با عصبانيت نوجوان خود چه کنيم؟
خبرگزاری میزان: وقتي نوجوان شما عصباني مي شود و صدايش را براي شما بلند مي کند، چه مي کنيد؟ بسیاری از ما فکر مي کنيم براي اينکه بزرگي و برتري خودمان را نشان دهيم، بايد ما هم داد بزنيم و صدايمان را بلندتر از صداي او کنيم.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه اجتماعی ، وقتي نوجوان شما عصباني مي شود و صدايش را براي شما بلند مي کند، چه مي کنيد؟ بسیاری از ما فکر مي کنيم براي اينکه بزرگي و برتري خودمان را نشان دهيم بايد ما هم داد بزنيم و صدايمان را بلندتر از صداي او کنيم تاحساب کار خودش را بکند. اما آيا اين کار فايده اي هم دارد؟ يا اينکه نوجوان را به بلندتر کردن صدايش تشويق مي کند و بحث و مشاجره اي طولاني به راه مي اندازد؟ ممکن است بگوييد عقب نشيني و تسليم شدن هم تمام قدرت والدين را نابود و بي اثر مي کند. بله حق با شماست. هيچکدام از اين روشها مناسب نيست. در اين مطلب مي خواهيم در باره بايد ها و نبايد هاي برخورد با يک نوجوان عصباني صحبت کنيم.
نکته اساسي اين است که والدين نبايد در تمام مشاجره هايي که به آن دعوت مي شوند شرکت کنند. وقتي فرزند شما داد مي زند بسيار طبيعي است که شما هم ميل به داد زدن داشته باشيد و دلتان بخواهد مقابله به مثل کنيد. اين ميل آنقدر شديد است که گاهي نمي توانيد در برابرش تاب بياوريد ولي تن دادن به اين غريزه ممکن است به قيمتي گران براي شما و فرزندتان تمام شود. وقتي شما هم مقابله به مثل کرده و با صدايي بلندتر بر سر نوجوانتان فرياد مي زنيد، او را به مقابله جديتر دعوت مي کنيد و در واقع پايه و اسکلت يک مشاجره را بنا مي نهيد. همين کار باعث مي شود که بحث و دعوايي طولاني آغاز شود و هر چه شما صدايتان را بالاتر ببريد و بخواهيد برتري خودتان را نشان دهيد او هم بيشتر به تکاپو مي افتد تا کم نياورد و صداي بلندش ممکن است تبديل به پرتاب اشيا و... شود و بعد معلوم نيست اين مشاجره چگونه پاياني داشته باشد.
يادتان باشد تشويق کودک به مقابله و طولاني شدن مشاجره به عبارتي يعني اينکه شما قدرت و کنترل خود را کم کم از دست مي دهيد و فرزندتان را در حدي بالا مي آوريد که بتواند همسطح شما باشد و با شما مشاجره کند. در واقع شما با پايين آوردن سطح خودتان در حد يک بچه به او اين احساس را مي دهيد که مي تواند شما را کنترل کند و با عصباني کردنتان کنترل شما را از دستتان خارج کند. بنابر اين دفعات آينده هم او به همين روش ادامه خواهد داد و روز به روز شما بيشتر يک نوجوان عصباني را خواهيد داشت.
