برای اولین بار در لیگ برتر مربیگری کند. او در ۱۰ بازی که سرمربی نساجی بود تنها ۴ برد به دست آورد و شکستی را تجربه نکرد. البته نوع فوتبالی که همان زمان تیم فکری از خود نشان میداد کاملا تفکرات مربیگری او را آشکار کرد. با این حال اهالی فوتبال عملکرد فکری را در نساجی موفق قلمداد کردند.
فکری مربی نتیجهگرایی است که البته برای تیمی همچون نساجی که بازیکنان باکیفیت زیادی در اختیار نداشت بهترین انتخاب بود؛ اما اشتباه فکری از زمانی آغاز شد که او تلاش کرد همین تفکر را در استقلال هم پیاده کند. در همه ۱۶ بازی استقلال در فصل جاری لیگ برتر خبری از فوتبال هجومی و تماشاگرپسند نبود و شاید اگر درخشش رشید مظاهری در چند بازی ابتدایی لیگ نبود استقلال همین جایگاه سوم که در حال حاضر در اختیار دارد را نداشت.
عدم مدیریت صحیح فکری در مقابله با حواشی هم یکی دیگر از مشکلات استقلال بود. کار به جایی رسید که برخی از بازیکنان استقلال این جرات را پیدا کردند که حتی از تاکتیکهای او انتقاد کنند. قایدی هم که ۱۱ روز به حالت قهر در تمرین استقلال شرکت نکرد در بازی مقابل مس در ترکیب ثابت تیمش بود و این موضوع مهر تاییدی بود بر وجود معضل بازیکنسالاری در استقلال.
استقلال از ابتدای فصل با ترکیبهای متفاوت به مصاف حریفانش رفت و در نهایت هم فکری نتوانست ترکیب ایدهال خود را پیدا کند. نبود استراتژی مناسب در بازیهای استقلال آنقدر مشهود بود که تیمهای حریف با هر نوع کیفیتی که داشتند میتوانستند مقابل این تیم عرضاندام کنند. در آخرین بازی که استقلال با سرمربیگری فکری به میدان رفت به گونهای بازی کرد که انگار اولین بازی لیگ است و بازیکنان این تیم آنقدر ناهماهنگ بودند که مس میتوانست صاحب ۳ امتیاز بازی هم شود.
حالا فکری لقب مربی شکست خورده را همراه خود میبیند. او با حداقل سابقه مربیگری در لیگ برتر ریسک بزرگی انجام داد و سرمربی استقلال شد و حالا شاید او به روزهایی میاندیشد که برای جدایی از نساجی و پیوستن به استقلال بیتاب بود. استقلال باز هم مثل چند فصل اخیر باید در یک فصل، حداقل 2 مربی را روی نیمکت خود ببیند. در حال حاضر هم هر مربی که جانشین فکری در استقلال شود این بهانه را دارد که استقلال را او نبسته تا عملا از زیر فشار هواداران برای قهرمانی در لیگ خارج شود. در چنین شرایطی باز هم این هواداران هستند که باید آرزوی قهرمانی در این لیگ را هم فراموش کنند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *