نفی ستمگری با گریههای عاشورایی
مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند، البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند، بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمهی ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند.
خبرگزاری میزان -
در حادثهی عاشورا، عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر میکنند به:
۱- گریستن؛
۲- گریاندن؛
۳- تشریح حادثهی عاشورا. (۲)
در فضای عاطفی و در فضای عشق و محبت است که میتوان خیلی از حقایق را فهمید. خیلی از مسائل است که باید آنها را با عاطفه و محبت حل کرد.
امام خامنهای در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ فرمودند: «شما اگر در نهضتهای انبیاء نگاه کنید، خواهید دید وقتی که پیغمبران مبعوث شدند ... در وهله اول، حرکت، حرکتی احساسی و عاطفی است. در وهله اول این است که ناگهان فریاد میزند: "نگاه کنید به این بتها و ببینید که اینها ناتوانند! " (۳) در وهله اول میگوید نگاه کنید که خدای متعال واحد است: «قولوالاالهالااللهتفلحوا. (۴) به چه دلیل "لااله الاالله" موجب فلاح است؟ اینجا کدام استقلال عقلانی و فلسفی وجود دارد؟ البته در خلال هر احساسی که صادق باشد، یک برهان فلسفی خوابیده است. اما بحث سرِ این است که نبیّ وقتی میخواهد دعوت خود را شروع کند، استدلال فلسفی مطرح نمیسازد؛ بلکه احساس و عاطفه صادق را مطرح میکند. البته آن احساس صادق، احساس بیمنطق و غلط نیست؛ احساسی است که در درون خود، استدلالی هم دارد». (۵)
در نهضت عاشورا نیز عاطفه، حرف اول را میزند. گریه و گریستن و گریاندن، حرف اول را میزند؛ تا آنجا که امام حسین (ع) میفرمایند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استَعبَرَ – من کشتهی اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه اشک در چشمانش جاری میشود». (۶)
امام صادق (ع) نیز در زیارت اربعین، اینگونه به امام حسین (ع) سلام میدهند: «اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ؛ سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاریها اسیر بود و کشتهی اشکِ روان گردید». (۷)
امام زمان (ع) میفرمایند: «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخته و مقدرات از یاری و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، هر آینه من صبح و شام بر تو ندبه میکنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون میگریم». (۸)
امام صادق (ع) نیز میفرمایند: «اگر در نزد کسی که از حضرت حسینبنعلی (ع) یادی بشود و از چشمش به مقدار بال مگس اشک خارج شود، اجر او با خدا است و حق تعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نخواهد بود». (۹)
امام خمینی (ره) در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ فرمودند: «اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی (۱۰) ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه آن است که فقط برای ثواب بردن شما و مستمعین شما باشد. گرچه همهی ثوابها هست، لکن چرا این ثواب برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده شده است، و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی، آنقدر ثواب داده است؟ کمکم مسئله از دید سیاسیاش معلوم میشود و ان شاءالله بعدها بیشتر معلوم میشود. اینکه برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحه خوانی، برای اینها، اینهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسئلهی مهم سیاسی در کار بوده است. آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقهی ناجیه (۱۱) مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی، و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ. در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحی، به اینکه برای این مجالس اینقدر عظمت است و برای این اشکها آنقدر در دور و برِ این اشکها و عزاداریها، شیعیان با اقلیت آنوقت اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریتها؛ و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورهاست، کشورهای اسلامی است و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه است، در مقابل حکومتهایی که پیش میآمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را میترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود. در دفعهی اول که مرا از قم گرفتند و بردند، در بین راه بعضی از این مأمورینی که بودند در آن اتومبیل من، میگفت که ما که آمدیم سراغ شما، از این چادرهایی که در قم بود، میترسیدیم که مبادا اینها مطلع بشوند و ما نتوانیم انجام وظیفه کنیم. اینها که هیچ، قدرتهای بزرگ از این چادرها میترسند ... اینکه بعضی از ائمه میفرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر (ع) احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایدهای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم میآید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسئله موجی باشد در همه دنیا. این مجالس عزا را دست کم گرفتند ... مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند، البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند، بلکه مهم، آن جنبهی سیاسی است که ائمهی ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند». (۱۲)
امام خامنهای در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۹ فرمودند: «امام سجاد (ع) شاهد و راوی حوادث خونین عاشورای حسین (ع) و خود، پیامبر آن انقلاب هم بود. بعد از ماجرای آن شهادت گدازندهی خونین، بیش از سی سال گریه کرد! (۱۳) این گریه، گریهی غم و تأسف نبود؛ این گریه، گریهی آتشافروز انقلاب بود». (۱۴)
ایشان در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۶۸ فرمودند: «به ما گفتهاند هر سال برای امام حسین (ع) گریه کنید. (۱۵) گریه کردن، به معنای زنده بودن یک مصیبت است؛ گویی همین دیروز اتفاق افتاده است. انسانی هزار و چند صد سال قبل به شهادت رسیده است؛ چرا باید امروز برای او گریه کرد؟ گریهی ما به سبب این است که اگر یاد او با همهی ابعادش در ذهن و زندگی و بساط هستی ما زنده بماند، بتدریج فکر و سرانگشت اشارهی او کمرنگ خواهد شد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم». (۱۶)
آن رهبر حکیم و وارسته و عالم فرهیخته و دانشمند فهیم در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ فرمودند: «یکی از مهمترین امتیازات جامعهی شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعهی شیعه، برخوردار از خاطرهی عاشوراست. از همان روزی که موضوعِ ذکر مصیبت حسینبنعلی (ع) مطرح شد، چشمهی جوشانی از فیض و معنویت در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت (ع) جاری گشت. این چشمهی جوشان، تا امروز همچنان ادامه و جریان داشته است؛ بعد از این هم خواهد داشت و بهانهی آن هم یادآوری خاطرهی عاشوراست ... یادآوری این خاطره، در حقیقت مقولهای است که میتواند به برکات فراوان و بیشماری منتهی شود؛ لذا شما ملاحظه میکنید که در زمان ائمه (ع)، قضیهی گریستن و گریاندن برای امام حسین (ع) (۱۷)، برای خود جایی دارد». (۱۸)
معظمله در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ فرمودند: «یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسینبنعلی (ع) یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرم و نعمت عاشورا برای جامعهی شیعی ماست ... این نعمت عظیم، دلها را به منبع جوشش ایمانِ اسلامی متصل میکند. کاری میکند که در طول تاریخ کرد و ستمگرانِ حاکم، از عاشورا ترسیدند، و از وجود قبر نورانی امام حسین (ع)، واهمه داشتند. ترس از حادثه عاشورا و شهدای آن، از زمان خلفای بنیامیه شروع شده و تا زمان ما ادامه یافته است و شما یک نمونهاش را در دوران انقلاب خودمان دیدید. وقتی که محرم از راه میرسید، نظامِ مرتجعِ کافرِ فاسقِ فاسدِ پهلوی، میدید دیگر دستش بسته است و نمیتواند علیه مردم مبارز عاشورایی، کاری انجام دهد ... امام بزرگوار ما (ره)، آن مرد حکیمِ تیزبینِ دینشناسِ دنیاشناسِ انسان شناس، خوب فهمید که از این حادثه برای پیشبرد هدف امام حسین (ع) چگونه باید استفاده کند و کرد. امام بزرگوار ما، محرم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز میشود، مطرح نمود و به برکت محرم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد». (۲۰)
امام خامنهای در تاریخ ۳ خرداد ۱۳۷۴ فرمودند: «اگر چه در باب محرم و عاشورا و آثار این پدیدهی عظیم صحبتها و افادات ارزشمندى شده است و همه شنیدهایم و استفاده کردهایم؛ لکن هر چه زمان میگذرد، احساس میشود که چهرهی بیزوال این خورشید منور ... بیشتر آشکار میگردد و برکات عاشورا بیشتر معلوم میشود. از همان روز اولى که این حادثه اتفاق افتاد، تأثیرات بنیانى آن، بتدریج معلوم شد. از همان روزها، عدهاى احساس کردند که وظایفى دارند. ماجراى توابین پیش آمد. (۲۱) قضایاى مبارزات طولانى بنیهاشم و بنیالحسن (ع) پیش آمد. (۲۲) نهضت بنیعباس علیه بنیامیه به پا خاست ... دُعات بنىعباس، وقتى به اطراف عالم اسلام مىرفتند، از خون حسینبنعلى علیهالسلام و شهادت آن بزرگوار و انتقام خون فرزند پیغمبر و جگرگوشهی فاطمه زهرا (ع)، مایه مىگرفتند (۲۳) ... البته منحرف شدند و خود آنها هم دنبالهی کار بنىامیه را پیش بردند. اینها تأثیرات عاشورایى است. در طول زمان نیز همینطور بوده است. آنچه در زمان ما اتفاق افتاد، از همه اینها بالاتر بود. یعنى در عصر تسلط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصرى که عدالت خلاف قانون و ظلم قانون و مقررات بینالمللى شده است، حق به حکومت رسید ... در چنین زمانى، ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همه دستها سعى مىکردند آن را منزوى کنند، در وسط عرصه، خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلامِ راستین و ناب را در شکل حکومت جمهورى اسلامى بپذیرد ... مردم ایران به پیروى از حسینبنعلى (ع)، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد». (۲۴)
این قدرت عنصر عاطفه در نهضت عاشورا است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است. قدرت تشریح کردن حادثهی مهم و بزرگ کربلا و قدرت گریستن و گریاندن و قدرت عشق و محبت و اشک، قدرت عظیمی است. دلها را به امام عاشورا پیوند میزند. دلها را به هدف عاشورا پیوند میزند. دلها را حسینی میکند. راه و رسم امام حسین (ع) الگو میشود. مرگ به سخریه گرفته میشود. عشق به شهادت شعلهور میگردد و روحیهی پاسداری از ارزشها و اسلام ناب، بساط ظلم و جور را درهم میریزد. این اثر عنصر عاطفه است؛ قدرتی که هزار و چهار صد سال اسلام ناب محمدی (ص) را حفظ کرده است.