. مغز يک نوجوان، نه بزرگسال
در ابتدا لازم است اين نکته مهم را درک کنيد که نوجوان رفتاري مانند بزرگسالان از خود نشان مي دهد تا خود را بزرگ حس کند وگرنه مغز او مانند يک بزرگسال نيست. مغز يک نوجوان هنوز در حال تکامل و رشد است و اين رشد تا حدود 16سالگي ادامه پيدا مي کند. به طور حتم کودکان برداشتهاي متفاوتي ازما نسبت به وقايع دارند. که گاهي اين افکار غلط و تحريف شده است و مشکل زماني پيش مي آيد که از اين فکر غلط براي توجيه رفتار و عصبانيت خود استفاده کنند. البته اين قضيه هم عمدي نيست و خود به خود در ذهن نوجوان شکل مي گيرد همانطور که ممکن است ما هم فکر و برداشت اشتباهي از بعضي وقايع داشته باشيم. مثلا ممکن است نوجوان با خودش فکر کند: «تقصير من نبود که شيشه را شکستم من از دست برادرم ديوانه شده بودم!» بنابر اين بهتر است توجه داشته باشيد که خيلي از بي مسئوليتي و رفتارهاي نادرست و زشت نوجوانان در اثر يک فکر و برداشت اشتباه است و عمدي در کار نيست.
از اين کارها فاصله بگيريد
1) داد نزنيد، لعنت و دشنام نفرستيد، اسم نگذاريد:يادتان باشد براي رفتار بد هيچ عذر و بهانه اي مقبول نيست حتي اگر اين رفتار از شما والدين سر بزند. همانطور که شما از فرزندتان نمي پذيريد به علت قرباني شدن حق سوء استفاده از کسي را داشته باشد، شما هم حق نداريد از فرزندتان با دشنام دادن و داد و فرياد و لقبهاي زشت انتقام بگيريد. بد حرف زدن و دشنام دادن به نوجوانتان تنها کارها را خرابتر مي کند. هم در کوتاه مدت، يعني در مشاجره اخير و هم در دراز مدت. چون نه تنها رفتار فرزندتان را تغيير نمي دهد بلکه رابطه او و شما را در دراز مدت خراب مي کند.
2) تهديد نکنيد: بهتر است وقتي دعوا و مشاجره داغ است فرزندتان را تهديد نکنيد. مثلا گفتن اينکه «اگر تمامش نکني، رايانه ات را ? روز تعطيل مي کنم!» باعث نمي شود که فرزندتان ناگهان داد و فريادش را تمام کند و به اتاقش برود. در عوض اين تهديد او را بيشتر عصباني مي کند و به ادامه مشاجره تشويق مي شود. بهتر است اگر هم تهديد مي کنيد بيان آن را تغيير دهيد مثلا بگوييد اگر به اتاقت نروي و آرام نشوي، بعدا عواقبي به علت اين رفتار در انتظارت خواهد بود و سپس اتاق را ترک کنيد.
3) سعي نکنيد کنترلش کنيد: اين کار يکي از بزرگترين عوامل لغزش والدين است. اغلب والدين هر روز سعي مي کنند فرزندان خود را کنترل کنند. علتش هم برداشت غلطي است که از مسئوليت والدين نسبت به فرزندان دارند. اگر فرزندتان را هميشه پاسخگو نگه داريد به اين معني نيست که هميشه مطيع شما باشد. حتي به اين معني نيست که نوجوان هميشه محدوديتها و قوانين را رعايت کند. مسئوليت شما در برابر فرزندتان اين است که قوانين و محدوديتها را به او نشان دهيد و براي او تشويق و تنبيه را متناسب با رفتاري که در هنگام رعايت و يا شکستن قوانين دارد، در نظر بگيريد. البته هدف اين است که جلوي قانون شکني فرزندتان را بگيريد. شما يک عروسک گردان نيستيد بلکه يک قانون گذارنده هستيد. شما به فرزندتان اجازه انتخاب مي دهيد و اوست که بايد تصميم بگيرد رعايت قوانين به نفع اوست و شکستن آن به ضررش و اگر بر خلاف اين را انتخاب کرد بايد عواقبش را هم بپذيرد. بنابر اين سعي نکنيد با کنترل نوجوانتان او را مجبور کنيد همان باشد که شما مي خواهيد. مسئوليت شما هدايت است و نه کنترل کردن!
فرزند شما با شکستن قوانين قيمتش را هم خواهد پرداخت. وقتي او امتيازي را که از آن لذت مي برد از دست بدهد متوجه خواهد شد که شکستن قوانين به نفع او نيست و ارزشش را ندارد که اين امتياز را از دست بدهد. بنابر اين دفعه بعد انتخاب درستي خواهد کرد.
4) درگيري جسمي نداشته باشيد: زمان بازي نوجوان شما تمام شده اما او کنسول بازي را رها نمي کند. بنابر اين شما سعي مي کنيد آن را از او بگيريد و در حاليکه دعوا بالا گرفته آن را از دست همديگر مي کشيد! فرزندتان تهديد کرده که منزل را ترک خواهد کرد و شما براي اينکه جلوي رفتن او را بگيريد سعي مي کنيد راه او به سمت در را ببنديد و مانع خروج او بشويد. موقعيتهاي بدي است اما درگيري جسمي با نوجوان فکر خوبي نيست. با اين کار شما به فرزندتان ياد مي دهيد که براي به دست گرفتن کنترل اوضاع لازم است درگيري جسمي با شما داشته باشد و از زورش استفاده کند. در ضمن اين کار نه تنها او را سر جايش نمي نشاند بلکه او را وسوسه مي کند که زورش را به شما نشان دهد. بنابراين خطر نکنيد، بالاخره ممکن است روزي زور او از شما بيشتر شود!
5) سعي نکنيد پيروز شويد: اگر شما از آن دسته والدين هستيد که به دست گرفتن کنترل اوضاع را با بيرون رفتن از اتاق و آرام کردن خودتان انجام مي دهيد، اين مورد را نديده بگيريد و به کارتان ادامه دهيد. در غير اين صورت به ياد داشته باشيد که اگر در هر مشاجره کوچک بر فرزندتان پيروز شويد، در جنگ مغلوب خواهيد شد. البته اين کلمات زياد مناسب نيست چون اين مفهوم را در ذهن ايجاد مي کند که شما و فرزندتان با هم دشمن هستيد. در حالي که فرزند شما نياز دارد که مهارتهاي حل مساله را ياد بگيرد. (و البته شما هم بي نياز نيستيد!)
اغلب والدين آرزو دارند فرزندشان بزرگسالاني مسئوليت پذير و محترم شوند و بتوانند گليم خودشان را در اين دنيا از آب بيرون بکشند. اگر شما هم چنين آرزويي داريد درباره مشاجره با فرزندتان تجديد نظر کنيد. آيا پيروزي موقت در مشاجره با فرزندتان با داد زدن و درگيري فيزيکي با او به نتيجه اش مي ارزد. اما با بکار بردن يک استراتژي موثر مي توانيد به يک پيروزي دائمي دست پيدا کنيد.
نکته اساسي اين است که والدين نبايد در تمام مشاجره هايي که به آن دعوت مي شوند شرکت کنند. وقتي فرزند شما داد مي زند بسيار طبيعي است که شما هم ميل به داد زدن داشته باشيد و دلتان بخواهد مقابله به مثل کنيد. اين ميل آنقدر شديد است که گاهي نمي توانيد در برابرش تاب بياوريد ولي تن دادن به اين غريزه ممکن است به قيمتي گران براي شما و فرزندتان تمام شود. وقتي شما هم مقابله به مثل کرده و با صدايي بلندتر بر سر نوجوانتان فرياد مي زنيد، او را به مقابله جديتر دعوت مي کنيد و در واقع پايه و اسکلت يک مشاجره را بنا مي نهيد. همين کار باعث مي شود که بحث و دعوايي طولاني آغاز شود و هر چه شما صدايتان را بالاتر ببريد و بخواهيد برتري خودتان را نشان دهيد او هم بيشتر به تکاپو مي افتد تا کم نياورد و صداي بلندش ممکن است تبديل به پرتاب اشيا و... شود و بعد معلوم نيست اين مشاجره چگونه پاياني داشته باشد.
يادتان باشد تشويق کودک به مقابله و طولاني شدن مشاجره به عبارتي يعني اينکه شما قدرت و کنترل خود را کم کم از دست مي دهيد و فرزندتان را در حدي بالا مي آوريد که بتواند همسطح شما باشد و با شما مشاجره کند. در واقع شما با پايين آوردن سطح خودتان در حد يک بچه به او اين احساس را مي دهيد که مي تواند شما را کنترل کند و با عصباني کردنتان کنترل شما را از دستتان خارج کند. بنابر اين دفعات آينده هم او به همين روش ادامه خواهد داد و روز به روز شما بيشتر يک نوجوان عصباني را خواهيد داشت.
. مغز يک نوجوان، نه بزرگسال
در ابتدا لازم است اين نکته مهم را درک کنيد که نوجوان رفتاري مانند بزرگسالان از خود نشان مي دهد تا خود را بزرگ حس کند وگرنه مغز او مانند يک بزرگسال نيست. مغز يک نوجوان هنوز در حال تکامل و رشد است و اين رشد تا حدود 16سالگي ادامه پيدا مي کند. به طور حتم کودکان برداشتهاي متفاوتي ازما نسبت به وقايع دارند. که گاهي اين افکار غلط و تحريف شده است و مشکل زماني پيش مي آيد که از اين فکر غلط براي توجيه رفتار و عصبانيت خود استفاده کنند. البته اين قضيه هم عمدي نيست و خود به خود در ذهن نوجوان شکل مي گيرد همانطور که ممکن است ما هم فکر و برداشت اشتباهي از بعضي وقايع داشته باشيم. مثلا ممکن است نوجوان با خودش فکر کند: «تقصير من نبود که شيشه را شکستم من از دست برادرم ديوانه شده بودم!» بنابر اين بهتر است توجه داشته باشيد که خيلي از بي مسئوليتي و رفتارهاي نادرست و زشت نوجوانان در اثر يک فکر و برداشت اشتباه است و عمدي در کار نيست.
از اين کارها فاصله بگيريد
1) داد نزنيد، لعنت و دشنام نفرستيد، اسم نگذاريد:يادتان باشد براي رفتار بد هيچ عذر و بهانه اي مقبول نيست حتي اگر اين رفتار از شما والدين سر بزند. همانطور که شما از فرزندتان نمي پذيريد به علت قرباني شدن حق سوء استفاده از کسي را داشته باشد، شما هم حق نداريد از فرزندتان با دشنام دادن و داد و فرياد و لقبهاي زشت انتقام بگيريد. بد حرف زدن و دشنام دادن به نوجوانتان تنها کارها را خرابتر مي کند. هم در کوتاه مدت، يعني در مشاجره اخير و هم در دراز مدت. چون نه تنها رفتار فرزندتان را تغيير نمي دهد بلکه رابطه او و شما را در دراز مدت خراب مي کند.
2) تهديد نکنيد: بهتر است وقتي دعوا و مشاجره داغ است فرزندتان را تهديد نکنيد. مثلا گفتن اينکه «اگر تمامش نکني، رايانه ات را ? روز تعطيل مي کنم!» باعث نمي شود که فرزندتان ناگهان داد و فريادش را تمام کند و به اتاقش برود. در عوض اين تهديد او را بيشتر عصباني مي کند و به ادامه مشاجره تشويق مي شود. بهتر است اگر هم تهديد مي کنيد بيان آن را تغيير دهيد مثلا بگوييد اگر به اتاقت نروي و آرام نشوي، بعدا عواقبي به علت اين رفتار در انتظارت خواهد بود و سپس اتاق را ترک کنيد.
3) سعي نکنيد کنترلش کنيد: اين کار يکي از بزرگترين عوامل لغزش والدين است. اغلب والدين هر روز سعي مي کنند فرزندان خود را کنترل کنند. علتش هم برداشت غلطي است که از مسئوليت والدين نسبت به فرزندان دارند. اگر فرزندتان را هميشه پاسخگو نگه داريد به اين معني نيست که هميشه مطيع شما باشد. حتي به اين معني نيست که نوجوان هميشه محدوديتها و قوانين را رعايت کند. مسئوليت شما در برابر فرزندتان اين است که قوانين و محدوديتها را به او نشان دهيد و براي او تشويق و تنبيه را متناسب با رفتاري که در هنگام رعايت و يا شکستن قوانين دارد، در نظر بگيريد. البته هدف اين است که جلوي قانون شکني فرزندتان را بگيريد. شما يک عروسک گردان نيستيد بلکه يک قانون گذارنده هستيد. شما به فرزندتان اجازه انتخاب مي دهيد و اوست که بايد تصميم بگيرد رعايت قوانين به نفع اوست و شکستن آن به ضررش و اگر بر خلاف اين را انتخاب کرد بايد عواقبش را هم بپذيرد. بنابر اين سعي نکنيد با کنترل نوجوانتان او را مجبور کنيد همان باشد که شما مي خواهيد. مسئوليت شما هدايت است و نه کنترل کردن!
فرزند شما با شکستن قوانين قيمتش را هم خواهد پرداخت. وقتي او امتيازي را که از آن لذت مي برد از دست بدهد متوجه خواهد شد که شکستن قوانين به نفع او نيست و ارزشش را ندارد که اين امتياز را از دست بدهد. بنابر اين دفعه بعد انتخاب درستي خواهد کرد.
4) درگيري جسمي نداشته باشيد: زمان بازي نوجوان شما تمام شده اما او کنسول بازي را رها نمي کند. بنابر اين شما سعي مي کنيد آن را از او بگيريد و در حاليکه دعوا بالا گرفته آن را از دست همديگر مي کشيد! فرزندتان تهديد کرده که منزل را ترک خواهد کرد و شما براي اينکه جلوي رفتن او را بگيريد سعي مي کنيد راه او به سمت در را ببنديد و مانع خروج او بشويد. موقعيتهاي بدي است اما درگيري جسمي با نوجوان فکر خوبي نيست. با اين کار شما به فرزندتان ياد مي دهيد که براي به دست گرفتن کنترل اوضاع لازم است درگيري جسمي با شما داشته باشد و از زورش استفاده کند. در ضمن اين کار نه تنها او را سر جايش نمي نشاند بلکه او را وسوسه مي کند که زورش را به شما نشان دهد. بنابراين خطر نکنيد، بالاخره ممکن است روزي زور او از شما بيشتر شود!
5) سعي نکنيد پيروز شويد: اگر شما از آن دسته والدين هستيد که به دست گرفتن کنترل اوضاع را با بيرون رفتن از اتاق و آرام کردن خودتان انجام مي دهيد، اين مورد را نديده بگيريد و به کارتان ادامه دهيد. در غير اين صورت به ياد داشته باشيد که اگر در هر مشاجره کوچک بر فرزندتان پيروز شويد، در جنگ مغلوب خواهيد شد. البته اين کلمات زياد مناسب نيست چون اين مفهوم را در ذهن ايجاد مي کند که شما و فرزندتان با هم دشمن هستيد. در حالي که فرزند شما نياز دارد که مهارتهاي حل مساله را ياد بگيرد. (و البته شما هم بي نياز نيستيد!)
اغلب والدين آرزو دارند فرزندشان بزرگسالاني مسئوليت پذير و محترم شوند و بتوانند گليم خودشان را در اين دنيا از آب بيرون بکشند. اگر شما هم چنين آرزويي داريد درباره مشاجره با فرزندتان تجديد نظر کنيد. آيا پيروزي موقت در مشاجره با فرزندتان با داد زدن و درگيري فيزيکي با او به نتيجه اش مي ارزد. اما با بکار بردن يک استراتژي موثر مي توانيد به يک پيروزي دائمي دست پيدا کنيد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *