کودتای 28 مرداد؛ تاوان اعتماد مصدق به آمریکا
خبرگزاری میزان: یکی از اشتباهات مهم مصدق که موجب شد ملی شدن صنعت نفت به قهقرا برود، جدایی او از پایگاه اجتماعی و مردمی خود، و اختلاف با آیت الله کاشانی بود. مصدق تصور میکرد که خود به تنهایی دارای پایگاه اجتماعی است و فراموش کرده بود مردمی که از او حمایت میکردند به واسطه حمایت آیت الله کاشانی از نهضت و وی بوده است.
خبرگزاری میزان -
-گروه سیاسی: 28مرداد سال 1332، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است. این روز یادآور کودتای ننگین و سیاهی است که شیرینی نهضت ملی شدن صنعت نفت را در کام ملت ایران تلخ کرد. پس از پیروزی قیام سی تیر به رهبری آیتالله کاشانی که باعث روی کار آمدن مجدد دکتر محمد مصدق شد، وی در صدد افزایش اختیارات خود و محدود کردن اختیارات مجلس شورای ملی برآمد و بنای اختلاف با آیتالله کاشانی را گذاشت.
تلاش مصدق برای "جدایی دین از سیاست"
بدین ترتیب مصدق بدون توجه به نقش و رهبری آیتالله کاشانی در قیام سی تیر که منجر به روی کار آمدن مجدد او شد، به پیاده نمودن شعار «جدایی دین از سیاست» پرداخت و برخی روحانیون و نزدیکان آیتالله کاشانی را دستگیر کرد. عوامل داخلی و خارجی نیز آنچنان شخصیت این مرد روحانی بزرگ و شریف را لکهدار کردند که شاید بتوان آن را در تاریخ ایران بیسابقه دانست.
طرح کودتای نظامی 28 مرداد را باید در اصل، یک طرح انگلیسی دانست. انگلیس که پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و خصوصا ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد.
موافقت اولیه آمریکا با ملی شدن صنعت نفت!
آمریکا در گام نخست با ملی شدن صنعت نفت در ایران موافق بود؛ اما این موافقت تا آنجا بود که به انحصار شرکت نفت وابسته به انگلیس پایان داده شود، نه اینکه صنعت نفت به نحوی که هدف دولت ایران بود، ملی شود. آمریکا همواره از این میترسید که اگر ایران بتواند نفت را به نحوی ملی کند که اداره تولید و فروش آن را هم کاملا خودش به عهده بگیرد این الگویی برای کشورهای نفتخیز خاورمیانه میشود.
بعد از جنگ جهانی دوم با آغاز جنگ سرد یکی از اهداف سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از توسعه نفوذ کمونیسم در کشورهای دنیا به ویژه خاورمیانه بود؛ ایالات متحده همواره ایران را یکی از کشورهایی میدانست که در آن کمونیستها فعالیت دارند و معتقد بود که باید از نفوذ کمونیسم در ایران جلوگیری شود؛ به همین منظور استراتژیستهای آمریکا با روی کار آمدن آیزنهاور دموکرات تصمیم گرفتند سیاست سازش با مصدق را کنار بگذارند و با سیاست انگلیس که تنها راه حل مساله نفت را سقوط مصدق میدانست همراهی کنند.
توطئهچینی دولت آمریکا علیه نهضت ملی ایران
با روی کار آمدن "آیزنهاور" و "والس" رییس وقت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در آمریکا، خیانت و توطئهچینی دولت آمریکا علیه نهضت ملی ایران تشدید شد؛ و سردمداران آمریکایی برای همراهی دوستان انگلیسیشان جهت سرنگونی کردن دولت قانونی ایران مصمم شدند.
سقوط دولت قانونی در ایران
مقدمات چرخش سیاست آمریکا از اسفند 1331(مارس/ 1953) با سفر "ایدن" نخست وزیر انگلیس به واشنگتن و تشکیل کنفرانسی مرکب از وزرای خارجه دو کشور و مشاوران آنها آغاز شد و نتیجه کنفرانس چیزی جز سقوط دولت قانونی در ایران نبود.
پس از جلسات مشترک میان مقامات آمریکا و انگلیس و تشکیل ستاد مشترکی در ایستگاه اطلاعاتی انگلیس در قبرس، سازمان سیا اختیار یافت که با بودجه تخصیص یافته به برنامهریزی کودتا در ایران بپردازد و این تصمیم به اطلاع "هندرسون" (سفیرآمریکا در ایران) و "گودیران"(رییس سازمان سیا در ایران) رسانده شد. در 4 آوریل 1953 یک میلیون دلار به پایگاه سیا در تهران داده شد تا بنا به تایید "گودیران" و "هندرسون" در هر راهی که سرنگونی مصدق را تسهیل و تسریع میکند، مورد استفاده قرار گیرد.
متخصصان "سیا" در امور ایران پس از اختیار یافتن در ماه مارس، تدارک کودتا را آغاز کردند. آنان وضعیت را مورد مطالعه قرار دادند و در 28 فروردین 1332(6 آوریل 1953) گزارش اولیهای تهیه کردند که طبق آن یک کودتای مورد حمایت "سیا" در ایران امکانپذیر و "زاهدی" بهترین نامزد برای جانشینی مصدق است.
نقش نامه های مصدق در کودتا 28 مرداد
در این میان اما رفتار سیاسی مصدق و نامههای استمداد طلبانه او به آیزنهاور، استراتژیستهای آمریکایی را برای اجرای کودتا ترغیب میکرد. مصدق در یکی از نامههای خود به آیزنهاور، به رئیسجمهور آمریکا تذکر میدهد که اگر به دولت او کمک مالی نشود، ایران عنقریب به دامن کمونیسم میافتد؛ اما تحلیل گران آمریکایی با مطالعه وضعیت و شرایط ایران در آغاز دهه 30 شمسی به آیزنهاور اطمینان داده بودند که حزب توده که به عنوان نماینده شوروی در ایران فعالیت میکند، توانایی چندان برای مسلط شدن به اوضاع ایران ندارد؛ بنابراین رئیس جمهور آمریکا نامه های و نهیب های مصدق را یک بلوف محسوب میکرد.
در جلسه اول تیر 1332 (ژوئن 1953) که در دفتر وزیر خارجه آمریکا تشکیل شده بود تصمیم نهایی برای آغاز عملیات کودتا و سرنگونی دولت قانونی ایران گرفته شد و "کرمیت روزولت" به عنوان فرمانده عملیات کودتا از سوی آمریکاییها تعیین شد.
پس از آنکه آمریکاییها به کمک جاسوسان انگلیس تمهیدات و مقدمات لازم را برای کودتا در ایران فراهم کردند، ژنرال شوارتسکف" را روانه ایران کردند؛ شوارتسکف یک کارشناس نظامی بود که بین سالهای 1321 تا 1327 ماموریت سازماندهی و آمورش کادرهای شهربانی ایران را به عهده داشت و با "زاهدی" که در آن دوران رییس شهربانی بود دوستی دیرینهای داشت؛ بنابراین شوارتسکف طی ملاقاتی با شاه، به او میفهماند که بهترین فرد برای پیشبرد اهداف کودتا شخص زاهدی است.
همزمان با فعالیتهای "شوارتسکف" در ایران "آلن دالس" و برادرش "فالستر دالس" (وزیر امورخارجه آمریکا)و "لویی هندرسون" (سفیر آمریکا در ایران) رهسپار سویس شدند. "لویی هندرسون" قبل از سفر با خواهر شاه "اشرف" ملاقات کرد و "اشرف" نیز پس از ابلاغ اوامر آنها به شاه، روانه سوییس شد و از آنجا بود که کودتا مرحله به مرحله هدایت میشد.
طرح کودتا از سوی آمریکاییها عملیات «تی. پی. آژاکس» نام گرفت و کرمیت روزولت به منظور اجرای این امر به ایران آمد و انگلیسیها نیز کریستوفر وودهاس را مأمور این کار کردند و نام عملیات خود را «عملیات چکمه» گذاشتند.
عزل مصدق و انتصاب زاهدی
با ورود روزولت، تحرك بیشتری به فعالیت كودتا داده شد. رزولت علاوه بر پول، حجم قابل توجهی مقاله، كاریكاتور، و امكانات لازم برای فضاسازی نیز به همراه خود آورده بود. در یازدهم مرداد سال 1332 كرمیت روزولت، رهبر كودتا، با شاه ملاقات كرد و طرح كودتا و بركناری مصدق و نخست وزیری زاهدی را با وی مطرح و رضایت نهایی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب نمود.
در داخل ایران نیز شبکه مخفی شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی از حامیان اصلی رضاخان در کودتای سوم اسفند 1299) و اسدالله علم و برادران رشیدیان تحت حمایت خانواده صهیونیستی لرد روچیلد انگلیسی به نام «عملیات بِدامَن» فعالیت میکردند.
وظایف این گروه نفوذ در رهبری احزاب و سازمانهای سیاسی و مذهبی و ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور و به آتش کشیدن و غارت اموال مردم بود.
در 22 مرداد 1332 شاه فرمانی غیر قانونی مبنی بر عزل مصدق و نصب زاهدی به نخستوزیری را ابلاغ کرد و کشور را به مقصد ایتالیا ترک کرد. مامور این ابلاغ به مصدق، "سرهنگنصیری" بود.
وقتی "سرهنگ نصیری" در بامداد 25 مرداد برای ابلاغ فرمان شاه به خانه مصدق مراجعه کرد، با محاصره قوای نظامی سرلشکر ریاحی رئیس ستاد کل ارتش که از نزدیکان مصدق بود، مواجه شد.
روز 27 مرداد "هندرسون" سفیر کبیر آمریکا با عجله وارد تهران شد و بلافاصله با مصدق گفتگو کرد و به وی گفت دولت آمریکا دیگر نمیتواند حکومت او را به رسمیت بشناسد و اعلام داشت که آمریکا با تمام قوا از ادامه حکومت او جلوگیری خواهد کرد و به مصدق تکلیف کنارهگیری از کار را کرد؛ در همین زمان دولت آمریکا طی بیانیهای اعلام کرد که دولت رسمی ایران دولت زاهدی است.
نقش "شعبان بی مخ" و یک زن معلوم الحال در کودتا 28 مرداد
پس از ناکام ماندن طرح کودتا در 25 مرداد، تلاش آمریکاییها برای سرنگون کردن دولت قانونی ایران، چندین برابر شد؛ آنها در این میان برای تسریع در کودتا به عوامل میدانی خود در داخل ایران متوسل شدند؛ عواملی که گستره وسیعی را شامل میشد، از اراذل و چماقدارانی همچون "شعبان بیمخ" گرفته تا برخی زنان نگون بخت معلوم الحال محله بدنام .
اگرچه اجرای نقشه کودتا در 25 مرداد شکست خورد و شاه از ایران فرار کرد اما سستی مصدق و دلایل مختلف دیگر باعث شد که در 28 مرداد 1332 کودتا عملی شود و سرلشکر فضلالله زاهدی مجری طرح کودتا به جای مصدق نخست وزیر شد و بدین ترتیب با قبضه شدن قدرت در دست استبداد داخلی و استعمار خارجی یکی از ننگینترین دورههای استبداد در تاریخ معاصر ایران رقم خود و باعث حاکمیت 25 سال دیکتاتوری محمدرضا شاه با حمایت مستکبرین و خصوصا آمریکا گردید.