با این نگاه است که امام خامنهای در تاریخ ۴ مهر ۱۳۶۵ فرمودند: «اگر امام حسین (ع) آن روز فدا نمیشد، اسلام در این چهارده قرن نمیماند؛ پس میارزید. حتی فدا شدن حسینبنعلی (ع) میارزید، با آن همه ارزش که آن ذات شریف و مقدس و آن گوهر گرانبها دارد. میارزید که ما آن گوهر گرانبها را خرج کنیم تا اسلام چهارده قرن بماند». (۲۵)
اگر حادثهی عاشورا اتفاق نمیافتاد، سخن از عنصر عاطفه در نهضت عاشورا بیمعنا بود. آن حادثهی عظیم، دلها را به درد آورد، اشکها را روان کرد، وجودها به امام حسین (ع) پیوند خورد و راه حفظ دین تعلیم داده شد و عمل یاوران حسینبنعلی (ع) در طول تاریخ بعد از عاشورا تا به امروز، مدافع اسلام ناب شد.
امام خامنهای در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۶۷ فرمودند: «کار حسینبنعلی (ع) یک درس بود؛ به ما نشان داد که مسلمان باید از دینش اینگونه دفاع کند. ما هیچ کدام هنوز در شرایط حسینبنعلی (ع) قرار نگرفتیم. کربلای خوزستان و کربلای ایران فاصلهی زیادی با کربلای حسینبنعلی (ع) دارد. هیچ کدام از قضایان و حوادث تلخ ملت ایران به عظمت و تلخی حادثهی حسینبنعلی (ع) نشد و نخواهد شد. اما در آن حادثهی تلخ، حسینبنعلی (ع) ایستادگی کرد، مقاومت کرد، شجاعت به خرج داد و عقبنشینی نکرد. باید این را یاد بگیریم. حسینبنعلی (ع) برای اسلام از همه چیز خود گذشت؛ این درسی است برای ما، که باید فرا بگیریم». (۲۶)
همه سختیها، پستیها و بلندیها، دشواریها، تهدیدها و تحریمهایی که بر ملت ایران وارد شده است، هیچ کدامش به اندازه یک صدم مصیبتها و رنجهایی که بر حسینبنعلی (ع) و اهلبیت او وارد شد، نیست.
عاشق حسینبنعلی (ع)، گریه کن و عزادار حسینبنعلی (ع) با الهام از امام عاشورا بایستی در برابر همهی دشواریها و سختیها صابر و مقاوم باشد. چون کوه بایستد و با دید عمیق و بصیرت بالا، آینده را روشن ببیند و بداند راه یاران امام حسین (ع) شکستناپذیر است.
اگر با نگاه کوتاهمدت و سطحی به تحلیل حادثهی عاشورا بپردازیم، باید بگوییم: «فَاِنَّ الدُّنْیا بَعْدَکَ مُظْلَمَه – دنیا دیگر تاریک شد». (۲۷).
اما وقتی با توجه به آثار بلندمدت، همان حادثه را نگاه میکنیم، میبینیم اگر آن شهادتها نبود، آن فداکاریها و مقاومتهای در کربلا نبود، دنیا به فقدان نور اسلام و قرآن، مُظلَم میشد.
آن حادثهی بزرگ، چون برای خدا بود، هیچ چیز جز منفعت و سود و پیروزی ندارد. امام حسین (ع) در همان روز عاشورا، پیروزی خود را میدید.
شهید علامهی مطهری میگوید: «اباعبدالله در روز عاشورا چنان قدم برمیداشت که کأنّه آیندهی روشن یعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم میبیند. او شک نداشت که با همین شهید شدن پیروز شد». (۲۸)
امام خامنهای در تاریه ۷ تیر ۱۳۶۲ فرمودند: «در همان حالی که آسمان و زمین بر شهادت حسینبنعلی (ع) خون میگریست، تاریخ بر بقا و دوام اسلام لبخند میزد».
ملت پیوند خوردهی با عنصر عاطفی عاشورا، ملت عزیز و مقاوم ایران، چهلویک سال با نگاه بلندمدت، حوادث را تحلیل کرد. آینده را نگاه کرد و دشمن را شکست داد.
با همین نگاه، تهدید و جنگ نظامی و امنیتی و فرهنگی را شکست داد. به یقین با همین نگاه جنگ اقتصادی را هم درهم میشکند. عاشورایی که چهارده قرن اسلام ناب محمدی (ص) را حفظ کرده است، قادر است بساط استکبار جهانی را درهم بریزد. چه اینکه پایههای بلوک شرق را درهم ریخت. شاه را شکست داد. صدام را به کام مرگ فرو برد.
هرچه پیوند عاطفی ما با نهضت عاشورا پررنگتر شود، توان و قدرت ما بالاتر میرود. این پیوند عاطفی با امام حسین (ع)، دشمن را از ما میترساند و با تقویت ایمان و اراده و شجاعت و روحیهی شهادتطلبی در ملت ایران، آمریکا و اسرائیل را به کام مرگ میفرستد.
از فرصت محرم و صفر استفاده کنیم. با رونق بخشیدن به مجالس عزای ابیعبداللهالحسین (ع)، با خواندن زیارت عاشورا و زیارت ناحیه، با مداحی و روضهخوانی، با اشک و گریستن و گریاندن، با تبیین درست حوادث عاشورا و با تحکیم پیوند عاطفی با امام عاشورا و الگوگیری از امام حسین (ع)، آیندهای زیبا را برای خود، نسل امروز و نسل فردایمان فراهم آوریم. آیندهای که از برکت عشق به حضرت سیدالشهداء (ع)، ستمگران را به زبالهدان تاریخ میفرستد و به حکومت عدل مهدوی حیات میبخشد.
پانوشتها:
۱- آفتاب در مصاف، ص ۶۲۴.
۲- کاملالزیارات، صص ۲۰۱ تا ۲۱۱.
۳- تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.
۴- المستدرک، ج ۲، ص ۶۱۲.
۵- آفتاب در مصاف، صص ۷ و ۳۳۶.
۶- بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۳۵۶.
۷- تهذیبالاحکام، ج ۶، ص ۱۱۳.
۸- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۸.
۹- وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۵۰۷.
۱۰- به صورت گریه در آمدن.
۱۱- گروهی که متمسک به قرآن و عترت پیامبر (ص) هستند.
۱۲- صحیفهی نور، ج ۱۶، صص ۲۰۷ تا ۲۰۹.
۱۳- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۹.
۱۴- آفتاب در مصاف، ص ۱۵.
۱۵- بحارالانوار، ج ۴۴، باب ۳۴.
۱۶- آفتاب در مصاف، ص ۲۶۰.
۱۷- مروجالذهب، ج ۳، صص ۳۰ و ۲۲۹.
۱۸- آفتاب در مصاف، ص ۳۳۵.
۱۹- صحیفهی امام، ج ۵، ص ۷۵.
۲۰- آفتاب در مصاف، صص ۲ و ۳۴۱.
۲۱- انسابالاشراف، ج ۶، صص ۳۶۳ تا ۳۷۴.
۲۲- تاریخ طبری، ج ۷، ص ۱۲۳.
۲۳- مناقب آل ابیطالب، ج ۳، ص ۸۶.
۲۴- آفتاب در مصادف، صص ۳۶۹ تا ۳۷۱.
۲۵- همان، ص ۱۶۳.
۲۶- همان، صص ۱ و ۲۲۰،
۲۷- مقتلالحسین، ص ۳۳۷.
۲۸- حماسهی حسینی، ج ۲، ص ۱۷۳،
۲۹- آفتاب در مصاف، ص ۶۹
- حجتالاسلاموالمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه طی یادداشتی با عنوان «نفی ستمگری با گریههای عاشورایی»، نوشت: در حرکت حضرت ابیعبداللهالحسین علیهالسلام، سه عنصر وجود دارد:
۱- عنصر منطق و عقل؛
۲- عنصر حماسه و عزت؛
۳- عنصر عاطفه. (۱)
۲- عنصر حماسه و عزت؛
۳- عنصر عاطفه. (۱)
در حادثهی عاشورا، عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر میکنند به:
۱- گریستن؛
۲- گریاندن؛
۳- تشریح حادثهی عاشورا. (۲)
در فضای عاطفی و در فضای عشق و محبت است که میتوان خیلی از حقایق را فهمید. خیلی از مسائل است که باید آنها را با عاطفه و محبت حل کرد.
امام خامنهای در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ فرمودند: «شما اگر در نهضتهای انبیاء نگاه کنید، خواهید دید وقتی که پیغمبران مبعوث شدند ... در وهله اول، حرکت، حرکتی احساسی و عاطفی است. در وهله اول این است که ناگهان فریاد میزند: "نگاه کنید به این بتها و ببینید که اینها ناتوانند! " (۳) در وهله اول میگوید نگاه کنید که خدای متعال واحد است: «قولوالاالهالااللهتفلحوا. (۴) به چه دلیل "لااله الاالله" موجب فلاح است؟ اینجا کدام استقلال عقلانی و فلسفی وجود دارد؟ البته در خلال هر احساسی که صادق باشد، یک برهان فلسفی خوابیده است. اما بحث سرِ این است که نبیّ وقتی میخواهد دعوت خود را شروع کند، استدلال فلسفی مطرح نمیسازد؛ بلکه احساس و عاطفه صادق را مطرح میکند. البته آن احساس صادق، احساس بیمنطق و غلط نیست؛ احساسی است که در درون خود، استدلالی هم دارد». (۵)
خداوند عزیز و مهربان در آیههای ۵۷ و ۵۸ سورهی انبیاء میفرماید: «و به خدا سوگند پس از آن که پشت کردید و رفتید، نقشهای برایتان خواهم کشید. پس ابراهیم در یک فرصت مناسب همهی آنها، جز بزرگشان را خرد کرد».
در نهضت عاشورا نیز عاطفه، حرف اول را میزند. گریه و گریستن و گریاندن، حرف اول را میزند؛ تا آنجا که امام حسین (ع) میفرمایند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استَعبَرَ – من کشتهی اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه اشک در چشمانش جاری میشود». (۶)
امام صادق (ع) نیز در زیارت اربعین، اینگونه به امام حسین (ع) سلام میدهند: «اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ؛ سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاریها اسیر بود و کشتهی اشکِ روان گردید». (۷)
امام زمان (ع) میفرمایند: «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخته و مقدرات از یاری و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، هر آینه من صبح و شام بر تو ندبه میکنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون میگریم». (۸)
امام صادق (ع) نیز میفرمایند: «اگر در نزد کسی که از حضرت حسینبنعلی (ع) یادی بشود و از چشمش به مقدار بال مگس اشک خارج شود، اجر او با خدا است و حق تعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نخواهد بود». (۹)
امام خمینی (ره) در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ فرمودند: «اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی (۱۰) ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه آن است که فقط برای ثواب بردن شما و مستمعین شما باشد. گرچه همهی ثوابها هست، لکن چرا این ثواب برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده شده است، و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی، آنقدر ثواب داده است؟ کمکم مسئله از دید سیاسیاش معلوم میشود و ان شاءالله بعدها بیشتر معلوم میشود. اینکه برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحه خوانی، برای اینها، اینهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسئلهی مهم سیاسی در کار بوده است. آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقهی ناجیه (۱۱) مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی، و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ. در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحی، به اینکه برای این مجالس اینقدر عظمت است و برای این اشکها آنقدر در دور و برِ این اشکها و عزاداریها، شیعیان با اقلیت آنوقت اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریتها؛ و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورهاست، کشورهای اسلامی است و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه است، در مقابل حکومتهایی که پیش میآمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را میترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود. در دفعهی اول که مرا از قم گرفتند و بردند، در بین راه بعضی از این مأمورینی که بودند در آن اتومبیل من، میگفت که ما که آمدیم سراغ شما، از این چادرهایی که در قم بود، میترسیدیم که مبادا اینها مطلع بشوند و ما نتوانیم انجام وظیفه کنیم. اینها که هیچ، قدرتهای بزرگ از این چادرها میترسند ... اینکه بعضی از ائمه میفرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر (ع) احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایدهای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم میآید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسئله موجی باشد در همه دنیا. این مجالس عزا را دست کم گرفتند ... مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند، البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند، بلکه مهم، آن جنبهی سیاسی است که ائمهی ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند». (۱۲)
امام خامنهای در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۹ فرمودند: «امام سجاد (ع) شاهد و راوی حوادث خونین عاشورای حسین (ع) و خود، پیامبر آن انقلاب هم بود. بعد از ماجرای آن شهادت گدازندهی خونین، بیش از سی سال گریه کرد! (۱۳) این گریه، گریهی غم و تأسف نبود؛ این گریه، گریهی آتشافروز انقلاب بود». (۱۴)
ایشان در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۶۸ فرمودند: «به ما گفتهاند هر سال برای امام حسین (ع) گریه کنید. (۱۵) گریه کردن، به معنای زنده بودن یک مصیبت است؛ گویی همین دیروز اتفاق افتاده است. انسانی هزار و چند صد سال قبل به شهادت رسیده است؛ چرا باید امروز برای او گریه کرد؟ گریهی ما به سبب این است که اگر یاد او با همهی ابعادش در ذهن و زندگی و بساط هستی ما زنده بماند، بتدریج فکر و سرانگشت اشارهی او کمرنگ خواهد شد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم». (۱۶)
آن رهبر حکیم و وارسته و عالم فرهیخته و دانشمند فهیم در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ فرمودند: «یکی از مهمترین امتیازات جامعهی شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعهی شیعه، برخوردار از خاطرهی عاشوراست. از همان روزی که موضوعِ ذکر مصیبت حسینبنعلی (ع) مطرح شد، چشمهی جوشانی از فیض و معنویت در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت (ع) جاری گشت. این چشمهی جوشان، تا امروز همچنان ادامه و جریان داشته است؛ بعد از این هم خواهد داشت و بهانهی آن هم یادآوری خاطرهی عاشوراست ... یادآوری این خاطره، در حقیقت مقولهای است که میتواند به برکات فراوان و بیشماری منتهی شود؛ لذا شما ملاحظه میکنید که در زمان ائمه (ع)، قضیهی گریستن و گریاندن برای امام حسین (ع) (۱۷)، برای خود جایی دارد». (۱۸)
معظمله در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ فرمودند: «یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسینبنعلی (ع) یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرم و نعمت عاشورا برای جامعهی شیعی ماست ... این نعمت عظیم، دلها را به منبع جوشش ایمانِ اسلامی متصل میکند. کاری میکند که در طول تاریخ کرد و ستمگرانِ حاکم، از عاشورا ترسیدند، و از وجود قبر نورانی امام حسین (ع)، واهمه داشتند. ترس از حادثه عاشورا و شهدای آن، از زمان خلفای بنیامیه شروع شده و تا زمان ما ادامه یافته است و شما یک نمونهاش را در دوران انقلاب خودمان دیدید. وقتی که محرم از راه میرسید، نظامِ مرتجعِ کافرِ فاسقِ فاسدِ پهلوی، میدید دیگر دستش بسته است و نمیتواند علیه مردم مبارز عاشورایی، کاری انجام دهد ... امام بزرگوار ما (ره)، آن مرد حکیمِ تیزبینِ دینشناسِ دنیاشناسِ انسان شناس، خوب فهمید که از این حادثه برای پیشبرد هدف امام حسین (ع) چگونه باید استفاده کند و کرد. امام بزرگوار ما، محرم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز میشود، مطرح نمود و به برکت محرم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد». (۲۰)
امام خامنهای در تاریخ ۳ خرداد ۱۳۷۴ فرمودند: «اگر چه در باب محرم و عاشورا و آثار این پدیدهی عظیم صحبتها و افادات ارزشمندى شده است و همه شنیدهایم و استفاده کردهایم؛ لکن هر چه زمان میگذرد، احساس میشود که چهرهی بیزوال این خورشید منور ... بیشتر آشکار میگردد و برکات عاشورا بیشتر معلوم میشود. از همان روز اولى که این حادثه اتفاق افتاد، تأثیرات بنیانى آن، بتدریج معلوم شد. از همان روزها، عدهاى احساس کردند که وظایفى دارند. ماجراى توابین پیش آمد. (۲۱) قضایاى مبارزات طولانى بنیهاشم و بنیالحسن (ع) پیش آمد. (۲۲) نهضت بنیعباس علیه بنیامیه به پا خاست ... دُعات بنىعباس، وقتى به اطراف عالم اسلام مىرفتند، از خون حسینبنعلى علیهالسلام و شهادت آن بزرگوار و انتقام خون فرزند پیغمبر و جگرگوشهی فاطمه زهرا (ع)، مایه مىگرفتند (۲۳) ... البته منحرف شدند و خود آنها هم دنبالهی کار بنىامیه را پیش بردند. اینها تأثیرات عاشورایى است. در طول زمان نیز همینطور بوده است. آنچه در زمان ما اتفاق افتاد، از همه اینها بالاتر بود. یعنى در عصر تسلط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصرى که عدالت خلاف قانون و ظلم قانون و مقررات بینالمللى شده است، حق به حکومت رسید ... در چنین زمانى، ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همه دستها سعى مىکردند آن را منزوى کنند، در وسط عرصه، خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلامِ راستین و ناب را در شکل حکومت جمهورى اسلامى بپذیرد ... مردم ایران به پیروى از حسینبنعلى (ع)، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد». (۲۴)
این قدرت عنصر عاطفه در نهضت عاشورا است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است. قدرت تشریح کردن حادثهی مهم و بزرگ کربلا و قدرت گریستن و گریاندن و قدرت عشق و محبت و اشک، قدرت عظیمی است. دلها را به امام عاشورا پیوند میزند. دلها را به هدف عاشورا پیوند میزند. دلها را حسینی میکند. راه و رسم امام حسین (ع) الگو میشود. مرگ به سخریه گرفته میشود. عشق به شهادت شعلهور میگردد و روحیهی پاسداری از ارزشها و اسلام ناب، بساط ظلم و جور را درهم میریزد. این اثر عنصر عاطفه است؛ قدرتی که هزار و چهار صد سال اسلام ناب محمدی (ص) را حفظ کرده است.
با این نگاه است که امام خامنهای در تاریخ ۴ مهر ۱۳۶۵ فرمودند: «اگر امام حسین (ع) آن روز فدا نمیشد، اسلام در این چهارده قرن نمیماند؛ پس میارزید. حتی فدا شدن حسینبنعلی (ع) میارزید، با آن همه ارزش که آن ذات شریف و مقدس و آن گوهر گرانبها دارد. میارزید که ما آن گوهر گرانبها را خرج کنیم تا اسلام چهارده قرن بماند». (۲۵)
اگر حادثهی عاشورا اتفاق نمیافتاد، سخن از عنصر عاطفه در نهضت عاشورا بیمعنا بود. آن حادثهی عظیم، دلها را به درد آورد، اشکها را روان کرد، وجودها به امام حسین (ع) پیوند خورد و راه حفظ دین تعلیم داده شد و عمل یاوران حسینبنعلی (ع) در طول تاریخ بعد از عاشورا تا به امروز، مدافع اسلام ناب شد.
امام خامنهای در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۶۷ فرمودند: «کار حسینبنعلی (ع) یک درس بود؛ به ما نشان داد که مسلمان باید از دینش اینگونه دفاع کند. ما هیچ کدام هنوز در شرایط حسینبنعلی (ع) قرار نگرفتیم. کربلای خوزستان و کربلای ایران فاصلهی زیادی با کربلای حسینبنعلی (ع) دارد. هیچ کدام از قضایان و حوادث تلخ ملت ایران به عظمت و تلخی حادثهی حسینبنعلی (ع) نشد و نخواهد شد. اما در آن حادثهی تلخ، حسینبنعلی (ع) ایستادگی کرد، مقاومت کرد، شجاعت به خرج داد و عقبنشینی نکرد. باید این را یاد بگیریم. حسینبنعلی (ع) برای اسلام از همه چیز خود گذشت؛ این درسی است برای ما، که باید فرا بگیریم». (۲۶)
همه سختیها، پستیها و بلندیها، دشواریها، تهدیدها و تحریمهایی که بر ملت ایران وارد شده است، هیچ کدامش به اندازه یک صدم مصیبتها و رنجهایی که بر حسینبنعلی (ع) و اهلبیت او وارد شد، نیست.
عاشق حسینبنعلی (ع)، گریه کن و عزادار حسینبنعلی (ع) با الهام از امام عاشورا بایستی در برابر همهی دشواریها و سختیها صابر و مقاوم باشد. چون کوه بایستد و با دید عمیق و بصیرت بالا، آینده را روشن ببیند و بداند راه یاران امام حسین (ع) شکستناپذیر است.
اگر با نگاه کوتاهمدت و سطحی به تحلیل حادثهی عاشورا بپردازیم، باید بگوییم: «فَاِنَّ الدُّنْیا بَعْدَکَ مُظْلَمَه – دنیا دیگر تاریک شد». (۲۷).
اما وقتی با توجه به آثار بلندمدت، همان حادثه را نگاه میکنیم، میبینیم اگر آن شهادتها نبود، آن فداکاریها و مقاومتهای در کربلا نبود، دنیا به فقدان نور اسلام و قرآن، مُظلَم میشد.
آن حادثهی بزرگ، چون برای خدا بود، هیچ چیز جز منفعت و سود و پیروزی ندارد. امام حسین (ع) در همان روز عاشورا، پیروزی خود را میدید.
شهید علامهی مطهری میگوید: «اباعبدالله در روز عاشورا چنان قدم برمیداشت که کأنّه آیندهی روشن یعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم میبیند. او شک نداشت که با همین شهید شدن پیروز شد». (۲۸)
امام خامنهای در تاریه ۷ تیر ۱۳۶۲ فرمودند: «در همان حالی که آسمان و زمین بر شهادت حسینبنعلی (ع) خون میگریست، تاریخ بر بقا و دوام اسلام لبخند میزد».
ملت پیوند خوردهی با عنصر عاطفی عاشورا، ملت عزیز و مقاوم ایران، چهلویک سال با نگاه بلندمدت، حوادث را تحلیل کرد. آینده را نگاه کرد و دشمن را شکست داد.
با همین نگاه، تهدید و جنگ نظامی و امنیتی و فرهنگی را شکست داد. به یقین با همین نگاه جنگ اقتصادی را هم درهم میشکند. عاشورایی که چهارده قرن اسلام ناب محمدی (ص) را حفظ کرده است، قادر است بساط استکبار جهانی را درهم بریزد. چه اینکه پایههای بلوک شرق را درهم ریخت. شاه را شکست داد. صدام را به کام مرگ فرو برد.
هرچه پیوند عاطفی ما با نهضت عاشورا پررنگتر شود، توان و قدرت ما بالاتر میرود. این پیوند عاطفی با امام حسین (ع)، دشمن را از ما میترساند و با تقویت ایمان و اراده و شجاعت و روحیهی شهادتطلبی در ملت ایران، آمریکا و اسرائیل را به کام مرگ میفرستد.
از فرصت محرم و صفر استفاده کنیم. با رونق بخشیدن به مجالس عزای ابیعبداللهالحسین (ع)، با خواندن زیارت عاشورا و زیارت ناحیه، با مداحی و روضهخوانی، با اشک و گریستن و گریاندن، با تبیین درست حوادث عاشورا و با تحکیم پیوند عاطفی با امام عاشورا و الگوگیری از امام حسین (ع)، آیندهای زیبا را برای خود، نسل امروز و نسل فردایمان فراهم آوریم. آیندهای که از برکت عشق به حضرت سیدالشهداء (ع)، ستمگران را به زبالهدان تاریخ میفرستد و به حکومت عدل مهدوی حیات میبخشد.
پانوشتها:
۱- آفتاب در مصاف، ص ۶۲۴.
۲- کاملالزیارات، صص ۲۰۱ تا ۲۱۱.
۳- تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.
۴- المستدرک، ج ۲، ص ۶۱۲.
۵- آفتاب در مصاف، صص ۷ و ۳۳۶.
۶- بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۳۵۶.
۷- تهذیبالاحکام، ج ۶، ص ۱۱۳.
۸- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۸.
۹- وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۵۰۷.
۱۰- به صورت گریه در آمدن.
۱۱- گروهی که متمسک به قرآن و عترت پیامبر (ص) هستند.
۱۲- صحیفهی نور، ج ۱۶، صص ۲۰۷ تا ۲۰۹.
۱۳- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۴۹.
۱۴- آفتاب در مصاف، ص ۱۵.
۱۵- بحارالانوار، ج ۴۴، باب ۳۴.
۱۶- آفتاب در مصاف، ص ۲۶۰.
۱۷- مروجالذهب، ج ۳، صص ۳۰ و ۲۲۹.
۱۸- آفتاب در مصاف، ص ۳۳۵.
۱۹- صحیفهی امام، ج ۵، ص ۷۵.
۲۰- آفتاب در مصاف، صص ۲ و ۳۴۱.
۲۱- انسابالاشراف، ج ۶، صص ۳۶۳ تا ۳۷۴.
۲۲- تاریخ طبری، ج ۷، ص ۱۲۳.
۲۳- مناقب آل ابیطالب، ج ۳، ص ۸۶.
۲۴- آفتاب در مصادف، صص ۳۶۹ تا ۳۷۱.
۲۵- همان، ص ۱۶۳.
۲۶- همان، صص ۱ و ۲۲۰،
۲۷- مقتلالحسین، ص ۳۳۷.
۲۸- حماسهی حسینی، ج ۲، ص ۱۷۳،
۲۹- آفتاب در مصاف، ص ۶۹
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *