«شبیه صدام» خاطرات عجیب فردی که نقش صدام را ایفا کرده است
- کتاب «شبیه صدام» به قلم میخائیل رمضان، محمدنبی ابراهیمی نوشته و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده کتابی جذاب پیرامون فردی که بیشترین شباهت را به صدام داشت.
ما ایرانیها از صدام هیچ خوشمان نمیآید، اما بد نیست که فرصت مطالعه یک کتاب را از دست ندهیم: «شبیه صدام». میخاییل رمضان که شباهت بسیار زیادی به صدام داشته و سالیان مدیدی در بسیاری از محافل به جای او حضور مییافته، در این کتاب، خاطرات خود را از ایفای نقش صدام بازگو کرده است.
رمضان، حرفهای خود را از آن جا آغاز میکند که همین شباهت، باعث دردسرهایی برای او شده بوده، چون همان ایام هم صدام چهره محبوبی نزد عراقیها نبوده است. بعد به مشروح دیدار خود با صدام میپردازد و تمرینهایی که باید انجام میداده تا نقش صدام را ایفا کند.
درفصل بعدی کتاب میخوانیم که روی صورت میخاییل رمضان جراحی زیبایی انجام میشود تا بیشتر به صدام شبیه شود. بعد هم به عنوان اولین حضور در صحنه، رمضان به جای صدام به بازدید از بیمارستانهای عراق میپردازد!
او سپس به شرح خاطرات و مخاطراتی میپردازد که این وظیفه سنگین برایش به همراه داشته است. از جمله اینکه یک بار به جای صدام اشتباه گرفته شده و ربوده میشود. بعد هم رژیم عراق مبلغ کلانی را میپردازد تا او را آزاد کند. یا به این موضوع اشاره میکند که چگونه به جای صدام در جبهههای جنگ حضور مییافته و در یکی از همین بازدیدها توسط یکی از فرماندهان عراقی در معرض ترور قرار میگیرد و به شدت مجروح میشود. اما زنده میماند تا راوی غریبترین و تلخترین ماجراهایی باشد که صدام باعثش بوده است.
نمونه این اتفاق، دیداری است که رمضان به جای صدام از زندانهای عراقی داشته است. او صحنههایی از شکنجه و کشتار زندانیان را تعریف میکند که از فرط موحش بودن، غیرواقعی مینمایند. با این همه، کتاب پایانی خوش دارد و میخاییل رمضان بعد از اشغال کویت توسط عراق، از این کشور میگریزد و ساکن نیویورک میشود.
نمای دور: «شبیه صدام» مجموعهای از خاطرات یک معلم عراقی به نام میخائیل رمضان است که به خاطر شباهت زیادش به صدام حسین، در سال ۱۹۷۹ توسط یکی از نزدیکانش به حزب بعث معرفی شد. رمضان پس از انجام یک عمل جراحی، تا سال ۱۹۹۷ نقش بدل صدام را در عرصههای اجتماعی، سیاسی و نظامی بازی کرد. رمضان در این کتاب اسرار زیادی را فاش کرده است. او دیدارهایی با حسنی مبارک و یاسر عرفات داشت که آنها متوجه نشدند که او صدام نیست. رمضان در نهایت با کمک نیروهای کرد و سازمان سیا به ترکیه فرار کرد. سپس از ترکیه به آمریکا رفت.
رمضان از جبهه جنگ عراق با ایران و روزهای اشغال کویت هم بازدیدهایی داشته که شرحشان در کتاب آمده است. حتی در پایان کتاب «شبیه صدام» تصویری از میخاییل رمضان به چاپ رسیده است که او را به جای صدام در حال بازدید از جبهههای جنگ عراق علیه ایران نشان میدهد.
از کتاب: میان کردها و دولت این مذاکرات بیش از ۵ ماه ادامه داشت. طی این مدت، من که در ۴ سال گذشته چاق شدهبودم، حدود ده کیلوگرم وزن کم کردم. ربایندگان به تغذیه من توجه داشتند و مرا گرسنه نمیگذاشتند. غذای من، مانند غذای خودشان بود، نان و برنج و چای. به من بیادبی نشد یا مورد ضربوشتم قرار نگرفتم. ربایندگان، انسانهایی منطقی بودند که تلاشهای خود را بر روی آزادسازی مردمشان از ظلم حزب بعث که طی سهدهه خون فرزندان آنها را بر زمینه ریختهبود، متمرکز کردهبودند.