مهمترین نقش آمریکا، تامین هزینه عملیات کودتا بود در رابطه با تامین هزینه عملیات کودتا "روزولت" در مصاحبه ای با روزنامه "لس آنجلس تایمز" گفته است: «مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسیونالیسم مصدق که سیصد کشته به جای گذاشت در اختیار ما بوده که حدود 75 هزار دلار آن خرج شده است و بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم تا پس از عملیات این مبلغ به شاه تحویل داده شود» همچنین "روزولت" در مصاحبهاش فاش ساخت که مبلغ 75 هزار دلار هزینه ترتیب دادن تظاهرات خیابانی را به یک شبکه مرکب از سه نفر آمریکایی و پنج نفر ایرانی که با او همکاری داشتنهاند پرداخت کرده است.
اما در مورد عملیاتی شدن طرح کودتا 28 مرداد و سقوط دولت قانونی ایران، نظرات مختلفی در این 6 دهه که از وقوع کودتا میگذرد، مطرح شده است؛ نقطه مشترک اکثر تحلیلها و نظرات پیرامون کودتا مزبور، اشتباهات تاکتیکی و محاسباتی و بعضا راهبردی مصدق است.
یکی از اشتباهات مهم مصدق که موجب شد ملی شدن صنعت نفت به قهقرا برود، جدایی او از پایگاه اجتماعی و مردمی خود، و اختلاف با آیت الله کاشانی بود. مصدق تصور میکرد که خود به تنهایی دارای پایگاه اجتماعی است و فراموش کرده بود مردمی که از او حمایت میکردند به واسطه حمایت آیت الله کاشانی از نهضت وی بوده است. در حقیقت این سخن گزافی نیست که جنبشهای اجتماعی در ایران تنها زمانی شکل و دوام پیدا خواهند کرد که روحانیت شیعی در رهبری آن قرار داشته باشد. نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز از این قاعده مستثنی نبود و شاهد مدعا آنکه بعد از اختلاف بین آیت الله کاشانی و مصدق، و کناره گیری آیت الله کاشانی، نهضت ملی شدن نفت نیز به قهقرا رفت.
هر چند آیتالله کاشانی این فرجام را برای جنبش و مصدق پیشبینی میکرد و به همین علت درست یک روز قبل از کودتای 28 مرداد در نامه تاریخی خود به مصدق، وی را از کودتایی که توسط زاهدی و به دست خود مصدق در حال انجام است، آگاه کرد و خطاب به وی چنین نوشت که: "آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد".
سرانجام اعتماد مصدق به آمریکایی ها به روایت رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد اشتباهات تاکتیکی و راهبردی مصدق و اعتماد بیجا او به آمریکایی ها طی سخنانی می فرمایند:
تلاش مصدق برای "جدایی دین از سیاست"
بدین ترتیب مصدق بدون توجه به نقش و رهبری آیتالله کاشانی در قیام سی تیر که منجر به روی کار آمدن مجدد او شد، به پیاده نمودن شعار «جدایی دین از سیاست» پرداخت و برخی روحانیون و نزدیکان آیتالله کاشانی را دستگیر کرد. عوامل داخلی و خارجی نیز آنچنان شخصیت این مرد روحانی بزرگ و شریف را لکهدار کردند که شاید بتوان آن را در تاریخ ایران بیسابقه دانست.
طرح کودتای نظامی 28 مرداد را باید در اصل، یک طرح انگلیسی دانست. انگلیس که پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و خصوصا ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد.
موافقت اولیه آمریکا با ملی شدن صنعت نفت!
آمریکا در گام نخست با ملی شدن صنعت نفت در ایران موافق بود؛ اما این موافقت تا آنجا بود که به انحصار شرکت نفت وابسته به انگلیس پایان داده شود، نه اینکه صنعت نفت به نحوی که هدف دولت ایران بود، ملی شود. آمریکا همواره از این میترسید که اگر ایران بتواند نفت را به نحوی ملی کند که اداره تولید و فروش آن را هم کاملا خودش به عهده بگیرد این الگویی برای کشورهای نفتخیز خاورمیانه میشود.
بعد از جنگ جهانی دوم با آغاز جنگ سرد یکی از اهداف سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از توسعه نفوذ کمونیسم در کشورهای دنیا به ویژه خاورمیانه بود؛ ایالات متحده همواره ایران را یکی از کشورهایی میدانست که در آن کمونیستها فعالیت دارند و معتقد بود که باید از نفوذ کمونیسم در ایران جلوگیری شود؛ به همین منظور استراتژیستهای آمریکا با روی کار آمدن آیزنهاور دموکرات تصمیم گرفتند سیاست سازش با مصدق را کنار بگذارند و با سیاست انگلیس که تنها راه حل مساله نفت را سقوط مصدق میدانست همراهی کنند.
توطئهچینی دولت آمریکا علیه نهضت ملی ایران
با روی کار آمدن "آیزنهاور" و "والس" رییس وقت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در آمریکا، خیانت و توطئهچینی دولت آمریکا علیه نهضت ملی ایران تشدید شد؛ و سردمداران آمریکایی برای همراهی دوستان انگلیسیشان جهت سرنگونی کردن دولت قانونی ایران مصمم شدند.
سقوط دولت قانونی در ایران
مقدمات چرخش سیاست آمریکا از اسفند 1331(مارس/ 1953) با سفر "ایدن" نخست وزیر انگلیس به واشنگتن و تشکیل کنفرانسی مرکب از وزرای خارجه دو کشور و مشاوران آنها آغاز شد و نتیجه کنفرانس چیزی جز سقوط دولت قانونی در ایران نبود.
پس از جلسات مشترک میان مقامات آمریکا و انگلیس و تشکیل ستاد مشترکی در ایستگاه اطلاعاتی انگلیس در قبرس، سازمان سیا اختیار یافت که با بودجه تخصیص یافته به برنامهریزی کودتا در ایران بپردازد و این تصمیم به اطلاع "هندرسون" (سفیرآمریکا در ایران) و "گودیران"(رییس سازمان سیا در ایران) رسانده شد. در 4 آوریل 1953 یک میلیون دلار به پایگاه سیا در تهران داده شد تا بنا به تایید "گودیران" و "هندرسون" در هر راهی که سرنگونی مصدق را تسهیل و تسریع میکند، مورد استفاده قرار گیرد.
متخصصان "سیا" در امور ایران پس از اختیار یافتن در ماه مارس، تدارک کودتا را آغاز کردند. آنان وضعیت را مورد مطالعه قرار دادند و در 28 فروردین 1332(6 آوریل 1953) گزارش اولیهای تهیه کردند که طبق آن یک کودتای مورد حمایت "سیا" در ایران امکانپذیر و "زاهدی" بهترین نامزد برای جانشینی مصدق است.
نقش نامه های مصدق در کودتا 28 مرداد
در این میان اما رفتار سیاسی مصدق و نامههای استمداد طلبانه او به آیزنهاور، استراتژیستهای آمریکایی را برای اجرای کودتا ترغیب میکرد. مصدق در یکی از نامههای خود به آیزنهاور، به رئیسجمهور آمریکا تذکر میدهد که اگر به دولت او کمک مالی نشود، ایران عنقریب به دامن کمونیسم میافتد؛ اما تحلیل گران آمریکایی با مطالعه وضعیت و شرایط ایران در آغاز دهه 30 شمسی به آیزنهاور اطمینان داده بودند که حزب توده که به عنوان نماینده شوروی در ایران فعالیت میکند، توانایی چندان برای مسلط شدن به اوضاع ایران ندارد؛ بنابراین رئیس جمهور آمریکا نامه های و نهیب های مصدق را یک بلوف محسوب میکرد.
در جلسه اول تیر 1332 (ژوئن 1953) که در دفتر وزیر خارجه آمریکا تشکیل شده بود تصمیم نهایی برای آغاز عملیات کودتا و سرنگونی دولت قانونی ایران گرفته شد و "کرمیت روزولت" به عنوان فرمانده عملیات کودتا از سوی آمریکاییها تعیین شد.
پس از آنکه آمریکاییها به کمک جاسوسان انگلیس تمهیدات و مقدمات لازم را برای کودتا در ایران فراهم کردند، ژنرال شوارتسکف" را روانه ایران کردند؛ شوارتسکف یک کارشناس نظامی بود که بین سالهای 1321 تا 1327 ماموریت سازماندهی و آمورش کادرهای شهربانی ایران را به عهده داشت و با "زاهدی" که در آن دوران رییس شهربانی بود دوستی دیرینهای داشت؛ بنابراین شوارتسکف طی ملاقاتی با شاه، به او میفهماند که بهترین فرد برای پیشبرد اهداف کودتا شخص زاهدی است.
همزمان با فعالیتهای "شوارتسکف" در ایران "آلن دالس" و برادرش "فالستر دالس" (وزیر امورخارجه آمریکا)و "لویی هندرسون" (سفیر آمریکا در ایران) رهسپار سویس شدند. "لویی هندرسون" قبل از سفر با خواهر شاه "اشرف" ملاقات کرد و "اشرف" نیز پس از ابلاغ اوامر آنها به شاه، روانه سوییس شد و از آنجا بود که کودتا مرحله به مرحله هدایت میشد.
طرح کودتا از سوی آمریکاییها عملیات «تی. پی. آژاکس» نام گرفت و کرمیت روزولت به منظور اجرای این امر به ایران آمد و انگلیسیها نیز کریستوفر وودهاس را مأمور این کار کردند و نام عملیات خود را «عملیات چکمه» گذاشتند.
عزل مصدق و انتصاب زاهدی
با ورود روزولت، تحرك بیشتری به فعالیت كودتا داده شد. رزولت علاوه بر پول، حجم قابل توجهی مقاله، كاریكاتور، و امكانات لازم برای فضاسازی نیز به همراه خود آورده بود. در یازدهم مرداد سال 1332 كرمیت روزولت، رهبر كودتا، با شاه ملاقات كرد و طرح كودتا و بركناری مصدق و نخست وزیری زاهدی را با وی مطرح و رضایت نهایی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب نمود.
در داخل ایران نیز شبکه مخفی شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی از حامیان اصلی رضاخان در کودتای سوم اسفند 1299) و اسدالله علم و برادران رشیدیان تحت حمایت خانواده صهیونیستی لرد روچیلد انگلیسی به نام «عملیات بِدامَن» فعالیت میکردند.
وظایف این گروه نفوذ در رهبری احزاب و سازمانهای سیاسی و مذهبی و ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور و به آتش کشیدن و غارت اموال مردم بود.
در 22 مرداد 1332 شاه فرمانی غیر قانونی مبنی بر عزل مصدق و نصب زاهدی به نخستوزیری را ابلاغ کرد و کشور را به مقصد ایتالیا ترک کرد. مامور این ابلاغ به مصدق، "سرهنگنصیری" بود.
وقتی "سرهنگ نصیری" در بامداد 25 مرداد برای ابلاغ فرمان شاه به خانه مصدق مراجعه کرد، با محاصره قوای نظامی سرلشکر ریاحی رئیس ستاد کل ارتش که از نزدیکان مصدق بود، مواجه شد.
روز 27 مرداد "هندرسون" سفیر کبیر آمریکا با عجله وارد تهران شد و بلافاصله با مصدق گفتگو کرد و به وی گفت دولت آمریکا دیگر نمیتواند حکومت او را به رسمیت بشناسد و اعلام داشت که آمریکا با تمام قوا از ادامه حکومت او جلوگیری خواهد کرد و به مصدق تکلیف کنارهگیری از کار را کرد؛ در همین زمان دولت آمریکا طی بیانیهای اعلام کرد که دولت رسمی ایران دولت زاهدی است.
نقش "شعبان بی مخ" و یک زن معلوم الحال در کودتا 28 مرداد
پس از ناکام ماندن طرح کودتا در 25 مرداد، تلاش آمریکاییها برای سرنگون کردن دولت قانونی ایران، چندین برابر شد؛ آنها در این میان برای تسریع در کودتا به عوامل میدانی خود در داخل ایران متوسل شدند؛ عواملی که گستره وسیعی را شامل میشد، از اراذل و چماقدارانی همچون "شعبان بیمخ" گرفته تا برخی زنان نگون بخت معلوم الحال محله بدنام .
اگرچه اجرای نقشه کودتا در 25 مرداد شکست خورد و شاه از ایران فرار کرد اما سستی مصدق و دلایل مختلف دیگر باعث شد که در 28 مرداد 1332 کودتا عملی شود و سرلشکر فضلالله زاهدی مجری طرح کودتا به جای مصدق نخست وزیر شد و بدین ترتیب با قبضه شدن قدرت در دست استبداد داخلی و استعمار خارجی یکی از ننگینترین دورههای استبداد در تاریخ معاصر ایران رقم خود و باعث حاکمیت 25 سال دیکتاتوری محمدرضا شاه با حمایت مستکبرین و خصوصا آمریکا گردید.
مهمترین نقش آمریکا، تامین هزینه عملیات کودتا بود در رابطه با تامین هزینه عملیات کودتا "روزولت" در مصاحبه ای با روزنامه "لس آنجلس تایمز" گفته است: «مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسیونالیسم مصدق که سیصد کشته به جای گذاشت در اختیار ما بوده که حدود 75 هزار دلار آن خرج شده است و بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم تا پس از عملیات این مبلغ به شاه تحویل داده شود» همچنین "روزولت" در مصاحبهاش فاش ساخت که مبلغ 75 هزار دلار هزینه ترتیب دادن تظاهرات خیابانی را به یک شبکه مرکب از سه نفر آمریکایی و پنج نفر ایرانی که با او همکاری داشتنهاند پرداخت کرده است.
اما در مورد عملیاتی شدن طرح کودتا 28 مرداد و سقوط دولت قانونی ایران، نظرات مختلفی در این 6 دهه که از وقوع کودتا میگذرد، مطرح شده است؛ نقطه مشترک اکثر تحلیلها و نظرات پیرامون کودتا مزبور، اشتباهات تاکتیکی و محاسباتی و بعضا راهبردی مصدق است.
یکی از اشتباهات مهم مصدق که موجب شد ملی شدن صنعت نفت به قهقرا برود، جدایی او از پایگاه اجتماعی و مردمی خود، و اختلاف با آیت الله کاشانی بود. مصدق تصور میکرد که خود به تنهایی دارای پایگاه اجتماعی است و فراموش کرده بود مردمی که از او حمایت میکردند به واسطه حمایت آیت الله کاشانی از نهضت وی بوده است. در حقیقت این سخن گزافی نیست که جنبشهای اجتماعی در ایران تنها زمانی شکل و دوام پیدا خواهند کرد که روحانیت شیعی در رهبری آن قرار داشته باشد. نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز از این قاعده مستثنی نبود و شاهد مدعا آنکه بعد از اختلاف بین آیت الله کاشانی و مصدق، و کناره گیری آیت الله کاشانی، نهضت ملی شدن نفت نیز به قهقرا رفت.
هر چند آیتالله کاشانی این فرجام را برای جنبش و مصدق پیشبینی میکرد و به همین علت درست یک روز قبل از کودتای 28 مرداد در نامه تاریخی خود به مصدق، وی را از کودتایی که توسط زاهدی و به دست خود مصدق در حال انجام است، آگاه کرد و خطاب به وی چنین نوشت که: "آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد".
سرانجام اعتماد مصدق به آمریکایی ها به روایت رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد اشتباهات تاکتیکی و راهبردی مصدق و اعتماد بیجا او به آمریکایی ها طی سخنانی می فرمایند:
«رویکرد استکباری که آمریکاییها دارند و از دهها سال پیش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است که در ملّتهای دنیا یک احساس بی اعتمادی و بیزاری نسبت به دولت آمریکا بهوجود بیاید؛ این مخصوص کشور ما نیست؛ هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *