چگونه بازیگر شویم (۲۰۲) /ممارست در تمرین برای یک بازیگر چه اهمیتی دارد؟
- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
ممارست در تمرین برای یک بازیگر چه اهمیتی دارد؟
یک هنرجوی جدی که رشتهی بازیگری را انتخاب کرده است باید در هفته دو یا سه جلسه با همیار و یک جلسه با مربی کار کند. مربی باید بر جمله بندی و تلفظ صحیح همهی زبانها (گرامرها و محاوره ها) که جملات گفتاری به استناد تحلیل وی و بر اساس آن نشانه گذاری نوشته شده و همچنین اجرا و سبک را با خونسردی و فاصلهی منطقی نسبت به بازیگر انتقال دهد. مربی و بازیگر باید کار یکدیگر را تقویت کنند. مربی باید استاد باشد و در کسب رنگهای صوتی، دینامیکها و سبکی که متن نمایشی خواستار آن است به هنرجو کمک کند.
یک مربی معمولا یک بازیگر نیست بنابر این پس از پیدا کردن شناخت کافی از بازیگر، نباید با تکنیک شخصی او کاری داشته باشد.
پس از اینکه بازیگر در تکنیک خود به ثبات رسید، میتواند تمرین – درسهای کمتری داشته باشد و بیشتر بر احساس و منطق دیداری و شنوایی تماشاگران خوب خود تکیه کند. پس از آن، قطعا با چالشهایی برخورد میکند که تمرین وتکرارهای فردی خود را با همیار انجام میدهد و سپس آنها را برای مربی قابل اعتماد خود، به آزمون میگذارد.
بازیگر با همراهی مربی میتواند با اعتماد به هم، سمت اهداف برنامه ریزی شده پیش بروند وسرانجام به اهداف نهایی دست یابند.
هنرجو هرگز نباید در تمرین افراط کند. به علاوه، او باید قطعاتی را انتخاب کند که مکمل وسعت فعلی صدا و توانایی هایش است. چیزهای فراوانی وجود دارند که هنرجو میتواند در سکوت آنها را فرا گیرد؛ مانند: حفظ کردن متنهای متعدد از انواع شعرها یا نمایشنامههای متفاوت.
ترجمه متن اگر به زبانی دیگر باشد پرورش شخصیت یا مجسم کردن حالتی که باید به صدا به شنونده منعکس کند کمی بیشتر کار میبرد. به طور معمول وبا اتکا به ضرب المثل معروف ایتالیایها (مترجم خائن است) و یا گفتههای فیلسوفهایی همچون هایدگر، زبان قابل ترجمه نیست، مترجمی که متنی را با جدیت و تلاش فراوان ترجمه میکند، خود به خوبی واقف به کافی نبودن آشناییهایش با زبان تخصصیاش بوده و میداند که زبان با زیستن از طفولیت تکمیل میشود ونه با آموزش و تکرارصرف.
این بازیگران برای کار با یک ترجمه، خیلی اوقات مجبور به دستکاری روی جملهها میشوند تا به زیستن شخصیتها کمک کند. البته مربی – کارگردان به خوبی در این کار نقش تعیین کننده دارد. مربی –کارگردان با اعمال تحلیل و گرامر محاورهای مدنظر خود به بازیگران این قدرت را میدهد که آنها فقط در سکوت روی تکنیکها کار کنند. فهمیدن متن و هماهنگ کردن معنای آن با خود نمایشنامه زمان میبرد.