«از خامنه تا خرمشهر» برگرفته از خاطرات «گردان ۴ ولی عصر (عج)»
- «از خامنه تا خرمشهر» خاطرات خودنوشت اسماعیل اسماعیلی مشنقی است. این کتاب بازگو کننده خاطرات گردان ۴ از گردانهای پادگان، ولی عصر است که بعدها این گردانها هسته اولیه تشکیل تیپ محمدرسول الله بودند.
علاوه بر روایت خاطرات دوران کودکی و خاطرات از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سعی شده خاطرات چهرههای سرشناس دوران دفاع مقدس از جمله شهید بروجردی، شهید همت و خاطراتی از حاج احمد متوسلیان را نیز بازگو میکند.
«از خامنه تا خرمشهر» خاطرات یک رزمنده معمولی است که سعی دارد در حد توان اطلاعاتی از دوران انقلاب و ظلمهای رژیم سابق تاریخ و اتفاقاتی که در دوران مقدس شاهد آنها بوده را به خواننده امروزی ارائه کند. به علت محرمانه بودن برخی از خاطرات در این کتاب نیامده است. برشی از کتاب: «فرمانده گردان ما، یعنی گردان حبیببنمظاهر، برادر علی موحد دانش بود. ایشان بچة حصار بوعلی شمیران بود. یک دستش در عملیات بازیدراز قطع شده بود؛ دست قطع شدهاش ابهت خاصی به او میداد.
ارتشیها خیلی از او حساب میبردند، چهرهای دوستداشتنی داشت. گاهی شوخیهای بامزهای میکرد؛ در مرحله سوم عملیات خرمشهر، ایشان به من گفت: «امشب میخواهید دخل عراقیها را بیاورید؟» من هم گفتم: «میترسم عراقیها دخل ما را بیاورند.» گفت: «خیالت راحت باشد، عراقیها را کیش بکنی، همه فرار میکنند.» دستواره، مسئول پرسنلی تیپ»؛ حاجاحمد وقتی ایشان را معرفی میکرد، حالت خجالت زیبایی چهره دستواره را پوشانده و گوشهایش قرمز شده بودند. آن موقع ایشان را به چشم یک پشت میز نشین نگاه کردیم. بعدها ایشان جانشین لشگر شد و به درجة رفیع شهادت نائل آمد.