حادثه ۱۱ سپتامبر و پیامدهای جهانی آن؛ چرا دولت آمریکا حاضر به پاسخگویی نیست؟

5:15 - 21 شهريور 1399
کد خبر: ۶۵۴۴۷۰
تلاش آمریکا برای افشا نشدن اطلاعات مربوط به حادثه یازده سپتامبر پس از گذشت ۱۹ سال، شائبه‎هایی را درباره این موضوع که ابعادی جهانی یافت، به وجود آورده است.
۱۹ سال از حادثه ۱۱ سپتامبر و منفجر شدن برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی می‌گذرد؛ حادثه‌ای که تبعات آن مناطق مختلفی از جهان را عرصه مداخلات سیاسی و نظامی آمریکا کرده است.
 
حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که در ظاهر امر و به اذعان رسانه‌ها و مقام‌های آمریکایی حمله‌ای تروریستی علیه این کشور توصیف می‌شود، بعد از گذشته حدود ۲ دهه همچنان رمزگشایی نشده و در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
 
تلاش آمریکا برای جلوگیری از افشای اطلاعات و اسناد مربوط به این حادثه را می‌توان مهم‌ترین موضوع پرونده انفجار برج‌های دوقلوی تجارت جهانی دانست.
 
افشای این اطلاعات و اسناد می‌تواند علاوه بر زیر سوال بردن ادعا‌های مذکور توسط واشنگتن، جنگ آمریکا علیه افغانستان را که متعاقب این حادثه و با بهانه مبارزه با گروه «القاعده» آغاز شد، به چالش بکشد.
 
این جنگ طولانی‌ترین جنگ خارجی تاریخ آمریکاست که تاکنون هزینه‌های مالی و جانی قابل ملاحظه‌ای برای طرفین و البته با شدت بیشتر برای افغانستان را به دنبال داشته است.
 
از سوی دیگر افشاگری در مورد این حادثه می‌تواند ضربه مهلکی به قرارداد‌های میلیارد دلاری آمریکا باشد که بخش عمده‌ای از اقتصاد و روابط خارجی این کشور را تغذیه می‌کند؛ چرا که واشنگتن با دمیدن در بوق خطر دروغین گسترش تروریسم، رقابتی تسلیحاتی را به راه انداخت تا چرخ صنعت تسلیحاتش با سرعت بیشتری در حرکت باشد.
 
پاسخ به جنایات بی دلیل و نقض گسترده حقوق بشر یکی دیگر از دلایلی است که «واشنگتن» را به حفظ اسرار این حادثه وا می‌دارد؛ چراکه در صورت آشکار شدن دلایل بروز حادثه ۱۱ سپتامبر، این کشور باید پاسخگوی جنایاتی باشد که در پی این حادثه و به بهانه مبارزه با تروریسم رقم زد.
 
آنچه که از شواهد امر و موضع گیری‌های متناقض آمریکا بر می‌آید، این است که دولت آمریکا کشته شدن حدود ۳ هزار شهروند خود را دستاویز مقاصد و نیات جاه طلبانه و مداخله جویانه فرامرزی خود کرد.
 
باید توجه داشت که شک و تردید در مورد درستی ادعای هدف قرار گرفتن برج‌های دوقلوی تجارت جهانی، از همان آمریکا شروع شد.
 
بسیاری از مردم آمریکا در رسانه‌های اجتماعی یا رسانه‌های عمومی سوال مهمی را مطرح کردند؛ شکی نیست که هواپیما‌ها با ساختمان‌های مذکور برخورد کردند، اما به نظر نمی‌رسد این امر سبب تخریب این ساختمان‌ها شده باشد.
 
این تردید با پاسخ مقام‌های رسمی آمریکا مواجه شد که علت فروریختن برج‌های آسمان خراش را تخریب سازه بر اثر سنگینی طبقات در حال فروریختن اعلام کردند اما این توجیه نیز موثر نیفتاد و نتوانست افکار عمومی داخل آمریکا را قانع کند.
جالب است بدانید که بخش عمده‌ای از این تشکیک توسط خانواده‌های قربانیان حادثه مذکور مطرح شده است که پس از سال‌ها از وقوع این حادثه، هنوز می‌گویند موانعی در مسیرشان به حقیقت وجود دارد؛ از جمله این موانع می‌توان مخالفت اف بی آی و سایر ارگان‌های مرتبط با تحقیقات پیرامون حادثه مذکور، با آزادی اطلاعات، اشاره کرد.
 
در بررسی که در سال ۲۰۱۶ انجام شد، نیمی از آمریکایی‌ها بر این باور بودند که دولت این کشور، اطلاعات مربوط به ۱۱ سپتامبر را مخفی می‌کند؛ بخش‌هایی از گزارش رسمی دولت تغییر یافته و برخی از اطلاعات دیگر وجود ندارند.
 
این امر سبب ایجاد و تولید فیلم‌ها و کتاب‌هایی شد که تلاش داشتند، ابعاد جدیدی از این حادثه را روشن کنند و عمدتا دولت آمریکا در نهایت به همدستی با عوامل این حمله متهم می‌شد.
 
محققان روابط بین الملل براساس دلایل و مستنداتی که در اختیار دارند، می‌گویند ادعا‌های دولت آمریکا در ۳ سطح قابل رد شدن است و دولت آمریکا نمی‌تواند دلایلی را برای اثبات ادعاهایش ارائه دهد؛ نخست، مدارک محکمی برای نسبت دادن این حادثه به مسلمانان وجود ندارد؛ دو، به نظر می‌رسد آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا با علم به انجام این عملیات، اقدامی برای جلوگیری از آن انجام ندادند و سه، ۲ هواپیما نمی‌توانند ۳ برج را منهدم کنند.
 
ضمن اینکه دولت آمریکا با زدن برچسب «تئوری توطئه» به افرادی که ادعاهایش را زیر سوال ببرند، عملا این موضوع را به تابویی خطرناک مبدل کرده است.
 
شاید مهم‌ترین سوال برای درهم شکستن این تابو این است که اساسا چه لزومی داشت که این حادثه به صورت زنده از تلویزیون پخش شود؟

با وجود گذشت ۱۹ سال هنوز این سوال مطرح است که چرا آمریکا حاضر به افشای اطلاعات در مورد حادثه منجر به مرگ ۲ هزار و ۹۹۶ شهروند، آتش نشان، پزشک، افسر پلیس، اعضای پنتاگون و ... نیست.

شاید کوتاه‌ترین پاسخ به این سوال را بتوان در اقدامات آمریکا مشاهده کرد که عبارتند از: ایجاد وزارت امنیت داخلی، توجیه حمله به افغانستان، مداخله در امور داخلی کشور‌های مختلف به بهانه مبارزه با تروریسم و پوشش فروش گسترده تسلیحات.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *